به گزارش ایسنا، نمایشنامه «عَشَقه» نوشته محمد رحمانیان در 128 صفحه با شمارگان 2000 نسخه و قیمت 10 هزار تومان در نشر روشنگران و مطالعات زنان منتشر شده است.
در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: عشق را از عَشَقه گرفتهاند و آن گیاهی است که در باغ پدید آید در بن درخت، اول بیخ در زمین سخت کند، پس سربرآرد و خود را در درخت میپیچد و همچنان میرود تا جمله درخت را فراگیرد و چنان در شکنجه کند که نم در میان درخت نماند و هر غذا که به واسطه آب و هوا به درخت میرسد به تاراج میبرد تا آنگاه که درخت خشک شود...
و چون این شجره طیبه بالیدن آغاز کند و نزدیک کمال رسد که هیچ نم بشریت در او نگذرد... و شایسته آن شود که در باغ الهی جای گیرد... شهابالدین سهروردی (رساله فی حقیقه العشق)
همچنین کتاب «باید حرفای دیشبمو جدی میگرفتی!» نوشته محمدرضا مرزوقی در 228 صفحه با شمارگان 500 نسخه و قیمت 20هزار تومان در نشر یادشده عرضه شده است.
در نوشته پشت جلد کتاب میخوانیم: «باید حرفای دیشبمو جدی میگرفتی» بهار هشتادوسه نوشته شد.
نوشته سالها در محاق غیرمجاز بودن ماند و ماند تا با تمهیداتی، کمی از آن سمت و کمی از این سمت، توانستیم امسال مجوزش را بگیریم. برای این کتاب به چند جلسه در وزارت ارشاد، در دورههای مختلف چند وزیری که در طی این سالها آمدند و رفتند و فراموش شدند، رفته باشَم، نه من دیگر به یاد دارم و نه آنها که ناگزیر پای جلساتشان نشستم و گفتند و گفتیم و شنیدیم و شنیدند. گاهی هم نه شنیدیم و نه شنیدند. خیلی چیزها که در جغرافیای داستان آمده حالا تغییر کرده. آبادان امروز با آن سالها تفاوت دارد. باشگاه قایقرانی مورد علاقهام دیگر نیست. گو که برخی آدمهای این داستان هم دیگر نیستند. دود چاههای نفت عراق در آسمان شهر دیده نمیشود. اما پدیده ریزگردها زندگی را مشکل کرده است. وضع آب شهر تغییری نکرده اما کوچهها و خیابانها کماکان همان وضعیتی را دارند که در داستان وصف کردهام. مهمتر از همه ماجرای اصلی کتاب است که هربار به شکلی در حال رخ دادن است.