تقوا و توبه به سوی خدا، سبب برکت زندگی
آیا افرادی که گناه می کنند جزء متقین هستند یا نیستند غیر از معصومین و اولیاء کامل خدا هر انسانی ممکن است لغزشی داشته باشد گناهی بکند ممکن است روزی نباشد گناهی از او صادر نشود آیا آن هایی که گناه می کنند جزء متقین هستند یا نیستند؟ یعنی آیا گناه با روح تقوا سازگار است یا نه؟ یعنی آیا معنی تقوا که می گویید یعنی به معنی عصمت است یعنی این که انسان اصلاً گناه نکند یا این که نه متقین ممکن است گناه بکنند ولی جبران بکنند خدمت عزیزان باید عرض بکنیم که تقوا یعنی این که آدم واقعاً نخواهد گناه بکند و از گناه خوشش نیاید ناراحت است ناراضی است ما این دو دسته را همیشه عرض کردیم ما دو نوع گناه کار داریم یک گناه کاری که مصّر است و پشتکار در گناه دارد توبه نمی کند استغفار نمی کند چاله ها را پر نمی کند جبران نمی کند گناهش را کوچک می کند یا دیگران را دعوت به گناه می کند یا گناه را توجیه می کند این قطعاً جزء متقین نیست، این بسیار خطرناک است باید خودش را اصلاح کند جزء فاسقین است خدا فاسقین را دوست ندارد جزء مستکبرین و مغرورهاست و از خود راضی است که گناه کاری که مصر بر گناه است و اصرار برگناه دارد و پشیمان نیست او جزء متقین نیست و آثار و برکاتی که برای تقوا است برای او قطعاً نیست ولی قسم دوم گناه کاران گناه کارانی هستند که گاهی ناخواسته ممکن است در گناه بیفتند و موقع گناه قبل از گناه بعد از گناه منفعل اند شرمنده اند ناراحت اند دچار عذاب وجدان شده اند خودشان را ملامت می کنند نفس لوامه دارند این ها قطعا جزء متقین هستند متقین به این معنا نیست که اصلاً گناه نکنند متقین به این معناست که نمی خواهد گناه بکند واقعاً دلش نمی خواهد گناه بکند ولی ممکن است یا ناخواسته یا هوی هوس یا جو یا محیط بر او غالب شود. کُره در واقع یک روزه داری را دست و پایش ببندند به زور آب در حلقش بریزند چون کُره دارد و مکرَه است و نمی خواهد و دوست ندارد به آن کار روزه اش هم باطل نیست آب هم خورده روزه اش هم صحیح است اگر مومن و متقی که دوستان اهل بیت نوعاً این طور هستند واقعاً متنفرند از گناه از گناه خوشش نمی آید ناراحت است همه اش خودش را ملامت نمی کند. وقتی گناهی مرتکب شد شب خوابش نمی برد. و جبران می کند حلالیت می طلبد شکی در آمرزش گناهان نکنند. در حدیث داریم مومن اوایل کار مثل نهال است نهال باد می آید کج می شود گاهی برخی شاخه هایش می شکند برگ هایش می شکند تا این رشد پیدا بکند درخت ایمان و تقوا ریشه و تنه اش را محکم بکند و به کمال که رسید گناهانش کم شود و کم کم محو شود و اصلاً گناه نداشته باشد و حدیث زیبایی از امیرالمومنین سلام الله علیه دیدم که حضرت می فرماید: مَن غَلَبَ مَحاسِنُهُ عَلی مُساویه فَهُوَ مِنَ الکامِلین یعنی کامل آن نیست که صد در صد هیچ عیبی گناهی معصیتی نداشته باشد نه کسی که خوبی هایش بر بدی هایش غالب است او جزء کاملین است کمال هم نسبی است آن کامل مطلق که پیغمبر و امامان و اولیاء کامل خدا هستند ولی هر کس که پنجاه درصد به بالا یعنی خوبی هایش حضرت امیر علیه السلام در بیان نورانی که در میزان الحکمه است می فرماید کسی که محاسن و خوبی هایش بر بدی هایش غالب باشد جزء کاملین است یعنی کفه ی ترازو یک طرف که سنگین شد تا آخر می رود بالا آن طرف می رود پایین این است که اگر کسی خوبی هایش بر بدی هایش غالب است گناهش کم است ثواب هایش خیلی بیشتر است چند برابرند رفقای خوبش بیشترند رفقای بد یا