ماهان شبکه ایرانیان

کاسینی، تایتان‌ها و غول‌های سرکش

انسان دوران باستانی، تصوری از موقعیت خود در کیهان نداشت و از آنجایی که نه تلسکوپی برای مشاهده جهان هستی در اختیار داشت و نه قادر بود از یک روش معرفتی عقلانی بهره بگیرد، حقیقت را نمی‌دید و ره افسانه می‌زد.

کاسینی، تایتان‌ها و غول‌های سرکش

عرفان کسرایی. پژوهشگر مطالعات علم و فناوری کاسل در شرق نوشت: 

انسان دوران باستانی، تصوری از موقعیت خود در کیهان نداشت و از آنجایی که نه تلسکوپی برای مشاهده جهان هستی در اختیار داشت و نه قادر بود از یک روش معرفتی عقلانی بهره بگیرد، حقیقت را نمی‌دید و ره افسانه می‌زد. 

براساس افسانه‌های باستانی، زمین در میانه تارتاروس و اورانوس قرار داشت. تارتاروس در افسانه‌های یونانی، محل مجازات گناهکاران و به نوعی جهنم زیر زمین بود. در اسطوره‌های یونان باستان، کرونوس و دیگر تایتان‌هایی که با خدایان می‌جنگیدند در تارتاروس زندانی بودند. بشر در چنین دوران تاریخی، هیچ درک و برآورد درستی از فاصله‌های نجومی و به عبارتی فاصله سیارات دیگر با زمین نداشت.

براساس اسطوره‌های باستانی فاصله اورانوس تا زمین به حدی بوده که مثلا اگر یک سندان برنزی از سقف آسمان به زمین می‌افتاد، 9 روز و شب طول می‌کشید و روز دهم، سندان به زمین می‌رسید. براساس این افسانه‌ها تارتاروس هم به همین میزان از اعماق تا زمین فاصله داشت و زئوس، تایتان‌ها یا غول‌های سرکش را به درون آن پرتاب کرده بود.‌ 

هزاره‌ها و قرن‌ها گذشت تا انسان بتواند به درکی واقعی از جهان هستی و جایگاه خود در کیهان دست پیدا کند؛ درکی مبتنی بر مشاهده و روش علمی و کشف و استدلال و نه بر پایه افسانه و خیال‌پردازی. امروزه وقتی از تایتان صحبت می‌کنیم مقصودمان آن غول‌های سرکش نیستند که زئوس به تارتاروس انداخته بود. 

برای ما تایتان همان قمر مشهور سیاره زحل است که ناسا و سازمان فضایی اروپا برای شناخت بیشتر آن فضاپیمای هویگنس را فرستادند. ده‌ها قمر زحل ازجمله رئا، دیونه، تتیس و یاپتوس اینک برای بشر امروز هیچ ارتباطی به اسطوره‌های باستانی ندارند. یاپتوس یکی از همان تایتان‌های سرکش نیست که در تارتاروس زندانی شد. امروزه می‌دانیم که یاپتوس، سومین قمر بزرگ زحل است. یک جرم آسمانی که نه افسانه‌ای است و نه علیه زئوس اقدامی کرده و نه در تارتاروس زندانی شده است؛ قمر شگفت‌انگیزی که به وسیله کاسینی کشف شد. 

البته نه این کاوشگر کاسینی که روز جمعه 24 شهریور براساس برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده بر فراز سیاره زحل متلاشی شد و به مأموریت 20ساله خود پایان داد، بلکه خود «جیوانی کاسینی» که فضاپیمای کاسینی به افتخار او نام‌گذاری شده بود. «جیوانی کاسینی» زمانی که در ٢٥ اکتبر سال ١٦٧١ یاپتوس را کشف کرد حتی تصورش را هم نمی‌کرد که سه قرن بعد از او کاوشگری به نام خود او راهی فضا شود و در سال‌های ٢٠٠٤ و ٢٠٠٧ عکس‌های واضحی از یاپتوس به زمین مخابره کند.

زحل؛  هدفی اسرارآمیز
مریخ تنها هدف جذاب کیهان‌شناسان و عموم مردم برای شناخت بیشتر فضا نیست. انسان نه‌تنها می‌خواهد از ابعاد جهان هستی و راز کیهان سر دربیاورد،  بلکه نسبت به شناخت سیارات پیرامونی خود در همین منظومه شمسی نیز عطش بی‌پایانی دارد. مهم نیست  این سیارات این قابلیت را داشته باشند که به‌عنوان خانه دوم بشر مورد بررسی قرار بگیرند یا نه. 

