گزیده ای از اظهارات حمیدرضا مقدم فر را در ادامه می خوانید؛
*فتنه 88 یکی از فتنههای عظیم بود که شاید بتوان آن را سختترین، پیچیدهترین، مهمترین و سنگینترین تهدید علیه نظام دانست. حتی از 8 سال جنگ تحمیلی هم سختتر بود. که محل بحث آن اینجا نیست. در واقع موضوع ما در حال حاضر دو نفری هستند که در حصر قرار دارند.
*امروز راحت میشود در مورد این موضوع صحبت کرد. کاری به عاملان بیرونی فتنه 88 نداریم. درواقع سران اصلی فتنه را افرادی میدانیم که در آمریکا، اسرائیل و بیرون از مرزهای ما بودند. سران داخلی فتنه هم با اینکه در انقلاب اسلامی خوش سابقه بوده و سوابق خوبی داشتند، اما به خاطر نفسانیت، قدرتطلبی و یا غفلت گرفتار شدند. این دو گروه یعنی سران فتنه داخلی و خارجی تقریبا در یک مسیری قرار گرفتند که آن مسیر، مسیر دشمنان تابلودار، آشکار و معاند نظام از اول پیروزی انقلاب تاکنون بوده است. متاسفانه هر دو با هم در یک ریل قرار گرفتند.
*امروز این ارزیابی خیلی راحت است، چون بسیاری از کسانی که سران فتنه را همراهی میکردند، امروز حاضر به همراهی با آنها نیستند البته برخی هنوز جرأت بیان ندارند اما بعضی بیان میکنند که اطلاعیهها، رفتارها و نوع اعتراضات در انتخابات 88 توسط این دو نفر غلط، بیمنطق و غیرقانونی بود. اما نظام در مقابل قانون شکنی آنها به خاطر پیشینه و سوابق آنها و زحماتی که برای انقلاب کشیده بودند خیلی به این آقایان لطف کرد.
*زمانی که سران فتنه اعتراضات غیرقانونی را شروع کردند و بخشی از افرادی که به آنها رأی داده بودند، را به کف خیابان کشاندند که منتج به رقم خوردن فتنه شد، خیلی از بزرگان اعلام کردند: "شما این نظام، قانون اساسی و مراتب قانونی این نظام را پذیرفتید. شما میگویید تقلب شده، اشکالی ندارد. مسیر اعتراض روشن است". البته دوستان این افراد بعدها در دادگاه گفتند "تقلب رمز آشوب بود و اصلا تقلب در فرآیند انتخابات ایران ناممکن است. ممکن است تخلف رخ دهد اما تقلب و تخلف موثری که سرنوشت صندوق را عوض کند، امکان پذیر نیست".
*خیلی از بزرگان با سران فتنه ناصحانه صحبت کردند و پیغام دادند"کاری که شما آغاز میکنید، بعدا نمیتوانید مدیریت کنید. شما آغاز کننده هستید اما پایان آن دست شما نخواهد بود. دیگران از بیرون مرزها این اعتراضات را مدیریت میکنند". اما گوش نکردند. حتی نظام قصد داشت تن به یک کار غیرمعمول بدهد. معمولا شورای نگهبان به صورت رندمی انتخابات را نمونهگیری و بازشماری میکند. اما به این افراد گفته شد اگر اعتراض دارید، آرای "تمام صندوقها" را تمام شمار میکنیم.دیگر چه کاری بیشتر از این میشد برای اطمینان آقایان انجام داد؟ اما آقای میرحسین موسوی قبول نکرد. در واقع موسوی هیچ کاری غیر از اینکه اعلام شود او پیروز انتخابات بوده را قبول نداشت! میگفت زمانی میگویم انتخابات سالم بوده که من پیروز انتخابات اعلام شوم! استدلال آقایان اینطوری بود.