ندارد یا کمترند مجالس خوبش بیشتر است مجالس گناهش کمتر است یا ندارد کسی که پنجاه به بالا هفتاد هشتاد نود به بالا گناهش خیلی کم تر است او جزء کاملین است خوبی ها غلبه می کند کم کم ظلمت ها را از بین می کند. یعنی واقعاً راضی به گناه نیست افرادی که واقعاً از ته دل راضی به گناه نیستند و متنفرند و ناراحت اند همان کُرهی که فرمودید سریع قرآن است «وَ کَرَّهَ إِلَیکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ» (حجرات/7) خدا ایمان را زینت دل هایمان قرار داده این آیه خیلی در آن بشارت خوابید «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ» (حجرات/7) ایمان را خدا زینت دل هایمان قرار داده یعنی محبت خدا محبت ائمه اگر من معتقدم دوستداران اهل بیت را قطعه قطعه بکنند از محبت مولا علی محبت امام حسین دست بر نمی دارند اگر خدای نکرده گیر داعشی ها تکفیری ها بیفتند بگویند تبری بجو از چهارده معصوم همه ی شیعه ها حاضرند من اعتقاد دارم حاضرند قطعه قطعه شوند از ایمان که اهل بیت اند دست بر ندارند پس ببینید چه مایه ی عجیبی را خدا در ما قرار داده و همین مایه باعث می شود ما را نجات بدهد همین باعث می شود آتش جهنم ما را نسوزاند چون حدیث داریم آتش جهنم بغض و کینه ی اهل بیت است ایمان را زینت قرار داده محبوب دل قرار داده کفر و فسق و عصیان و نافرمانی را مکروه دل هایمان قرار داده پس گناهانی که مکروه ماست متنفریم ناراحتیم در واقع انجام نداده ایم چون با تنفر و کُره انجام داده شده بعد ش هم توبه و استغفار شک هم نکنند که خدا توبه شان را می پذیرد بعضی ها پیامک می دهند ما پنج سال قبل ده سال قبل گناهی مرتکب شده ایم این دیگر کمی بدبینی به خداست. یا یک خورده دچار وسواس شده اند.
عجب و غرور و کبر
در این زمینه هم کسی که همیشه خودش را ملامت کرده سرکوفت کرده هزار بار در دلش به خودش بد گفته این را قطعاً خدا آمرزیده جای شک نیست به قول مرحوم حاج دولابی خدمت یک پیرمردی رفتیم که خیلی آدم فوق العاده ای هم بود از بزرگان پدرش از علمای بزرگ نجف بود ایشان اواخر عمر خیلی مریض شده بود حالت یأس و ناامیدی به او دست داده بود می گفت نمی دانم خدا من را آمرزیده یا نیامرزیده آقای دولابی می فرمود خدا آمرزیده تو قبول نمی کنی او بخشیده تو نمی بخشی خدایی که واسع المغفرة است عظیم العفو گناهان بزرگ بزرگ را می آمرزد قطعاً بدانید آمرزیده کسی که این قدر خودش را ملامت کرده و می کند «إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ» (بقره/222) خدا توابین را دوست دارد آن هایی که می خواهند پاک شوند خودشان را تمیز می کنند در آب توبه و غسل توبه شستشو می دهند خدا آن ها را دوست دارد محبوب خدا می شوند پس متقین آن هایی نیستند که اصلاً گناه نمی کنند معصوم اند نه ممکن است لغزشی خطایی بکند ولی بلافاصله جبران می کند حتی ممکن است تکرار هم شود یعنی ممکن است ده ها بار صد ها بار هزارها بار تواب صیغه ی مبالغه است این روایت از پیغمبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و سلم است که فرمود: کل ابن آدم خطاء و خیر الخطائین التوابون فرزند بنی آدم خطا می کند اشتباه می کند خاطی هم نیست می گوید خطاء یعنی خیلی خطاکار است گفت جایی که برق عصیان بر آدم صفی زد از ما چگونه زیبد دعوی بی گناهی حضرت آدم صفی الله ترک اولی کرد اشتباه کرد نمی خواهیم توجیه بکنیم گناه را هیچ وقت العیاذ بالله نباید توجیه کرد چراغ سبز برای گناه است نه می خواهیم بگوییم اگر