انسان کنجکاو است بداند حیات روی زمین چگونه شکل گرفته و هنوز در پی آن است که بداند آیا سیارات پیرامونی ما یا قمرهای آنها در منظومه شمسی قابلیت حیات داشته یا دارند. اصلا همین نگرانی باعث شد که دانشمندان، کاسینی را در پایان مأموریت خود روی سیاره زحل منهدم کنند و نه مثلا روی قمر تایتان. 

تایتان یکی از گزینه‌های جذاب مظنون به وجود حیات فرازمینی است و دانشمندان نمی‌خواستند  این قمر را که ممکن است میزبان حیات باکتری‌ها باشد آلوده کنند. از نظر تاریخی مأموریت‌های عبور از کنار زحل که با پایونیر٢، وویجر١ و وویجر٢ صورت گرفت اطلاعات فراوانی در اختیار دانشمندان قرار داده بود. پیش از ارسال این کاوشگرها چیزهای بسیاری بود که نمی‌دانستیم. مهم‌ترین دلیل آن هم شاید این مسئله باشد که بسیاری از جزئیات زحل (مثلا کجی محور چرخش آن) با تلسکوپ‌های آماتوری ممکن است سال‌ها طول بکشد. 

در اوایل قرن، تنها ٩ قمر شناخته شده بود که به دور زحل در گردش بودند. از این بین تایتان به‌دلیل جرم و موقعیت خاص خود بیش از سایر قمرها طرف توجه قرار گرفت. جالب است بدانیم که تا پایان سال ٢٠٠٩ تعداد ٦٢  قمر زحل کشف شد که این نشان می‌دهد تلاش انسان در طول حدود چهار قرن برای بررسی دقیق زحل به چه شکل اطلاعات ما از این سیاره را بیشتر و بیشتر کرد. 

سفینه وویجر جزئیاتی از زحل را برای انسان آشکار کرده بود که پیش از آن هرگز کسی از آن اطلاعی نداشت. بعدها این تلسکوپ فضایی هابل بود که زمانی از فاصله ٢,٢٤‌ میلیاردکیلومتری زحل عکسی از آن به زمین مخابره کرد که اطلاعات فراوانی از آن در اختیار دانشمندان گذاشت. زمانی که پایونیر ١١ در سال ١٩٧٩، وویجر١ در ١٩٨٠ و وویجر٢ در ١٩٨١ در گستره‌ای نزدیک به بررسی زحل پرداختند هر کدام به صورت حیرت‌برانگیزی به دانسته‌های ما از این سیاره عجیب افزودند. 

اتفاقا بعد از سال ١٩٧٩ به‌تدریج قمرهای بیشتر و بیشتری از زحل کشف شد و در این شناخت زحل، سهم یک کاوشگر بیش از سایر فضاپیماها و دوربین‌ها و تلسکوپ‌های فضایی بوده است. کاسینی! کاسینی در سال ٢٠١٠ تصویری از فاصله ٥٠ هزارکیلومتری از قمر میماس منتشر کرد. قمری که «ویلهلم هرشل» حدود ٢٠٠ سال قبل در سال ١٧٨٩ کشف کرده بود. از قمر انسلادوس گرفته تا دفنیس، ردپای کاسینی تقریبا همه‌جا در اکتشافات مرتبط با زحل دیده می‌شود. کاسینی بود که دفنیس را کشف کرده (در سال ٢٠٠٥) و آخرین‌بار هم همین حدود ٩ ماه پیش بود که تصویری از این قمر زحل را به زمین مخابره کرده بود.

وداع با کاسینی
کاسینی یک تفاوت عمده با کاوشگرهایی مانند وویجر ١ و ٢ داشت و آن هم نحوه‌ پایان مأموریتش بود. وویجر ١ و ٢ پس از پایان مأموریت خود، راهی فضای بیرون از منظومه شمسی شدند و همچنان نیز به مسیر خود در این سفر بی‌پایان ادامه می‌دهند. در سال ٢٠١٠ دانشمندان اعلام کردند که وویجر١ در مرز منظومه شمسی قرار گرفته و در سال ٢٠١٣ هم خروج وویجر١ از منظومه شمسی رسما تأیید شد. 

اینک وویجر١ و ٢ بیش از ١٥‌ میلیارد کیلومتر از خورشید دور شده‌اند و دورترین ساخته‌های دست بشر به‌شمار می‌روند که از زمین به فضا پرتاب شده‌اند. اما کاسینی سرنوشت متفاوتی داشت. سیگنال‌های کاسینی در روز جمعه در ساعت ١١:٥٥ به وقت گرینویچ قطع شد، درحالی‌که کاسینی ٨٣ دقیقه پیش از آن در جو زحل سوخته بود. به‌این‌ترتیب اجزای تشکیل‌دهنده کاسینی با برخورد با جو زحل ذوب شدند و مأموریت آن با تجزیه در میان گازهای سیاره اسرارآمیز زحل با موفقیت به پایان رسید.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان