ماهان شبکه ایرانیان

نحوه نبرد زنان کرد ایزدی با داعش [قسمت سوم/پایانی]

همانطور که به یاد دارید گفتیم که پس از یک دوره نسل کشی و برده داری جنسی توسط داعش در سال ۲۰۱۴، گروهی از زنان ایزدی (Yazidi)، گروهکی نظامی را با نام زنان خورشید (the Sun Ladies) برای مبارزه تشکیل دادند

همانطور که به یاد دارید گفتیم که پس از یک دوره نسل کشی و برده داری جنسی توسط داعش در سال 2014، گروهی از زنان ایزدی (Yazidi)، گروهکی نظامی را با نام زنان خورشید (the Sun Ladies) برای مبارزه تشکیل دادند. هفت ساعت رانندگی در مسیری ناهموار به سمت اربیل پایتخت کردستان عراق و توقف در مقابل مدرسه متروکه‌ای که به تازگی به‌عنوان مقر فرماندهی دولت اسلامی انتخاب شده بود. در داخل مدرسه گروهی از زنان ایزدی که عمدتا نوجوان بودند در حال برگزاری مراسم قبل از خواب خود بودند. آن‌ها بازماندگان کشتار دسته جمعی و شاهد ذبح شدن پدران، برادران، عموها و کسانی که دوستشان داشتند توسط محاربان داعشی بودند. هر صبح ساعت شش، آماده انجام تمرینات نظامی می‌شوند. در ادامه ماجرا با بنیتا همراه باشید.

در یکی از روستاهای بیرون دهوک یکی از امدادگران دختر 29 ساله‌ای بنام «نیوال» را به خبرنگاران معرفی کردند. او که به تازگی نجات یافته به مدت هشت ماه با سه فرزند کوچکش به بردگی گرفته شده بود. آن‌ها به موصل، پالمیرا و سرانجام رقه منتقل شده بودند. او می‌گوید: هر جا که ما می‌رفتیم بمباران می‌شد، همه‌جا بمباران بود و این برای کودکان وحشتناک بود. بچه‌ها بشدت ترسیده بودند. سپس به همسری داعشی‌ها درآمدم و نمی‌دانستم که بعد از تجاوز به من آن‌ها فرزندانم را می‌کشند. از آنجا که او یک زن متاهل بود برای مردان داعشی که دنبال دختران باکره بودند ارزشمند نبود بنابراین او را به‌عنوان آشپز بکار گرفته بودند و او هر روز برای مردان داعشی غذا آماده می‌کرد.

زنان کرد ایزدی

داعش آن‌چنان برنامه ریزی شده و وحشیانه ایزدی‌ها را هدف قرار داده که انگار آن‌ها در بخش جغرافیائی استراتژیکی قرار دارند. همچنین تفکرات شیطانی آن‌ها که خودشان آن را اسلام می‌نامند و هیچ ارتباطی با اسلام هم ندارد در این امر تاثیر دارد. از نظر داعش ایزدی‌ها کافر، بدون هیچ‌گونه باور دینی و حتی پائین‌تر از یهودیان و مسیحیان هستند؛ زیرا آن‌ها اهل کتاب هستند و محدودیت‌هایی برایشان در نظر گرفته شده است.

«ایور لیگرید» یک روان درمانگر نروژی که در قالب یک (NGO) بر روی ایزدی‌ها کار می‌کند و در تگزاس نیز با «نادیه مراد» ملاقات داشته است می‌گوید: هدف داعش ریشه‌کن کردن و نابودی ایزدی‌ها است. این تلاشی برای حذف آن‌ها است.

این مسئله باعث ترس و وحشت ایزدی‌ها شده است. «سوزان فهمی» یکی دیگر از افرادی که در یکی از مراکز دیگر در دهوک به ایزدی‌ها کمک می‌کند می‌گوید: شما باید زنانی را درک کنید که هرگز حتی تلویزیون هم ندیده‌اند و ماشین سوار نشده‌اند اما ناگهان از این زندگی خارج شده و توسط داعش به اسارت گرفته شده و در بازار به فروش می‌رسند. این قضیه شوک و ضربه ی شدید به این جامعه بزرگ وارد کرده است. غالبا قتل، تبعید و تجاوز در جوامعی که رابطه غیر اخلاقی قبل از ازدواج یک تابو (taboo) محسوب می‌شود راهی برای شکستن زنان است؛ بنابراین آن‌ها هرگز نمی‌توانند ازدواج کنند و در جامعه ایزدی نیز چنین است.