متنفریم ناخواسته در گناه افتادیم توبه می کنیم استغفار می کنیم پاکش می کنیم یا اعمال خوبی که انجام می دهیم آن ها را پاک می کند «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ» (هود/114) یک روایت زیبایی عجیبی دیدم روایت فوق العاده ای است ما روایت داریم که گاهی گناهی که غرور و تکبر آدم را می شکند خیلی بهتر است از حسنه و ثوابی که انسان را به غرور و تکبر و سرکشی وا می دارد مثل شیطان این متن نهج البلاغه است از علی علیه السلام می فرماید گناهی که تو را به عذر وا می دارد حالت انفعال حالت شرمندگی حالت شکستگی حالت افتادگی می دهد امیرالمومنین سلام الله علیه می فرماید در کلمات قصار این خیلی بهتر است از آن عبادت و نمازی که تو را به غرور و تکبر و شانه هایت را بالا بگیری بگویی من جبرئیلم من خیلی بالا رفتم طاووس علیین ی بهتر است از آن عبادت و نمازی که تو را به غرور و تکبر و شانه هایت را بالا بگیری بگویی من جبرئیلم من شده ام می گوید گناهی که تو را به عذر آورد بهتر است از ثواب و حسنه ای که تو را به اوج و غرور وا بدارد یعنی می خواهم عرض بکنم گاهی متقی که گناه مرتکب شده آن قدر خودش را سرکوفت می زند که این از عبادت هایش هم جلو تر می زند باز هم در کافی شریف روایت داریم امام صادق علیه السلام فرمودند اِنَّ المُؤمِن یذنَبُ ذَنباً فَیدخُل الجَنَّة گاهی مومن یک گناهی مرتکب می شود که این گناه باعث می شود برود بهشت گفتند گناه می کند می رود بهشت؟ فرمودند بله گناه که کرد آن قدر منفعل می شود آن قدر شرمنده می شود و آن قدر می شکند البته چه وقت آدم می شکند؟ گناهی که نمی کند بکند گناهانی که به آن مباهات می کند و مصر است و پشیمانی و انفعال هم نیست عرض کردم چراغ سبز برای گناه نیست گناهی که ما منفعل و شرمنده شویم این نکته را بیننده ها خوب دقت کنند نگویند که فرحزاد تجویز به گناه داده در هیچ آیه و حدیثی و تجویز به آتش و سم و جهنم و گناه نداریم ولی عرض ما این است که مومن ناخواسته می افتد در چاله دلش واقعاً نمی خواهد لذا فرمود همین گناهی که افتاده زمین و منفعل شده و توبه کرده و شکستگی در او ایجاد کرده این باعث می شود که او را ببرد بهشت و شیطان در بعضی مواقع می گوید عجب غلطی کردم او را در گناه انداختم یعنی آن حالت شکستگی. مرحوم مجلسی رحمة الله علیه اگر اشتباه نکنم در یکی از کتاب هایشان که شرح حال انبیاء را دارند حیاة القلوب اوایلش یک توجیه خیلی قشنگی دارد در این که بعضی از انبیاء مرتکب ترک اولی شده اند این را نمی توانیم حاشا کنیم هم آیات فراوان داریم هم روایات فراوان ترک اولی یعنی بهتر بود این کار را نمی کردند با عصمتشان منافات ندارد حضرت یونس علیه السلام چرا رفت در شکم ماهی؟ نفرین به قومش کرد خیلی پیگیر آن نفرین نشد یا حضرت آدم علیه السلام گندم خورد که نمی خورد بهتر بود از بهشت دنیایی بیرونش کردند این ترک اولی ها برای چه برای انبیاء پیش می آمده مرحوم مجلسی رحمة الله علیه توجیه خیلی زیبایی دارند می فرماید که هیچ چیزی انسان و مومن را از این که حس کند یک کار بی ادبی و خلافی انجام داده ذلیل و خار نمی کند نفسش را خورد نمی کند این که انسان احساس کند یک جایی بی ادبی در محضر خدا کرده ولو خیلی ریز حرف بی جایی زده حرکت بی جایی کرده آدمی که وجدان دارد فطرتش سالم است عقلش سالم است هیچ چیزی مثل ترک اولی یا مکروه یا گناه برای مومن آدم را خورد و له نمی کند. اگر متوجه این نکته باشد و حواسش جمع باشد بعضی وقت ها ما غافلیم.