*مقام معظم رهبری با آقای موسوی جلسه گذاشتند و نصیحتشان کردند که همه اعتراضاتت را قانونی پیگیری کن. بعدها که این افراد در مقابل نظام قرار گرفتند، باز هم شنیدم آقا افرادی را فرستادند تا به آقای موسوی پیغام دهند "شما چه میخواهید. مگر نمیخواهید از نتیجه انتخابات مطمئن باشید؟ بیایید صندوقها را بشمارید".(نقل به مضمون) بعدها هم شنیدم که مقام معظم رهبری بسیار ناصحانه و دردمندانه به برخی فرموده بودند ما چه کنیم، من تمام تلاشها را کردم که این آقایان از دایره نظام خارج نشوند ولی انگار خودشان میخواهند خارج شوند و خود را در دسته اپوزیسیون و ضدانقلاب ببرند.(نقل به مضمون)
*وقتی سوال میشود که اگر حصر برداشته شد، چه تضمینی وجود دارد که امنیت مردم بهم نریزد، تحریمها تشدید نشود، مجددا بهانه دست دشمن داده نشود و تمام مصیبتهای فتنه 8 ماه، تکرار نشود، پاسخ میدهند "تضمینی وجود ندارد اما برای نظام خیلی خوب است. چون وقتی این مطالبه رفع حصر تبدیل به خروج این افراد از حصر شود و مجددا همان رفتارها را شروع کنند، برای مردم اثبات میشود که این افراد همان آدمهایی هستند که جمهوری اسلامی میگوید و این به نفع جمهوری اسلامی است چراکه این حرف ثابت میشود".
*کدام نظام هوشمند و عاقلی در سراسر دنیا، با امنیت ملی خود ریسک، خطرپذیری و شوخی میکند. یعنی در شرایطی که حصر برای این افراد تنبهی نداشته و خودشان هم میگویند اگر از حصر خارج شویم، همان رویه را دنبال میکنیم. نظام جمهوری اسلامی برای اینکه به طرفداران قلیل این افراد ثابت شود که قابل اطمینان نیستند و کشور را به آشوب میکشند، چنین ریسکی کند؟
*در حالیکه این عرصه، حوزه و ساحت امنیت ملی است و شوخیپذیر و ریسک پذیر نیست. آن هم در این شرایطی که ما با تهدیدهایی مثل نفوذ، داعش و تکفیری مواجهیم. بنابراین اگر نظام چنین ریسکی کند، یعنی از عقل خارج شده است درصورتی که نظام ما، نظام عاقل و هوشمندی است که اگر نبود 38 سال دوام نمیآورد. نظام ما عاقل است که علیرغم تمام تعرضات و دشمنیها و انواع و اقسام کینهورزیها توانسته 38 سال سرپا باشد و رشد کند و حرکت رو به جلوی خود را ادامه دهد. نظام جمهوری اسلامی هوشمند و عاقل است، پس با توجه به این شرایط حاکم، نباید بیعقلی کند و این آقایان را از حصر خارج کند که این حرفها ثابت بشود یا نشود.
*در شرایطی که حصر برای این افراد تنبهی نداشته و خودشان هم میگویند اگر از حصر خارج شویم، همان رویه را دنبال میکنیم. نظام جمهوری اسلامی برای اینکه به طرفداران قلیل این افراد ثابت شود که قابل اطمینان نیستند و کشور را به آشوب میکشند، چنین ریسکی کند؟
*نکته دیگری که در مورد حصر وجود دارد، این است که افرادی که رفع حصر را به یک موضوع رسانهای تبدیل کردند و در مورد آن حرف میزنند، یادداشت مینویسند، نظام و برخی افراد را را متهم میکنند، سراغ قوه قضاییه میروند و گاهی با کنایه سراغ مقام معظم رهبری میروند و در مجموع اصل نظام را با موضوع حصر هدف گرفتهاند، به چند گروه تقسیم میشوند.
