سرویس فرهنگ و هنر مشرق - بهروز افخمی اخیراً در برنامه هفت از فشارهای دولتی به برنامهاش سخن گفته
است. ظاهراً مسئولان وزارت ارشاد تمام تلاش خود را کردهاند تا به مدیران
سازمان بقبولانند که ادامه هفت با این روال به سود سینما نیست و برنامه
باید تعطیل شود، اما به گفته مجری این برنامه هنوز موفق به عملی کردن این
هدف نشدهاند، اما هفت چکار کرده که برای تعطیلی آن تا این حد بر مدیران
سازمان فشار وارد میشود و حاضرند برای از میان برداشتن آن وارد مذاکره
شوند. چه چیز سبب میشود دولتمردان فکر کنند میتوانند با فشار آوردن، صدای
مخالف را به محاق ببرند. احتمالاً تجربه موفقیتآمیز در به تعطیلی کشاندن برنامه ثریا باعث شده روی تعطیلی هفت هم حسابی ویژه باز کنند.
هفت اهل اقدام و عمل است
اما
ویژگی هفت افخمی چیست. هفت افخمی یک ویژگی منحصر به فرد دارد و آن اینکه
خنثی نیست و گرایشی ایدهآلیستی دارد. اهل تعارف نیست و انتقاداتش به سینما
را بدون رودربایستی مطرح میکند. قرار نیست تنها یک دورهمی سینمایی باشد.
مجیزگوی مدیران نیست و مهمتر از همه اینکه میداند چه میخواهد. در واقع
افق مشخصی برای سینمای ایران در نظر گرفته است و برخلاف دو سری پیشین این
برنامه فقط قرار نیست گزارشی درباره اتفاقات روزمره سینمای ایران ارائه
دهد. از این منظر هفت افخمی یک تفاوت عمده با برنامههای قبلی پیدا میکند،
تفاوتی که ویژگی مهمی را دربر دارد.
هفت افخمی یک برنامه انقلابی است
به این معنی که ابتدا اعتقاد به تغییر در نگاه و رویکرد کلی سینمای ایران
دارد و معتقد است برای ایجاد تغییر در گرایش سینمای ایران باید اقدام و عمل
را سرلوحه خود قرار دهد. هفت افخمی عملگراست و همین عملگرایی اثر خود را
به مرور برجای خواهد گذاشت.
مقابل محافظهکاری
در
حال حاضر دو دیدگاه درباره سینمای ایران در میان سینماگران و صاحبنظران
وجود دارد؛ دیدگاه اول که میتوان از آن به عنوان دیدگاه محافظهکارانه در
سینما یاد کرد و اصلیترین مروجان و مدافعان آن در سازمان سینمایی دولت
یازدهم در حال فعالیت هستند، به این اصل اعتقاد دارند که سینمای ایران در
وضعیت ایدهآلی به سر میبرد و در کنار هالیوود قطب اصلی سینما در جهان را
نمایندگی میکند. این دیدگاه البته در میان طیفی از سینماییها هم خریدار
دارد. دیدگاه محافظهکارانه مدیران سینما همواره میکوشد مبتنی بر یک
دوقطبی کاذب پیش برود؛ دوقطبی مخالفان و موافقان اصل سینما، دوقطبی که
واقعیت خارجی ندارد.
محافظهکاران سینما همواره کوشیدهاند منتقدان
وضع موجود را اساساً معارض و معاند اصل سینما معرفی کنند. آنها که
سخنرانیهای رئیس سازمان سینمایی دولت یازدهم را دنبال میکنند حتماً این
جمله را از زبان حجتالله ایوبی زیاد شنیدهاند که «پیش از آمدن ما، سینما
روی صندلی اتهام نشسته بود»؛ ادعایی که مبنایی ندارد، چراکه سینما از
ابتدای انقلاب اسلامی با جمله معروف امام خمینی(ره) در بهشت زهرا به رسمیت
شناخته شد؛ «ما با سینما مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم.»