توبه از کبر و غرور
روایت داریم اگر عجب و غرور نبود خدا هیچ مومنی را گرفتار گناه عجب و غرور نکند. امام صادق علیه السلام فرمودند عجب و غرور و تکبر یک چاه عمیقی است گناه یک چاله است گناه مثل این است که انگشتت را ببری غرور مثل این که گردنت را بزنند اگر امر دایر است که ما در چاله ی دو سه متری برویم یا در چاه عمیقی برویم که نابود شویم اگر امر بین دو تا فساد باشد دو تا جرم باشد گناه جرمش کمتر است این قدر غرور خطرناک است غرور باعث شد شیطان در مقابل خدا قد علم کرد ادعا کرد استکبار کرد «اَبی وَ اسْتَکبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ» (بقره/34) سه عبارت در این آیه است ابا یعنی از عبودیت و بندگی کرنش کرد به تکبر افتاد استکبر بلافاصله وکان من الکافرین تقریباً کبر با کفر کنار هم است کسی که غرور او را گرفت در معرض کفر است همین که می گوید من خیلی کارم درست است من خیلی خوبم این را دیگر تا آخرش بخوانید. هر کس که بگوید من خوب ام بداند که امیرالمونین علیه السلام فرمود هر کس ادعا بکند که من دانشمندم عالم ام فرهیخته ام از خودش تعریف کند حتماً بدان جاهل است در جهل فرورفته تو نباید ادعا بکنی نباید خودت را ببینی قد علم کنی خودت را بال بگیری البته به نیت تکبر و غرور اگر این باشد واقعا جزء جُهّال است و لذا غرور و تکبر یک ماده ی مضر سرطانی است که گاهی خدا در چاله مومن را می برد که غرورش را در هم بشکند بت منیتش را در هم بشکند بگوید من و این کار؟ تا آخر عمر خودش را می زند زمین خدا او را می برد بالا و یک روایت زیبای جالی داریم برای خودم خیلی جذاب و زیبا بود در اصول کافی جلد چهار صفحه ی 246 شاید پاسخ خیلی از عزیزانی که احیاناً گاهی گناهی گرفتار می شوند و واقعاً متنفرند از گناه پاسخ این عزیزان است که این طور پیامک هم ما زیاد داریم بعضی ها آلوده به گناه هستند یک شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد که قسم هم خورده خدمت امام صادق به حضرت عرض کرد به خدا قسم من مدتی است گرفتار گناهی شده ام زمان طولانی ای هم است و گاهی آدم را یک روز در چاله ببرند حواسش در آخر ببرند هی باید آدم را سرش را ببرند در چاله بیندازند که من اش و بت اش بشکند این بنده خدا جزء دومی بوده وَ اللَّهِ إِنَّنِی لَمُقِیمٌ عَلَی ذَنْبٍ مُنْذُ دَهْرٍ سال ها مرتکب گناهی شده ام اقامت بر گناه دارم و گرفتارم أُرِیدُ أَنْ أَتَحَوَّلَ عَنْهُ إِلَی غَیرِهِ ولی من از گناه ناراحتم میل به گناه ندارم نمی خواهم گناه بکنم اراده می کنم از گناه بیایم بیرون باز در چاله می افتم چه کار کنم؟ جریان چیست؟ حضرت صادق علیه السلام فرمودند: إِنْ کنْتَ صَادِقاً فَإِنَّ اللَّهَ یحِبُّک خیلی عجیب است عرض کردم ممکن است کسی ناخواسته گناه بکند ولی محبوب خدا باشد خدا توابین را دوست دارد خدا متقینی که نمی خواهند گناه بکنند ولی ممکن است یک وقت آلوده شوند خدا این ها را دوست دارد امام صادق علیه السلام این را فرموده اگر تو راست می گویی خدا تو را دوست دارد إِنْ کنْتَ صَادِقاً فَإِنَّ اللَّهَ یحِبُّک وَ مَا یمْنَعُهُ أَنْ ینْقُلَک مِنْهُ إِلَی غَیرِهِ إِلَّا لِکی تَخَافَهُ اگر هم می بینی که از این چاله بیرون نمی توانی بیایی برای این که آن حالت خوف از خدا و حالت شکستگی و حالت انفعال چون وقتی او بیاید بیرون می گوید من سلمانم من ابوذرم بت اش خیلی قوی است طلوع می کند خدا سرش را می زند زمین می کوبد مثل آن چیزی که فیل هندوستان را روی سرش می زنند که هوس وطن نکند بعضی از فیلبان ها باید دائماً روی سر طرف بزنند حضرت فرمودند به خاطر این که آن خوف و آن شکستگی به تعبیر من و آن حالتت محفوظ باشد این باعث عرض کردم تکرار هم می کنم هیچ وقت در هیچ زمانی خدا و پیغمبر و اهل بیت مجوز به گناه نداده اند گناه چیز بدی است.