*در حال حاضر هم واقعا همینطور است اصلا اینگونه نیست که برخی از این آقایان، دلشان برای آقای کروبی، آقای موسوی و خانم رهنورد سوخته باشد. آنها به هر مسالهای علیه نظام متمسک و متوسل میشوند. امروز هم این مستمسک برای آنها موضوع حصر است. اصلا هم برایشان مهم نیست که اگر این افراد از حصر خارج شده و محاکمه شوند، چه احکامی دارند. در حالیکه طبق نظر فقها ممکن است در صورت دادگاهی شدن اعدام شوند یا حبس ابد در انتظارشان باشد. پس مسلما شرایط آنها بدتر میشود. اکنون این افراد در خانه خودشان هستند. در وضعیتی قرار دارند که میتوانند به اسبدوانی و استخر بروند، سفر کنند و شهرهای مختلف بروند. به سرعین اردبیل بروند. وقتی از آنها میپرسید که آیا میخواهید این وضعیت آنها، تبدیل به زندان ابد یا اعدام شود؟ برایشان اصلا اهمیتی ندارد اتفاقا دوست دارند که این افراد اعدام شوند.
*یک عده دیگر واقعا دلسوز هستند و میخواهند حصر پایان یابد. این عده واقعا خواستار اعدام و حبس ابد -که برای سران فتنه متصور است- نیستند. آنها دنبال این هستند که آقای موسوی و کروبی به عنوان اصلاحطلب و بازیگران سیاسی به صحنه بیایند و حرف بزنند اما توجهی به تبعات بعدی آن از جمله تبعات امنیتی، چه برای شخصی آنها و چه برای نظام ندارند.
*آقای خاتمی در جلسات خصوصی رسماً میگوید که در سال 88 تقلب نشد و موسوی و کروبی هم اشتباه کردند؛ اما اینها را علنی نمیگوید. به اعتقاد من فردی مانند آقای خاتمی که می داند ولی سکوت میکند و با این سکوتش لطمه به کشور میزند کارش با کار آقایان موسوی و کروبی تفاوتی ندارد
*گاهی اوقات، افراد در قدرت قرار میگیرند و به خاطر اینکه در قدرت بمانند و بقا داشته باشند، برخی حقایق را کتمان میکنند و حرف نمیزنند. اما اینجا بحث صرفاً قدرت نبوده و نیست. اینجا موضوعی مهمتر از قدرت مطرح است، یعنی امنیت ملی. در آن دوران ممکن بود نظام مضمحل شود چراکه ظرفیت فتنه 88 به گونهای بود که میتوانست یک براندازی را رقم بزند. میتوانست از کشور ما، کشوری مثل سوریه درست کند. ببینید سوریه چطور مورد هجمه قرار گرفت و تمامیت ارزی آن برای سالها از بین رفت؟ فتنه 88 چنین ظرفیتی داشت. این افراد چرا با سکوتشان با امنیت ملی ما چنین کاری کردند؟
*آقایانی که با سکوت خود باعث شدند انسانهایی این مسیر غلط را ادامه دهند باید جواب بدهند. اینجا بحث انحراف در بخشی از جامعه است.انحرافی که میتوانست صحنه بسیار تلختری را رقم بزند. اگر از عاشورا عبرت نمیگرفتیم، جمهوری اسلامی نمیتوانست این فتنه را جمع کند. فتنه 88 شبیه فتنه عاشورا بود. در فتنه 88 قرار بود نخبگان و خواص بیبصیرت دچار انحراف شوند و به واسطه آنها بخشی از جامعه منحرف شود. اقدامی که در کوفه و در کربلا رخ داد و منجر به واقعه عاشورا شد. اگر این عبرت نبود، ممکن بود یک انحراف دیگری مثل حادثه عاشورا در جمهوری اسلامی تکرار شود. این آقایان میخواهند چه جوابی بدهد؟
*در واقعه عاشورا برخی اهل بیبصیرت و برخی خواص بیبصیرت و خواصی که به تعبیر مقام معظم رهبری اگر در کوفه سکوت نمیکردند، واقعه عاشورا رقم نمیخورد، سکوت کردند، سکوتی که باعث شد عاشورا رقم بخورد مثل ساکتین در فتنه.
29212