سرویس بین الملل فردا؛ علیرضا مجیدی: تنش میان بغداد و اربیل به مرحله خطرناکی رسیده است. به نظر میرسد مسعود بارزانی در اربیل بر سر دو گانه سختی گرفتار شده است: «یا جنگ یا تسلیم»! این نتیجه لجاجت و دهنکجی مسعود بارزانی به تمام ساختارها و قوانین و حتی درخواستهای بین المللی است. پایگاه خبری تحلیلی فردا، در گزارشی به تشریح ابعاد این تنش میپردازد.
شهر نفتخیز و استراتژیک «کرکوک» شاهد لشکرکشی گسترده از دو سو میباشد. از سویی پیشمرگههای کردستان (ارتش اقلیم کردستان عراق) 6هزار نیروی تازهنفس به شهر کرکوک اعزام کردهاند تا در برابر نیروهای عراقی بجنگند؛ از سوی دیگر بغداد با اعزام نیروهای نظامی خواهان اعاده حق اعال حاکمیت بر این بخش از سرزمین عراق است. شب گذشته مهلت 48 ساعته به پایان رسید، اما بغداد تحت فشار آمریکا خویشتنداری کرد! با این حال بعید نیست همین امشب شاهد عملیات نظامی در کرکوک باشیم.
اما به راستی ماجرای استان کرکوک چیست که این اندازه برای طرفین اهمیت دارد؟ در این گزارش، 14 پرده از اهمیت کرکوک و سیر تطورات آن در تاریخ معاصر تشریح شده است. با مطالعه این نکات، اهمیت حیثیتی این شهر برای طرفین بحران و ریشههای تاریخی و هویتی آن را بازخوانی خواهید کرد.
1- کرکوک از شهرهای باستانی و قدیمی تمدن دیرپای بین النهرین و مرکز استان کرکوک است. مهمترین علت اهمیت این شهر، نفتخیز بودن آن است. هماکنون نزدیک به 40 درصد صادرات نفت عراق، از میادین نفتی حومه شهر کرکوک استخراج میشود. علاوه بر نفت، رود دجله از غرب استان کرکوک عبور کرده و دو رودخانه فرعی آن یعنی زاب کوچک و زاب بزرگ – که آب استانهای دیالی، واسط و بخشی از استانهای بغداد و حله را تأمین میکند – از حومه شهر کرکوک میگذرد.
2- شهرستان کرکوک، نقطه تلاقی قومیتهای مختلف عراق است و هر کس نسبت به این موضوع داعیههای خود را دارد. ترکمانهای عراق ادعا میکنند در زمان حکومت عثمانی، اکثریت این شهر را تشکیل میدادند. هفته قبل اردوغان نیز در سخنانی عجیب ادعا کرد 80 درصد اهالی واقعی کرکوک را ترکمانها تشکیل میدهند! این در حالی است که همان زمان، کردها در مناطق اطراف کرکوک حضور پررنگی داشتند. با کشف نفت در کرکوک طی دهه 30 قرن بیست میلادی، اعراب و کردهای زیادی به کرکوک مهاجرت کرده و ترکیب جمعیتی این شهر را تغییر دادند. نخستین سرشماری کرکوک در سال 1957 انجام شد؛ در شهر کرکوک، ترکمانها با 38 درصد اکثریت نسبی را تشکیل داده و کردها و عربها به ترتیب با 33 و 23 درصد در رتبههای بعد قرار داشتند. 6 درصد نیز فرزندان قومیتهای دیگر مانند آرامی، یهودی، آشوری و... بودند. با این حال در همان سرشماری در سطح استان کرکوک، ترکمانها بعد از کردها و عربها در رتبه سوم قرار گرفتند.
3- در سال 1977 بغداد برای تغییر ترکیب جمعیت در کرکوک، نقشه تقسیم بندی استانهای عراق را تغییر داد. شهرستان «سلیمان بیک» و شهر «طوزخورماتو» به عنوان مرکز اصلی ترکمانهای عراق از استان کرکوک جدا و به استان عربنشین صلاح الدین ملحق شد! از سوی دیگر شهرستانهای عربنشین شرقاط و الحویجه و ناحیه الزاب به استان کرکوک اضافه شد تا درصد اعراب استان کرکوک بیشتر شود. بغداد همچنین شهرستان «چمچال» و ناحیه «سنگاو» در شرق کرکوک که مرکز کردهای کرکوک بود را به استان سلیمانیه اضافه کرد تا اعراب در استان کرکوک به اکثریت برسند.