عادت به گناه و تکرار معصیت
یک چیز خطرناکی هم این جا وجود دارد و آن این است که استمرار بر گناه ممکن است که آن حالت استکبار را بیاورد حتی ما توفیق توبه پیدا نکنیم توفیق بازگشت پیدا نکنیم. افرادی که با میل گناه می کنند با اصرار گناه می کنند اشتیاق به گناه دارند گناه را توجیه می کنند از گناه منفعل نیستند شرمنده نیستند ناراحت نیستند جبران نمی کنند هفتاد سال است بد اخلاق است اگرچه به فکر اصلاحش نیست. یا می گوید کاری از دستم بر نمی آید. این اشتباه است. او می تواند بگوید طبق روایت امام صادق خدا من را دوست می دارد؟ نه نمی تواند بگوید افرادی که می توانند بیایند بیرون از چاله می توانند بیرون و نمی آیند عرض کردم در بحث اخلاق که داشتیم پیرمرد هشتاد ساله پیغام داد از فامیل هایم نوه هایم بپرس من واقعاً بد اخلاق بودم ولی بر اثر بحث های اخلاقی که شما کردید که بد اخلاقی نمی دانستم گناه کبیره است چه مضراتی دارد دین انسان دنیای انسان آخرت انسان را نابود می کند من بعد از هشتاد سال خوش اخلاق شدم مثل یک معتادی که هفتاد هشتاد سال اعتیاد دارد برگردد صد و هشتاد درجه ما داریم تکرار می کنیم که برداشت غلط از این بحث ما نشود هیچ مجوزی برای گناه نیست عمدی نباید انسان گناه بکند ولی ناخواسته ممکن است در گناه بیفتد قبل اش بعدش حین گناه ناراحت است منفعل است شرمنده است او را خدا لطف می کند و عنایت می کند و در آینده هم برنامه ریزی بکند که بیاید بیرون فکر نکند گناه را خدا دوست دارد خدا خودش را دوست دارد ولی عمل اش را دوست ندارد.
توبه و برگشت از گناه
یک دور برگردانی پیدا کند و سریع برگردد به مسیر. بله ما روایت داریم بعضی ها خدا خودشان را دوست دارد ولی عملشان را دوست ندارد ولی چون خودش منفعل است شرمنده و ناراحت است خودش را دوست دارد خدا هم کمند می اندازد او را در بیاورد ما هم بیاییم بیرون و بهترین راهش این است که غرور و تکبر را بگذاریم کنار و راه های پیشگیری از گناه و رسیدن به تقوا را خدمت عزیزان عرض می کنم نکته ی دوم را هم اشاره بکنم که بعد از قرآن ان شاء الله راه کار های رسیدن به تقوا را هر چه قدر فرصت بود عرض بکنیم حدیث داریم که امیرالمومنین سلام الله علیه فرمود: اَکْثَرُ ما تَلْجُ بِهِ اُمَّتیَ الْجَنَّةَ تُقْوی اللهِ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ دو چیز است که بیشترین چیزی است که عموم مردم با این دو چیز می روند بهشت یکی تقوا و ترک گناه است و یکی هم خوش اخلاقی. یکی از نکاتی که عرض کردم اشاره بکنیم خیلی از بیننده ها پرسیدند معنی تقوا چیست؟ ما می خواهیم جزء متقین باشیم اهل تقوا، تقوا در روایات ما این است که جایی که خدا می گوید باشی جایی که می گوید نباشی نباشی جایی که می گوید این کار را انجام بدهی بگویی چشم جایی که می گوید انجام نده انجام ندهی امر و نهی خدا را بر امر و نهی خودمان و دیگران مقدم بداریم نفس ما یک چیز می گوید محیط و جو یک چیز دیگر می گوید فامیل و بستگان یک چیز دیگر می گویند می گویند ماهواره بیار مال نزول بیار خیانت بکن رشوه بگیر و بده جاهایی که فرمان خدا را بر بقیه ی فرمان ها مقدم بداریم تا جایی که زورمان می رسد معنی تقوا به قول آیت الله مجتهدی تقوا این است که ده پانزده روز یک دوربین را روی ما زوم بکنند از همه ی کارهای ما عکس بگیرند و فیلم بگیرند بیاورند به همه نشان بدهند به خوب ها نشان بدهند به افرادی که خبره هستند نشان بدهند ما ناراحت نشویم کاری که خلاف عرف خلاف عقل خلاف دین خلاف فرمان خدا باشد. مکروهات و مستحبات رده ی بالاتر تقوا هستند حداقل تقوا این است انجام واجبات و ترک محرمات یعنی در ما یک ترمزی یک حالت بازدارندگی یک خویشتن داری باشد که واقعاً به چراغ قرمز که رسیدیم خودمان را بتوانیم نگاه داریم عرض می کنیم راه های ایجاد تقوا و چه کار کنیم این حالت بازدارندگی