در روز جمعه 20 بهمن 1357 مهندس مهدی بازرگان، نخستوزیر دولت موقت انقلاب طی یک سخنرانی عمومی که با حضور بیش از صدها هزار نفر از مردم در دانشگاه تهران و خیابانهای اطراف آن برگزار شد، برنامههای دولت موقت را تشریح کرد.
از اولین ساعات صبح روز جمعه گروههای مختلف مردم به دانشگاه تهران رفته بودند تا به سخنرانی مهندس بازرگان گوش دهند. در تمام خیابانهای اطراف دانشگاه مردم جمع شده بودند. در اطراف مسجد دانشگاه که قرار بود سخنرانی در آنجا برگزار شود جمعیت زیادی گرد آمده بودند و در خیابانی که به مسجد دانشگاه منتهی میشد در یک طرف مردان و در طرف دیگر زنان ایستاده بودند.
در ضمن، در تمام خیابانهای اطراف دانشگاه، بلندگوهای متعددی نصب شده بود. تا ساعت 11 که مهندس بازرگان وارد مسجد دانشگاه شد و سخنرانی را آغاز کرد سرودهای «خمینیای امام»، «13 آبان» و سرودهای دیگر پخش میشد و قسمتهایی از پیامهای گذشته امام خمینی، از بلندگو خوانده شد.در فاصله پخش پیامها و سرودها، آیاتی از قرآن مجید تلاوت میشد.
در این فاصله فریادهای «سلام بر بازرگان، نخستوزیر ایران» در سراسر دانشگاه میپیچید. در بالای سردر مسجد دانشگاه تهران این پلاکارد به چشم میخورد: «دولت موقت اسلامی تبلور خواستهای ملت مبارز ایران است.» آنگاه پیامهای جامعه اسلامی دانشگاهیان ایران و پیام یکی از اعضای هیات دبیران موقت سازمان ملی دانشگاهیان ایران خطاب به مهندس بازرگان خوانده شد.
ساعت 11 مهدی بازرگان در حالی که 10 نفر او را محافظت میکردند از در غربی مسجد وارد شد و در این هنگام فریادهای «سلام بر بازرگان، نخستوزیر ایران» دانشگاه را به لرزه درآورد. در پایین پلهها، دهها خبرنگار، فیلمبردار و عکاس ایرانی و خارجی اجتماع کرده بودند. ابراهیم یزدی، صادق قطبزاده، اکبر هاشمی رفسنجانی، احمد صدرحاجسیدجوادی، مرتضی مطهری، یدالله سحابی و غلامعباس توسلی نیز همراه با مهندس بازرگان بودند.مهندس بازرگان سخنان خود را با آیاتی از قرآن مجید آغاز کرد.
وی در این سخنرانی که اولین سخنرانی عمومی وی بعد از انتخاب بهعنوان رئیس دولت موقت محسوب میشد، گفت: «انتظار اینکه مملکت یک شبه ره صد ساله بپیماید و آن روحیه ادامه را داشته باشد که خواستهها فورا و بهطور کامل و صد در صد تامین شود، همه بدیها و بدها بلافاصله، بدون رسیدگی و محاکمه، مجازات و بلکه اعدام شوند، چیزی نه ممکن است و نه مصلحت، از بلاها و دردهای هر دولت ملی و اسلامی است. خصوصا در دوران انتقالی و موقت.
از حالا باید عرض کنم که از این بنده حقیر سراپا تقصیر انتظار «علی» بودن نداشته باشید. علی نیستم که همان شب اول بگویم: «معاویه از جایت بلند شو.» حتی انتظار رهبری و مرجع عالیقدری که بنده را مامور و مفتخر به این خدمت کردهاند و با عزم راسخ و ایمان و قدرتش سر به زیر انداخته و بولدوزروار حرکت میکند و حرکت کرده، صخرهها و ریشهها و سنگها را سر جایش خرد کرده ولی پیش رفته و میرود، این انتظار را هم از بنده نداشته باشید.»
نخستوزیر دولت موقت تاکید کرد: «بنده ماشینسواری نازک نارنجی هستم که باید روی جادههای آسفالت و از راه هموار حرکت کنم. شما باید این راه را برایم هموار کنید.» بازرگان با بیان اینکه «یکی دیگر از بیماریهای از بین برنده پیروزی و مبارزه، تصور اتمام آن و عدم آمادگی برای ادامه و طولانی بودن و درازی راه است»، ادامه داد: «همانطور که ایشان (امام خمینی) هم فرمودهاند درست است که به گردنه رسیدهایم.
آن روزی که شاه از ایران رفت واقعا روز بزرگ و گردنه عظیم این راه طولانی بود. وقتی من به منزل رسیدم لیوان آبی خوردم و به خود گفتم: دمی آب خوردن پس از بدسگال / به از عمر هفتاد و هشتاد سال.اگر همان روز عمرم تمام میشد غصهای نداشتم. پس به طریق اولی حالا هم غصهای ندارم. ولی این راه، راهی که 2500 سال طول کشیده تا ساخته شد و از تمام شئون و موارد و مواضع مملکت گذشته، یک گردنه و دو گردنه ندارد، گردنههای دیگر، دره ماهورهای بیشتر در پیش داریم.