4-صدام به صورت مشخص سیاست عربسازی منطقه را دنبال میکرد. اوج سیاستهای عربسازی وی در سال 1991 رخ داد که به پروژه «انفال» مشهور است. صدام ترکمنها و آشوریهای این منطقه را به جنوب عراق و اعراب جنوب را به کرکوک منتقل میکرد. ضمن اینکه نسلکشی گستردهای علیه کردها اعمال شد که برخی منابع کرد حتی حجم آن را تا 120هزار نفر نیز تخمین میزنند. به این ترتیب جمعیتی کرکوک تغییر محسوسی پیدا کرد. برای درک بهتر اثر این اقدامات صدام، میتوان درصد اعراب استان کرکوک در سه نظرسنجی 1957 ، 1977 و 1997 را با هم مقایسه کرد که به ترتیب 28 درصد، 45 درصد و 72 درصد بودهاند!
5- با سقوط صدام در سال 2003 ، بسیاری از ترکمنها و کردهای رانده شده از کرکوک به شهر خود بازگشتند. همچنین کرکوک شاهد مهاجرت معکوس اعراب بود، به طوری که بسیاری از اعراب شهر به مناطق جنوبی (شیعهنشین)، غربی (سنینشین) و حتی موصل مهاجرت کردند. با توجه به حساسیتی که کردها در مورد کرکوک داشتند، در زمان تدوین قانون اساسی دولت جدید، یکی از شروط کردها برای باقی ماندن در عراق، روشن شدن تکلیف کرکوک بود! به همین علت در ماده 140 قانون اساسی عراق مقرر شد دولت مرکزی (بغداد) موظف است از سال 2005 طی حداکثر دو سال، یک رفراندوم در کرکوک برگزار کند تا اهالی نسبت به باقیماندن در چهارچوب دولت عراق یا الحاق به اقلیم کردستان تصمیمگیری کنند.
6- از زمان سقوط صدام، یکی از استراتژیهای اصلی اربیل، افزایش حجم کردها در کرکوک بوده است. در این راستا، اربیل مشوقهای بسیاری را برای مهاجرت کردها به اربیل قرار داد به طوری که جمعیت 150هزار نفره کردهای کرکوک در سال 2003 به 350هزار نفر در سال 2010 رسید. این روند در سال 2010 به بعد نیز با شتاب زیادی دنبال شد تا حدی که اعراب و ترکمانهای کرکوک بابت سیاستهای تغییر جمعیتی به سود کردها به ستوه آمدند.
7- در سال 2012 ، نوری المالکی نخست وزیر وقت عراق به عنوان فرمانده کل قوا، ساختار ارتش عراق را تغییر داده و یک واحد جداگانه در استان دیالی به نام «عملیات دجله» تأسیس کرد. عملیات دجله در نخستین گام، تمام نهادهای نظامی و امنیتی مرتبط با اربیل در شمال استان دیالی – که در زمره مناطق مشمول ماده 140 بودند – را از دیالی اخراج کرد. عملیات دجله اعلام کرد همین کار را در کرکوک نیز انجام خواهد داد که با مخالفت شدید جلال طالبانی، رئیس جمهور وقت مواجه شد. ارتش عراق برای تقویت عملیات دجله اعلام کرد یک پادگان در جنوب شهر کرکوک دایر خواهد کرد. این اقدام با اعتراض شدید طالبانی و اربیل مواجه شد؛ اما ارتش عراق تصمیم خود را عملیاتی کرد.
8- در سال 2014 داعش بعد از اشغال موصل، با سرعت بالایی به سمت تکریت حرکت کرد. در این مسیر، باید وارد استان کرکوک میشد و تبعا شهرستانهای شرقاط و الحویجه در غرب استان کرکوک را اشغال کرد تا به صلاح الدین برسد. داعش در استان صلاح الدین به سرعت به تکریت رسید؛ اما شهرستانهای شیعهنشین طوزخورماتو و آمرلی به سختی در برابر داعش مقاومت کردند! تروریستهای داعش که نمیخواستند ماشین پیشرویشان تا قبل از رسیدن به بغداد متوقف شود، این بار به سمت شرق حرکت و به سمت استان دیالی آمدند.
9- مرکز استان دیالی، شهر «بعقوبه» است؛ شهری که ابو مصعب زرقاوی در آنجا توسط هلیکوپتر ارتش آمریکا ترور شد. استان دیالی مرکز چهار قومیت میباشد؛ در شمال آن کردهای فیلی (شیعه) در خانقین و اطراف آن زندگی میکنند که جمعا 15 درصد جمعیت استان را تشکیل میدهند. ترکمانهای سنی نیز در قره تبه زندگی کرده و حدودا 2 تا 3 درصد جمعیت دیالی را تشکیل میدهند. بخش مرکزی و جنوبی استان دیالی عربنشین بوده و نسبت شیعیان و اهل تسنن در آن بسیار نزدیک است. اما مسأله مهمتر اینجاست که اهل تسنن بعقوبه، از قدیمیترین و اصلیترین پایگاههای حرکات تروریستی سلفی تکفیری در عراق بودهاند. علاوه بر این، استان دیالی از طریق مرز خسروی (قصر شیرین) با ایران هممرز است و در صورت اشغال توسط داعش، احتمال سرایت بحران به ایران زیاد بود.
10- با توجه به توضیحات بند قبل، واحد «عملیات دجله» ارتش عراق بر مقابله با پیشروی داعش در استان دیالی تمرکز کرد. در این راستا، واحدهای مستقر در کرکوک نیز به سمت طوز خورماتو، سعدیه و خانقین حرکت کردند تا مانع پیشروی داعش در شرق عراق شوند. در این موقعیت، بغداد در توافق با اربیل، تأمین امنیت کرکوک را به پیشمرگههای کردستان واگذار کرد.
11- به این ترتیب، پیشمرگههای کردستان بدون درگیری و طی توافق با بغداد، «به صورت موقت» وارد کرکوک شدند. اما کرکوک شهری است که در فرهنگ ناسیونالیستی کردهای عراق به «بیت المقدس کردها» مشهور است. مسعود بارزانی چند ماه بعد در پارلمان اقلیم کردستان گفت: «ما هرگز از کرکوک خارج نخواهیم شد. این بخش به سرزمین کردستان تعلق داشته و ما مسئولیت تاریخی داریم که از آن در برابر دیگران دفاع کنیم.» او در همین نشست تأکید کرد که حتی در صورت فشار سیاسی و نظامی بغداد نیز کرکوک را به دولت مرکزی واگذار نخواهد کرد!
12- در دوران هزیمت داعش در شمال عراق، پیشمرگهها در کنار ارتش عراق – البته در محورهای مجزا – علیه داعش میجنگیدند. اما پس از فتح، در منطقه باقی مانده و آن را تحت سیطره خود قرار میدادند! به این ترتیب بعد از آزادی جلولا – که در فاصله کمتر از 15 کیلومتر از مرزهای ایران قرار داشت - ، پیشمرگهها وارد استان دیالی شدند. آنها در خلال این عملیات، شهرستان خانقین را نیز تصرف کردند. در جریان عملیات بیجی، پایگاه خود در طوزخورماتو را تثبیت کردند که همان زمان واکنش مسلحانه و تند گروههای محلی طوزخورماتو را در پی داشت؛ اما دولت مرکزی عراق اصل را بر مماشات و اتحاد با اربیل قرار داده بود و چشمانش را بر اشغال این شهرستان توسط پیشمرگه بست! در نبردهای سنجار، پیشمرگه به کمک pkk بخش غربی استان نینوا را به طور کامل تصرف کرد و به این ترتیب تا عمق ده ها کیلومتر میان کشور ترکیه و قلمرو مناطق تحت سیطره بغداد فاصله ایجاد کرد. در عملیات موصل نیز پیشمرگهها در دشت (سهل) نینوا پیشروی کرده و بخشهایی از جنوب نینوا را فتح کردند. این مناطق عمدتا آشوری و مسیحینشین هستند و اربیل با انضمام آشوریها و ایزدیها تلاش کرد وجهه تکثرگرایانه بیشتری در مجامع جهانی اختیار کند.
13- همان طور که در بند قبل تشریح شد، مبارزه با داعش فرصتی شد تا اربیل، قلمرو مناطق تحت تصرف پیشمرگه را تقریبا دو برابر کند. از استان غنی و استراتژیک کرکوک تا شمال دیالی و بیش از نیمی از استان نینوا و حضور در شمال صلاح الدین (سلیمان بیک و طوزخورماتو) و بالاخره منطقه حائل دهها کیلومتری (از سنجار تا مرزهای ترکیه) میان مناطق تحت سیطره بغداد و آنکارا!
14- با آزادسازی الحویجه، کار داعش در شمال و مرکزی عراق به پایان رسید. هماکنون تنها یک بخش کوچک در غرب عراق و مرز سوریه (شهرستانهای راوه و القائم) در اشغال داعش باقی مانده است. دولت مرکزی به عنوان دولت اتحادیه، خواهان سیطره بر کلیه مرزهای بین المللی عراق و مهمتر از آن سیطره دوباره بر مناطق پیش از ظهور داعش است! اما اربیل نهتنها کمترین انعطافی در این زمینه از خود نشان نداده، بلکه با برگزاری یک رفراندوم – علیرغم مخالفت یکپارچه تمام نهادهای قانونی و حکومتی عراق و کشورهای همسایه و نظام بین الملل – از به بن رسیدن زندگی مشترک با بغداد و ضرورت استقلال سخن میگوید! بغداد پیشنهاد داد پیشمرگهها در منطقه محل نزاع باقی مانده؛ اما نظامیان اتحادیه (عراق) نیز وارد آن شده و فرماندهی کل نظامی را بر عهده بگیرند تا ماده 140 قانون اساسی اجرا شود؛ اما اربیل در پاسخ میگوید قانون اساسی عراق بعد از حمله داعش از اعتبار خارج شده و مسعود بارزانی شخصا دستور میدهد تا هر مسلحی که به کرکوک نزدیک شد را هدف حمله نظامی قرار دهند.