و خویشتن داری در ما قوی و بیشتر شود که محکم بتوانیم ترمز بگیریم افرادی که لا ابالی هستند راحت زبانش چشم اش دستش گناه می کند این تقوا ندارد بی تقواست ولی افرادی که تلاش می کنند احیاناً اتفاقی ممکن است کار خلافی بکند یک راننده ی خوب ممکن است یک بار هم تصادف بکند یک بار هم اشتباه می رود اما کسی که همیشه اشتباه و خلاف می رود آدم عوضی و منحرفی است ولی یکی دو بار اتفاقی ممکن است پیش بیاید در هر صورت تقوا یعنی این که هر کجا گفته باشی باشی و هر کجا گفته نباشی نباشی مثل کسی که در زمین خاردار می خواهد راه برود چقدر مواظب است که پایش به خاطر گیر نکند در زبانش در چشم اش در جلساتش در گفتارش در رفتارش فرمان خدا و خدا را حاضر و ناظر بداند امر و نهی خدا را در وجودش پیاده بکند خدا ترسی و خدا محوری امر خدا را اگر اطاعت بکند جزء متقین است. خوش به حال همه ی آن هایی که اهل تقوا هستند و لباس تقوا را می پوشند خوش به حال همه ی آن ها که تمام زاد و توشه شان تقواست ان شاء الله برکت به زندگی آن ها خواهد آمد و اهل سعادت خواهند بود خوش به حال همه ی آن هایی که به توبه شائق ترند تا انجام گناه و با اکراه گناه می کنند و دنبال رجعت به سمت خدای متعال هستند. ان شاء الله زندگی هایمان منور به نور صلوات به آل محمد و آل محمد باشد. پیغمبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: الصَّلاۀَ عَلَیَّ فَإنَّ الصَّلاۀَ عَلَیَّ نُورٌ فِی القَبرِ، وَنورٌعَلَی الصِّراطِ، وَنورٌ فِی الجَنَّۀِ یعنی افرادی که ذکر صلوات را می گویند اولاً عالم برزخشان نورانی می شود چون اگر آدم در ظلمت و تاریکی قرار بگیرد خیلی وحشتناک است و اهل جهنم هم در ظلمت و تاریکی اند فرمود صلوات باعث می شود عالم برزخ نورانی شود در عالم قیامت هم انسان نور داشته باشد از پل صراط رد می شود حدیث داریم هر کس نور دارد در آتش جهنم نمی افتد هر کس نور ندارد در آتش می افتد و همین طور در بهشت هم انسان را نورانی می کند آن هایی که می کنند هم در بهشت هم در قیامت و هم در برزخ نورانی باشند و این نور تا ابدیت همراهشان باشد دل و جانشان را نورانی بکنند.
کفران نعمت
خدای مهربان بعد از این که داستان آل فرعون را بیان می فرماید که آل فرعون کفران کردند کفر ورزیدند به آیات الهی فاخذهم الله بذنوبهم خدا به خاطر گناهانشان آن ها را مواخذه کرد و در آب غرق شدند و آن ها را عذاب داد و آیه ی بعدی هم اشاره به داستان می کند که فَأَهْلَکنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَأ َغْرَقْنَا آن ها را غرق کردیم یعنی گناهت عمدی باشد عامد و مصر در برابر خدا انسان را به عذاب دنیا و آخرت گرفتار می کند خدای متعال می خواهد یک نتیجه از داستان فرعون و آل فرعون بگیرد ذلک بان الله لم یک مغیرا بنعمة انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم نکته ی مهمی است خدای متعال می فرماید ما نعمتی که به کسی دادیم امنیت آرامش خوشی عافیت سلامتی راحتی نعمت را یا وسعت رزق را نمی گیریم مگر به خاطر این که کفران نعمت شود یعنی نعمتی که خدا داده خدا تغییرش نمی دهد مگر این که ما خودمان در درون خودمان تغییر بدهیم مثلاً ما حدیث داریم هیچ سالی باران از هیچ سال دیگر خدا کمتر نازل نمی کند افرادی که گناه معصیت می کنند گناه و معصیت شخصی یا اجتماعی حدیث داریم گاهی یک قاضی حکم نا حق بدهد دچار رشوه و حق کشی شود خدا باران را برمی دارد یا کم می کند خشک سالی ایجاد می شود ممکن است بعضی مناطق عدالت برقرار بکنند دروغ و حقه بازی نباشد آن جا بیشتر باشد یا باران را روی دریاها یا کویر بفرستد در هر صورت می گوید ما تغییر نمی دهیم نعمت را مگر این که شما تغییر بدهید بان الله لم یک مغیرا نعمة انعمها علی قوم خدا تغییر دهنده ی نعمت نیست که بر قومی نعمت داده حتی یغیروا ما بانفسهم این ما هستیم که رفتار و گفتار و کردارمان عوض می شود عوض خیر و برکت و لطف و عنایت یک وقت می بینید بلا و گرفتاری و مصیبت به بار می آورد و ان الله سمیع علیم همانا خدای متعال شنوا و داناست. اگر خروج از بن بست می خواهیم اگر ریزش خیر و برکت از آسمان و زمین می خواهیم درس های تقوا محقق می شود. ان شاء الله نمره ی خوبی بیاوریم و قبول شویم در کنکور تقوا نکته ی مهمی که بحث آخر ما است این است که راه های رسیدن به تقوا چیست؟ چه کار کنیم این ملکه ی تقوا و حقیقت تقوا در ما ایجاد شود؟ یکی از راه هایی که انگیزه در ما ایجاد می کند برای رفتن به سوی سمت و سوی تقوا و ایجاد تقوا تقریباً مرور خیلی فشرده است به بحث های گذشته اگر ما بدانیم که برکات تقوا خیلی فوق العاده است ما دنبال چه هستیم؟ هر گمشده ای در تقوا می توانند پیدا بکنند دنیا می خواهند آخرت می خواهند رزق فراوان می خواهند خوشی می خواهند دفع گرفتاری ها و مشکلات می خواهند آرامش می خواهند عاقبت بخیری می خواهند هر چه که فکر بکنید کلید باز کردن آن خوبی ها تقوا است و راه بستن همه ی شرور و بدی ها باز ایجاد تقواست. یعنی اگر هر چه می خواهید دنیا می خواهید علم می خواهید آخرت می خواهید قرب می خواهید سعادت می خواهد. من اجمالاً یک مروری می کنم دو سه تا روایت می کنم و بعد هم 14 مورد البته خیلی بیش از این ها ست آثار تقوا خود مرور کردن و توجه کردن به آثار و برکات تقوا در ما انگیزه ایجاد می کند که ملکه ی تقوا را در خود ایجاد کنیم از پیغمبر عظیم الشأن روایت داریم کسی که به ملکه ی تقوا رسید به همه ی خیر دنیا و آخرت دست پیدا کرده است، مثال قشنگی است یک وقت آدم هواپیما یا ماشین یا ترن یا هر چیزی سوار یک مرکبی می شود که خیلی راه وار است اذیت و آزار سفر و کوفتگی و خستگی و طولانی بودن راه را حس نمی کند می گوید چه راحت به مقصد رسیدیم چه خوش گذشت این سفر هیچ آسیبی از ماشین و قطار و هواپیما به ما نرسید من عذرخواهی می کنم بعضی از دوستان پیامک دارند که اخیراً جای تأثر بود عزیزان هم وطن ما از دنیا رفتند خدا به بازماندگان صبر بدهد و آن هایی که از دنیا رفتند غریق رحمت الهی شوند که واقعاً حادثه ی تلخی بود مسئولین هم باید جدی این مسائل را پیگیری بکنند جان عزیزان در خطر نباشد یک مرکب هایی است آدم می نشیند احساس است مثل این که در خانه روی تخت اش است احساس ناراحتی نمی کند امیرالمونین تقوا را تشبیه کرده اند به مرکب راهوار، مرکبی که رام است راه وار است فرمانش زمامش دست خودت است اذیتت نمی کند جایی که می گویی بنشین می نشیند جایی که بخواب بنشین بلند شد جایی که سربالایی است سرازیر است مثل این که من گاهی هواپیما سوار شدم دوستان خلبان که سمت خدا را می بینند یا خدمه خیلی ابراز محبت می کنند من از آن ها تشکر می کنم بارها ما را در کابین دعوت کرده اند یکی از خلبان های عزیز دو بار آمد گفت خواهش می کنم بیا در کابین به ما سر بزن من گفتم مگر پشت فرمان نیستی؟ ول کردی؟ گفت نه تنظیم کردیم یعنی آن قدر آن هایی که پیشرفته است تنظیم است که فقط این ها نظارت می کنند قشنگ به آن راهکار می دهند دستور می دهند به وسیله ی کامپیوتر همان جا می نشیند تقوا را حضرت امیر علیه السلام می فرماید که مرکب راهواری است که اگر کسی به تقوا برسد سوار بر آن می شود راحت او را به وسط بهشت در خود بهشت پیاده می کند اگر ما سوار مرکب تقوا شدیم بدون دغدغه بدون ناراحتی ما را می برد بالای بهشت در جوار چهارده معصوم قرار می دهد باز امام صادق علیه الصلوة فرمود: ما نَقَلَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَبداً مِن ذُلِّ المَعَاصِی إلَی التَّقوَی إلَّا أغنَاهُ مِن غَیرِ مَالٍ وَ أعَزَّهُ مِن غَیرِ عَشِیرَةٍ وَ آنَسَهُ مِن غَیرِ بَشَرٍ می خواهی بدون مال مشکلاتت حل شود همه چیز ها که با مال حل نمی شود یک مریضی لا علاج بیاید