باید آماده بود. باید جوشن و سلاح به زمین نینداخت، باید از حالا به فکر استراحت و خواب راحت نبود. یادشبهخیر یکی از همکاران دانشگاهی در کلاس به شاگردان میگفت چرا درس را یاد نگرفتهاید و کم کار کردهاید، میگفتند ما دو ساعت روی فلان درس کار کردیم، دو ساعت فلان کار را کردیم، فلان ساعت هم خوابیدهایم و به هر حال جمعش 24 ساعت میشود. اما استاد میگفت زمانی که من درس میخواندم شبانهروز 48 ساعت کار میکردم.
(خنده جمعیت) حالا ملت هم باید در شبانه روز 480 ساعت کار کند. یعنی همان مدت با راندمان 20 برابر.» وی افزود: «حالا لازم است که تنتان را چرب کنید، آماده باشید و تحمل خیلی سختیها و بدیها را داشته باشید و از همه مشکلتر و ناراحتکنندهتر تحمل این وجود نامیمون است. باید بسوزید و بسازید.» (خنده حاضران)
بازرگان در ادامه سخنانش به انتظاراتی که از وزرای دولت موقت وجود خواهد داشت، اشاره کرد و گفت: «چون هنوز وزرا معرفی نشدهاند و نامی برده نشده میتوانم ذکری بکنم و بگویم: انتظار اینکه این وزرا مریم بافته و عیسی رشته باشند نداشته باشید. عرض کردم بزرگترین ضربهای که حکومت استبدادی در طی 2500 سال و مخصوصا پنجاه و چند سال اخیر به این ملت و مملکت زد از بین بردن شخصیتها و رجال یا به قول آن صدراعظم ناصرالدینشاه، ایجاد قحطالرجال بود. بنابراین هیچ یک از این آقایان وزرا از جمیع جهات کامل، بیعیب، مبرا، مصلح، متخصص و کامل نخواهند بود.
این را از حالا عرض میکنم (که گفتهاند) گربه را دم حجله باید کشت. (خنده جمعیت) آنچه از حالا میخواهم تقاضا کنم، آن عمل بعدی، آنچه بعد از فوت وقت یا موقع خداحافظی بگویم و حلالیت بطلبم از هم اکنون از همه ملت ایران این حلالیت را علیالحساب روی خبطها، خطاها و اشتباهها میطلبم، منتها آنچه اکنون وعده میدهم و از جانب وزرای آینده هم عرض میکنم داشتن حسن نیت، قصد خدمت و فعالیت است؛ اما تضمین به اینکه هیچ عیبی، ایرادی، خطایی، نقصی نباشد و از دست ما گناهی و ناحقی سر نزند ندارم. اگر شما دارید فکرتان را عوض کنید.» (خنده جمعیت) بازرگان به شوخی گفت: «نمیگویم دولت را عوض کنید. میگویم فکرتان را عوض کنید.» (خنده مجدد جمعیت)
وی سپس ادامه داد: تا اینجای عرایضم تشکرات از خدا و خلق و همچنین تقاضاها و توقعات بود و بستن پیمان متقابلهای که بعد از این باید رعایت و اجرا شود. اما برنامه کلی و ترتیب کار دولت به این شرح است، همانطور که اطلاع دارید و مقام رهبری انقلاب در انتصاب رئیس دولت اعلام فرمودند خطوط اصلی و وظایف دولت موقت به قرار ذیل است:
1- احراز و انتقال قدرت
2- ارائه و اثبات حقانیت (همان رفراندوم)
3- احیا و اداره و اصلاح مملکت
4- انتخابات مجلس موسسان و ارجاع به آرای عمومی برای تدوین و تصویب قانون اساسی جدید
5- انتخابات مجلس شورای ملی
6- استعفا و تحویل کار به رئیسجمهور و به دولت رسمی بعدی
بازرگان سپس با بیان وجوه مختلف اختلاف و تفاوت انقلابیون و دولت موقت با دولت شاپور بختیار، دلایل غیرقانونی بودن نهادهای سلطنتی را تشریح کرد و با ذکر مثالی از ماجرای امام حسین و مردم کوفه گفت: «خوشبختانه پس از طی 14 قرن، ملت ایران کار مردم کوفه را نکرد. وفاداری نشان داد. با آغوش باز حسین زمانش را پذیرفت. کشتهها داد.
حالا من میگویم همانطور که ملت ایران کار مردم کوفه را نکرد شما هم کار ابنزیاد را نکنید. ارتش ما و دولت و وزرای ما! عمل ابنسعد را که تمام گذشته صحابی بودن و فداکاری و خدمت و افتخار داشتن را به طمع گندم حکومت ری زیر پا گذاشت شما نکنید، ابنسعد نباشید. ارتش ما و سربازان و افسران ما! شمر نباشید.»
منبع:روزنامه کیهان، شنبه 21 بهمن 1357