پس از
انقلاب اسلامی محافظهکاران سینمایی با استناد بر این جمله بنیانگذار
انقلاب مدعی شدند که سینمای مطلوب انقلاب ظهور پیدا کرده است با این
استدلال که ما دیگر در سینما فحشا نداریم. گویی که بنیانگذار انقلاب،
سینمای مطلوب را صرفاً سینمای بدون فحشا قلمداد کرده بودند و حالا با حذف
فحشا در سینما ما به نقطه مطلوب رسیدهایم؛ استدلالی که شاید برای متقاعد
کردن کودکان کارایی داشته باشد، اما برای اهل فن گزارهای سادهلوحانه
قلمداد میشود. محافظهکاران سینمایی همواره شعار میدهند که سینمای ایران
شریفترین سینمای جهان و در حال رقابت با هالیوود است، اما منتقدان وضع
موجود سینما معتقدند برخلاف هالیوود که مرزها را درنوردیده و تودههای مردم
را در سراسر جهان مجذوب خود کرده و ایدئولوژی امریکایی را گسترش میدهد،
سینمای ایران به گونهای مدیریت میشود که تنها در جشنوارههای غربی بدرخشد
و تودههای مردم در جهان و حتی در ایران مخاطب اصلی آن نباشند.
منتقدان
وضع موجود داعیه ویرانی داشتههای سینما را ندارند، اما معتقدند این سینما
مطلوب و مطابق شأن مردم ایران نیست و ظرفیتهای بالقوه بسیاری برای جهانی
شدن سینمای ایران وجود دارد که صرفاً از مسیر جشنوارههای غربی نمیگذرد.
جهانی شدن سینمای ایران
منتقدان
وضع موجود سینمای ایران معتقدند سینمای ایران با درشتنمایی ضعفهای ملت
ایران در انظار عمومی دنیا، جهانی نمیشود بلکه زمانی میتواند داعیه جهانی
شدن داشته باشد که مخاطب عام و انبوه جهانی را هدف قرار دهد و الهامبخش
باشد.
برنامه سینمایی هفت در مقام نفی محافظهکاری و مخالفت با وضع
موجود قدم برمیدارد و به ایدهآلها فکر میکند. حالا ممکن است عدهای
ایدهآلیسم را فحش قلمداد کنند، اما سینمای ایران تا وقتی منبع متعالی وحی
را مدنظر قرار ندهد و چشم بر معنویت ببندد و به دنبال اندیشههای کهنه
اروپایی در جهت آرمانزدایی از سینما برآید به ورطهای میافتد که درآمدن
از آن کار سادهای نخواهد بود.
صدای مخالف کیلویی چند؟
طرح
وضع دوتابعیتیها ریشه اصلی فشارهای اخیر به برنامه هفت است. برخی معتقدند
برنامه هفت در طرح این مسئله زیادهروی کرد، اما واقعیت این است که ادامه
تسلط دوتابعیتیها یا افرادی که نیمی از عمرشان را در کانادا و امریکا
گذران میکنند بر جشنواره فجر انقلاب نقض غرضی فاحش است و دوام این وضعیت
منجر به ادامه انحراف سینما از مسیر صحیح خواهد بود. انتقاد به
دوتابعیتیهای حاضر در هیئت داوری اقدامی انقلابی بود که اگر ادامه پیدا
کند میتواند مسیر آینده جشنواره فجر انقلاب را دچار تغییرات قابل
ملاحظهای کند.
از دولت محافظهکار یازدهم جز این انتظار نمیرود که
عزم خود را برای به محاق بردن مخالفانش جزم و صدای مخالف را خاموش کند.
برای هفت افخمی اگرچه میتوان ضعفهایی هم برشمرد و برای بهتر شدن آن
مؤلفههایی را نام برد، اما راهبرد و گرایش کلی هفت همانی است که باید باشد
و انطباق با راهبردهای کلان کشور دارد.
خاموش کردن صدای مخالف
راحتترین کاری است که دیکتاتورها میتوانند انجام بدهند چون در فضای
دیالوگ و گفتمان حق تجلی میکند و در فضای مونولوگگویی و تریبونهای
یکطرفه باطل ظهور مییابد. فشارهای دولتی برای خاموش کردن برنامه هفت نشان
میدهد که تحمل صدای مخالف چقدر در میان مدیران دولت یازدهم خریدار دارد.