همه ی دنیا حل شوند با مال حل نمی شود خیلی چیزها هست بدون مال حل می شود بدون مال خدا راحتی می دهد آرامش می دهد خوشی می دهد می فرماید اگر کسی می خواهد خدا او را بدون مال بی نیاز می کند اگر می خواهد بدون عشیره و فامیل عزیزش بکند خیلی از آدم ها بودند بدون عشیره و فامیل بودند اما پیش خدا عزیز شدند مثل بلال حبشی یا جون غلام امام حسین بود که نصب و قبیله نداشت و بدون انیس خدا به او انس و آرامش بدهد او راهش این است که از ذلت معصیت و گناه بیاید به عزت تقوا و طاعت و بندگی خدا اگر لباس گناه را دربیاورد لباس تقوا را بپوشد خدا بدون مال بی نیازش می کند بدون انیس انس به او می دهد همه ی دنیا هم اگر دورش را خلوت بکنند او خوش است با خدا گپ می زند و بدون فامیل و عشیره او را عزیز می کند و باز امیرالمومنین سلام الله علیه فرمودند بعضی چیزها جایگزین دارد الآن اگر این قرص دوا آمپول پیدا نشد می گوییم یک چیز دیگر یک داروی دیگر اما امیرالمومنین می فرماید تقوا چیزی است که جایگزین ندارد بعضی چیزها است می توانیم بدلش را بگیریم جایگزینش را بگیریم می گوییم می شود تقوا نباشد یک چیز باشد؟ نه تقوا ضروریات است قرآن هدی للمتقین است تقوا اگر نداشته باشی قرآن هادی شما نیست امامان هادی شما نیستند حضرت امیر می فرماید من برای متقین امام هستم اگر می خواهید امامت پیغمبر اهل بیت رهبرت باشند باید بیایی در خط اهل تقوا در این کابین سوار شوی بر این مرکب سوار شوی.
برکات فوق العاده تقوا
قدر که فرصت است یکی از چیزهایی که ما را ایجاد می کند انگیزه ی تقوا را این است که برکات فوق العاده ی تقوا یکی از برکاتش خیر دنیا و آخرت است به مالمان به جانمان به عمرمان به نفسمان به حرکاتمان به عبادتمان چند برابر می شود یکی از برکاتی که این ها را فهرست می گیریم چون قبلاً مفصل صحبت کردیم برون رفت از همه ی بن بست ها و همه ی نا همواری ها را هموار می کند و رزق و روزی را از راه هایی که گمان ندارد برایش می رساند این هم خودش یک فضیلت بزرگی است وَ مَن یتَّقِ اللَّهَ یجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ یسْراً (طلاق/4) آیه ی قرآن است کسی که تقوا در زندگی اش پیشه بکند خدا تمام سختی های او را آسان می کند نا همواری ها را هموار می کند این آیه را با این که ما چند بار تکرار کردیم باز هم همین هفته ی گذشته چقدر پیامک داشتیم که گفته بودند این آیه را تکرار وَ مَن یتَّقِ اللهَ یجعَل لَهُ مَخرَجًا، وَ یرزُقهُ مِن حَیثُ لایحتَسِب در تعقیبات نماز هم آمده آیه ی دوم و سوم سوره ی مبارکه ی طلاق بکنید، راه برون رفت از همه ی بن بست ها، بن بست مشکل لا ینحل نیست آرام می شود و رزق و روزی اش از راهی که گمان ندارد به او می رسد اگر رزق واسع و برکت فوق العاده می خواهیم بیاییم در تقوا یکی از برکات مهم تقوا که مفصل صحبت کردیم آرامش است که بشر دنبال آرامش است دنبال خوشی و راحتی مطلق است، خیلی من از این آیه لذت می برم لمس این آیه چقدر لذت بخش است «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ» (یس/20) انسان با خدا بنشیند با چهارده معصوم بنشیند فی جنات و نهر این طرف نگاه بکند همه اش نعمت های خدا خوشی دائم جنات و نهر ها در همین دنیا اگر یک باغی آدم داشته باشد یک تختی که زیرش آب رد شود چقدر لذت بخش است آن وقت با خدا و چهارده معصوم آدم را هم نشین می کند این خیلی مهم است إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی مَقَامٍ أَمِینٍ (دخان/44) در مقام آرامش اند، یکی از برکات تقوا عاقبت به خیر است می گویند یکی از علما از ده ها شخصیت پرسید که من از خدا چه بخواهم؟ همه ی آن ها بلا استثناء گفتند از خدا عاقبت به خیری بخواه و این صریح قرآن است والعاقبة للمتقین نگفته برای دیگران فقط متقین را آورده یعنی اگر در خط تقوا آمدی قطعاً جزء متقین هستید.
