رابطه مصدق و حزب تا زمان سقوط دولت وی فراز و نشیبهای بسیاری داشت و ملغمهای از همکاری، بدبینی، بیاعتمادی و مخالفت بود.
مقارن با آغاز جنبش ملیشدن صنعت نفت، حزب توده ایران فاقد وجاهت قانونی برای فعالیت بود و مدتی قبل از آن فعالیتهای حزب رسما ممنوع اعلام شده و در مجلس نیز نمایندهای نداشت اما حزب بنابر آرمانهای خود از فرآیند ملیشدن صنعت نفت حمایت میکرد و دکترمصدق که روحیهای آزادیخواه داشت، فضای مناسبی را برای فعالیت آنها باز کرده بود.
با این حال حزب توده، مصدق و جبههملی را لایق رهبری مبارزه ضداستعمار نمیدانست و در ارگانهای رسمی و غیررسمی خود همواره این موضوع را یادآور میشدند. به علاوه در جریان تظاهراتهای مختلفی که برگزار کردند نیز یکی از تلاشهای آنان در جهت تضعیف دولت مصدق بود.
در مجموع رابطه مصدق و حزب تا زمان سقوط دولت وی فراز و نشیبهای بسیاری داشت و ملغمهای از همکاری، بدبینی، بیاعتمادی و مخالفت بود.
یکی از بارزترین جلوههای این مخالفت در جریان تظاهرات 23 تیر 1330 بهوقوع پیوست. بهانه برگزاری این تجمع بزرگداشت سالروز اعتصاب بزرگ کارکنان شرکت نفتجنوب در سال 1325 بود اما به جهت تقارن این مناسبت با ورود «آورلهریمن» فرستاده ویژه رئیسجمهوری آمریکا که قرار بود مذاکراتی با مصدق در رابطه با نفت ایران داشته باشد، عمده شعارها و مخالفتها به این سفر جلب شد و تظاهرات رفتهرفته جنبه ضدآمریکایی و حتی ضددولتی به خود گرفته و متشنج شد.
فضای ایجادشده موجب شد تا گروههای مخالف حزب توده علیه آنان وارد عمل شده و تظاهرات به خشونت کشیده شود. نیروهایمسلح به فرمان سرلشکر زاهدی که در این زمان وزیر کشور بود، وارد تظاهرات شدند و در جریان زد و خورد میان آنها و هواداران حزب 20 نفر در تهران و تعدادی از تظاهرکنندگان نیز در خوزستان کشته و شماری نیز زخمی شدند.
با اطلاع مصدق از این امر فورا سرلشکر زاهدی عزل شد ولی این اقدام نیز خشم اعضای حزب را فروننشاند و بیانیهای شدیداللحن علیه مصدق صادر شد که در آن وی را بهعنوان عامل کشتار معرفی کرده بودند.