جامعه، شکیبایی قابل توجهی از خود نشان داده است. «خرطو حاجی اسماعیل» (معروف به شیخ بابا) رهبر معنوی ایزدی‌ها این مطلب را کاملا روشن ساخته است که زنانی که در این فاجعه توسط داعش ربوده شده و مورد تجاوز قرار گرفته‌اند نباید احساس شرمندگی کنند و یا مردم آن‌ها را لکه ننگ بدانند. این را من در برخوردهایی که داشتم حس کردم هنگامی‌که با بازماندگان مصاحبه می‌شد، به نظر می‌آمد که آن‌ها قادر به صحبت کردن درباره تجربه‌شان هستند تا راهی برای سایر قربانیان شهوت پرستی‌ گشوده شود. بسیاری تمایل دارند داستان خود را برای شخص سومی تعریف کنند، بعضی درباره تماس جنسی صحبت می‌کنند و بعضی دیگر اصلا حرفی نمی‌زنند. بعضی زنان خود را شکست خورده می‌دانند اما در مورد زنان ایزدی به نظر می‌آید آنان قوی و مبارز هستند.

«ندا» 23 ساله می‌گوید: هدف من اول فقط فرار نبود بلکه می‌خواستم همه بدانند بر من و مردم من چه گذشته است؟ می‌خواستم آن‌ها بدانند بنابراین به عقب برگردند، از زنان حمایت کنند و آنان را به زندگی عادی برگردانند.

«فهمی» توضیح می‌دهد که اولین باری که این زنان برمی‌گردند احساس بدی دارند زیرا آن‌ها چندین بار در روز توسط شش مرد مختلف مورد تجاوز قرار گرفته‌اند، به تخت بسته شده و وحشیانه مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند، با آنان مانند حیوان رفتار شده، بر روی استیج قرار گرفته و به بالاترین پیشنهاد فروخته شده‌اند.

دیواری در «جیندا» از نقاشی‌های کودکانه پر شده است. بعضی از نقاشی‌ها زنان کوچکی را نشان می‌دهد که دستانشان بسته است و توسط مردان مسلح با ریش‌های بلند احاطه شده‌اند. یکی از نقاشی‌ها زنی را نشان می‌دهد که فرزندش را محافظت می‌کند، دستانش را دور بدن کودک حلقه کرده و درحالی‌که سربازی اسلحه‌اش رو به‌طرف او گرفته از ترس دهانش بازمانده است. یا نقاشی دیگری زنی را در میان اجساد مردگان نشان می‌دهد و زیر آن نوشته شده: برادران من.

فهمی می‌گوید که به‌تدریج بعد از بازگشت زنان و بعد از اینکه آن‌ها لباس‌های نو پوشیدند، استراحت کردند و با زنان دیگر که آن‌ها هم‌چنین تجربه‌ای را داشته‌اند صحبت کردند، نقاشی‌ها متفاوت شد. اکنون دیوار دیگری وجود دارد که روی آن نوشته شده: من چشم‌هایم را دوست دارم، من موهایم را دوست دارم. آن‌ها آرام آرام به زندگی دوباره باز می‌گردند.

نبرد زنان کرد ایزدی با داعش

«حیفا» 21 ساله است. در جیندا بر روی بک مبل راحتی نشسته و تیشرتی به تن دارد که بر روی آن نوشته شده: هرگز به گذشته نگاه نکن. خودش می‌گوید که این یک تفسیر صحیح از زندگی‌اش است. از بازدیدش از آلمان می‌گوید جایی که او برای روان درمانی به آنجا برده شد. او به‌عنوان یک برده توسط داعشی‌ها فروخته شده بود. ریزاندام و بی‌پروا به نظر می‌رسید و در شلوار جین لاغرتر نشان داده می‌شد. موهای بلندی دارد و صورتش شاد است به نظر نمی‌رسد هیچ شباهتی به عکسی که روی موبایلش از زنی با لباس‌های کثیف و پاره زمانی که وارد «جیندا» شده‌اند داشته باشد. به عکس روی صفحه آیفونش نگاه می‌کند و می‌گوید این من هستم روزی که نجات پیدا کردم.

پشت سر گروهان «زنان خورشید» پژواک صدای یکی از مبارزان ایزدی هیجان قابل ملاحظه‌ای دارد. او می‌گوید در بدترین لحظات قرار داشتیم. هنگامی‌که ما را می‌بردند زنی را دیدم که از شدت خستگی مقابل چشمان من به زمین افتاد و فوت کرد. مردم گریه می‌کردند و جیغ می‌زدند. من نمی‌دانم چگونه فقط میدانم که هرگز باورم را از دست ندادم.

قسمت قبل ماجرا  را می‌توانید در «نحوه نبرد زنان کرد ایزدی با داعش [قسمت دوم]» ببینید.

 

 


قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان