تقوا و پرهیز از گناه سبب برکت مادی و معنوی
مقدمه
قبل از اینکه بحث تقوا را شروع کنم، بسیاری از عزیزان سال های قبل روزه دار بودند، اما الآن به خاطر بیماری یا کهولت سن نمی توانند روزه بگیرند. نوزاد شیر می دهند یا باردار هستند. همینجا می گویم: به خودتان سخت نگیرید. روایت داریم که خدا دوست دارد همینطور که فرمان او در انجام واجبات عمل شود، به رخصت های او هم عمل شود. بعضی افرادی را دیدم که با وجود بیماری باز هم روزه می گیرند. یعنی واقعاً اگر ضرر داشته باشد، و تشخیص خود شخص بر او ثابت شود، یقین و اطمینان پیدا کند، اینجا روزه گرفتن حرمت دارد. همان خدایی که فرموده: روزه واجب است، اینجا می گوید: روزه نگیر! برای متدینین و اهل تقوا روزه خواری خیلی سخت است. سخت تر از روزه گرفتن است، می گوید: دلم نمی آید روزه بخورم. خدا نیاز به روزه ما ندارد. حرف خدا را رد نکنند. چون نگرانی شان این است که از برکات روزه محروم شوند.تمام ثواب ها و پاداش هایی که برای روزه دارها هست، همه آنها برای آنهایی که عذر دارند هم هست. بسیاری از عزیزان گفتند: ما عذر شرعی داریم، می توانیم قرآن بخوانیم؟ باید با چادر و مقنعه و لباس قرآن بخوانیم؟ تلاوت قرآن در هر حالی خوب است، ذکر خدا و یاد خدا در هر حالی خوب است.
لنگ و لوک و خفته شکل و بی ادب سوی او می ری و او را می طلب
دوست دارد یار این آشفتگی، کوشش بیهوده به از خفتگی
آنهایی که عذر دارند، صلوات بفرستند، ذکر بگویند. دعا بخوانند و تلاوت قرآن کنند. اگر بی وضو هستند، دستشان به قرآن نخورد. بسیاری از مراجع گفتند: بهتر این است که رو به قبله قرآن را بخوانند و آداب را رعایت کنند. و الا اگر در رختخواب هم قرآن را بخوانند اشکالی ندارد. قصد بی ادبی نیست. یکوقت بی ادبی است، آن اشکال دارد. الآن قرآن را در موبایل ها همراه هست، و دست بی وضو هم باشد مشکل ایجاد نمی کند. به ما گفتند: موقع خواب قرآن بخوانید. قل هو الله و آیت الکرسی می خوانیم. این بی احترامی نیست.
حضرت موسی(ع) به خدا گفت: من گاهی حمام و دستشویی می روم، برهنه هستم، تو را یاد نمی کنم. اتفاقاً چقدر دعا و ذکر برای حمام و دستشویی داریم. خدای متعال به موسی فرمود: یاد من در همه حال باشد. مرحوم شیخ رجبعلی خیاط که کتاب «کیمیای محبت» را که آیت الله محمدی ری شهری نوشتند. رجبعلی خیاط جمله زیبایی داشتند. فرمودند: بعضی مواقع آدم نمی تواند از رختخواب بلند شود. در همان رختخواب با زبان مادری با خدا صحبت کند. خدایا مرا ببخش، مرا پاک کن... با خدا درد دل کند. نگو حال نماز شب و وضو مستحبی ندارم، پس با خدا هم صحبت نکنم. در همان رختخواب با خدا صحبت کند. نماز شب سه رکعتی بخوانند. سه رکعت آخر را بخوانند. اگر نمی توانند یک رکعت آخر را بخوانند. وقتی این نماز را خواندی لذت نجوا در دلت زنده می شود. یازده رکعت نماز شب شاید برای بعضی ترسناک باشد. بعضی پدر و مادرها فشار می آورند، باید یک جزء قرآن را بخوانند. نه خواندن یک صفحه هم ثواب دارد و خوب است. لازم نیست در نماز شب چهل مؤمن را دعا کنند. «ربنا آتنا» کافی است. روایت داریم پیغمبر خدا فرمود: نافله صبح مثل نماز صبح قبل از نماز صبح است. بهتر است از دنیا و ما فیها. حضرت امام(ره) در تحریرالوسیله می فرماید: دو رکعت نافله صبح ثوابش از نماز شب هم بالاتر است. در دعای ابوحمزه، امام سجاد می فرماید: خدایا به ذکر و یاد تو دل من زنده می شود. چه کنیم سردی خوف را از خودمان دور کنیم؟ چون خوف آدم را از همه چیز دور می کند. سردی انسان را منجمد می کند. خدایا با تو که نجوا می کنم و خوبی های تو را می بینم، سردی خوف از من برطرف می شود. رنجش خوف را من خنک می کنم. انشاءالله خدای متعال دست ما را بگیرد و قدم به قدم ما را جلو ببرد که شیفته و عاشق او شویم.
تقوا و پرهیز از گناه سبب برکت مادی و معنوی
یکی از چیزهایی که برکات بسیار فوق العاده معنوی و مادی برای انسان می آورد و در برکات را بر روی ما باز می کند، تقوا و پرهیز از گناه است. ملکه تقوا یعنی اینکه انسان مواظب باشد خواست خدا را بر خواست خودش مقدم بدارد. جاهایی که چراغ قرمز خدا روشن است، نهی است اطاعت کنیم. در واقع امر و نهی خدا را بر همه چیز مقدم بدانیم. اگر کسی تقوا داشته باشد، اولاً در برکات آسمان و زمین را باز می کنیم. روزه از یک نظر از نماز مهمتر است. نماز کفاره شصت روز را ندارد. روزه را برای چه واجب کرده است؟ «لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ» (بقره/183) یعنی این کلاس روزه داری برای این است که ما را به مقصد تقوا برساند و جزء متقین شویم. جزء کسانی شویم که خدا با متقین است. «أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ» (بقره/194) یعنی آنهایی که با تقوا هستند، همیشه خدا با آنها است. اگر کسانی می خواهند معیت با خدا را درک کنند، تقوا داشته باشند.
یکی از برکات بسیار مهم تقوا آیه ی دوم و سوم سوره مبارکه طلاق است. «وَ مَن یتَّقِ اللَّهَ یجَعَل لَّهُ مخَرَجًا وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لَا یحَْتَسِبُ وَ مَن یتَوَکلَ عَلی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» (طلاق/2 و 3) روایت عجیبی داریم که امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: اگر شرق و غرب عالم به این آیه چنگ زنند، مشکلات همه برطرف می شود و کار همه درست می شود. «وَ مَن یتَّقِ اللَّهَ یجَعَل لَّهُ مخَرَجًا وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لَا یحَتَسِبُ وَ مَن یتَوَکلَ عَلی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه» خدا وعده های خیلی مهمی برای اهل تقوا در این آیه داده است. خدا وعده داده اگر کسی در زندگی اش بگوید: خدایا من فرمان تو را بر همه چیز مقدم می دارم. می خواهم به حرف تو گوش بدهم. خدای مهربان با او چند کار می کند. از خدا بترسد و امر و نهی خدا را پیاده کند. مقداری که در توان دارد. اولاً «یجَعَل لَّهُ مخَرَجًا» راه برون رفت، از تمام بن بست ها خدا بر او هموار می کند. تمام ناهمواری ها، هموار می شود. تمام ناهنجاری ها، هنجار می شود. تمام مشکلات حل می شود.
مرحوم آیت الله بهاءالدینی مکرر این آیه را می خواندند و می فرمودند: همانطور که وعده های دیگران را قبول می کنیم، کمی هم وعده های خدا را قبول کنیم. نقل می کنند بنده خدایی شنید هرکس با تقوا باشد، دنبال علم و تحصیل برای خدا برود، خدا او را کفایت می کند، رزقش را می دهد و همه کارهایش را اصلاح می کند. اتفاقاً باور کرد و دنبال تحصیل علم رفت و هم مشکلاتش حل شد و هم رزقش فراوان شد. فامیلی داشت بسیار فضول بود. گفت: شما از وقتی مشغول تحصیل شدی و دنبال تقوا رفتی، وضع مالی ات خوب شده است؟ گفت: خدا وعده داده کسی واقعاً با خدا کنار بیاید و انجام وظیفه کند، خدا رزقش را می رساند. مدتی گذشت و باز این سؤال را پرسید. گفت: خدا می دهد! خدا رزاق است. خدا وعده داده است. دید او را رها نمی کند. آخر به ذهنش رسید یک حرفی بزند این را آزاد کنند. بعد از شش ماه گفت: نگفتی رزقت را چه کسی می دهد؟ گفت: من وقتی خواستم دنبال علم و دانش بروم، یک یهودی ثروتمندی کنار خانه ما بود گفت: تو برو درس بخوان و با خدا باش، من ماهی یک میلیون به تو می دهم. گفت: احسنت! از روز اول می گفتی. گفت: تو چقدر نادان و بی معرفت هستی! شش ماه هست که می گویم: خدا رزاق است، باور نکردی، گفتم: یهودی ثروتمند است باور کردی؟ واقعاً اینطور است. ما اگر بگوییم: خدا می دهد و از غیب می رسد، باور نمی کنند. این خیلی بد است. یعنی اعتقاد و باور ما خیلی ضعیف است.
آیت الله بهاءالدینی می فرمودند: این آیه یک حقیقت است. بلافاصله خدا می دهد. اگر کسی واقعاً از صمیم دل خودش را مرتب و تمیز کند و حقوق دیگران را ادا کند، توبه واقعی کند و بگوید: خدایا از این به بعد می خواهم در کار تو باشم. خدا هم می گوید: من هم در کار تو هستم، بلا شک!
با وجود خدا و داشتن تقوا، رسیدن به بن بست محال است. ناهمواری ها را هموار می کند. کار دوم «وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لَا یحَتَسِبُ» رزق و روزی اش را از راه هایی که گمان ندارد برای او می رساند. گاهی ممکن است که آدم نقشه کشیده باشد، ولی از راه هایی که فکرش را هم نمی کرد، خدا برایش می رساند. حدیث داریم خدا بنا دارد رزق مؤمن و متقی را از راهی که باور ندارد، برساند. رزق هم، فقط پول نیست. رزق اعم از پول است. آرامش است، خوشی و سلامتی است، چه بسا افرادی پول دارند، دائم در فشار و بحران هستند. خدا تشریفات و تجملات را تضمین نکرده است، عروسی می خواهد بگیرد، اصل ضروریات زندگی را خدا می رساند، اما تشریفات و تجملات و خرید آنچنانی را خدا تضمین نکرده است. گاهی توقعات ما بیش از اندازه نیازمان است. روزی و نیازهای مادی و معنوی را خدا بلا شک می رساند.
ممکن است بعضی بگویند: آقا ما افرادی را داریم که خیلی مؤمن و با تقوا هستند. خود اهل بیت ما مگر مشکل نداشتند. گاهی گرسنگی و تشنگی بوده است. مگر اینها با تقوا نبودند؟ پس شما چه می گویید؟ «وَ مَن یتَّقِ اللَّهَ یجَعَل لَّهُ مخَرَجًا وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لَا یحَتَسِبُ» باید بگوییم که خدای مهربان می فرماید: اگر شما با تقوا بودید من بر شما آسان می کنم. یعنی اولیای خدا که با تقوا و ایمان هستند، بلاها ما را از پا در نمی آورد. امیرالمؤمنین(ع) وقتی کنار بستر حضرت زهرا بودند، دیدند حضرت زهرا در شرف شهادت هستند. شروع به گریه کردند. حضرت امیر(ع) عرض کردند: در راه خدا این مسائل خیلی کوچک است.
حضرت زینب (ع) در اوج گرفتاری گله و شکایت نکرد. بزرگی می گفت: ما درون اهل بیت و اولیاء را نشکافتیم ببینیم چقدر خوشی و مصیبت داشتند. «أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُونَ» (یونس/62) اگر شما ولی خدا شدی، خوف و حزنت می پرد. ولی آرامش دارند. خدا بلا را برنمی دارد، بلا بر آنها هموار می شود. حضرت زینب می گوید: من جز زیبایی چیزی نمی بینم. ما از رضای حق گله نداریم.
در روایت داریم کسی خدمت امام هادی آمد، متوکل امام هادی را در محل فقرا و مساکین قرار داد. برای اینکه اهانت کند. یک نفر آمد گریه کرد. آقا شما را اینجا گذاشتند، اهانت کردند! حضرت فرمود: فکر کردی من اینجا هستم؟ ما هرکجا که هستیم، آنجا نیستیم. ما در باغ و بستان هستیم. در خطبه قاصعه نهج البلاغه که مهم ترین خطبه است. امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: من جزء گروهی هستم که دلشان در بهشت است و بدنشان در دنیا کار می کند. یعنی درون ما را حل می کنند. هرکس تقوا پیشه کند، «یجَعَل لَّهُ مخَرَجًا» راه برون رفت و خرج برایش قرار می دهیم، و رزق و روزی اش را هم می دهیم. خدایا دل های سنگ آسا را بشکن، تا مگر در این شکستگی ها نشانی از تو بیاورند. در روایت داریم پیامبر(ص) فرمودند: آنهایی که دوست دارند، روز قیامت سرافراز و خوشحال و راضی و با سربلندی از قبر بلند شوند، زیاد صلوات بر محمد و آل محمد بگویند. از اعمال مهم این ماه هم زیاد گفتن این ذکر است. آیه 116 سوره مبارکه انعام خدای مهربان می فرماید: «وَ إِن تُطِعْ أَکثرَ مَن فی الْأَرْضِ یضِلُّوک عَن سَبِیلِ اللَّهِ إِن یتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا یخَرُصُونَ» خدای مهربان نهی کرده که ما دنبال اکثریت برویم. اکثریت معیار حق و باطل نیست. اکثر روی زمین فاسق شدند، ملحد شدند، کافر شدند، خیلی جاها خدا اکثر را مذمت کرده است. اگر اکثر افراد دنبال خلاف رفتند و ربا گرفتند، این دلیل بر حقانیت نیست. ما باید ببینیم خدا و قرآن چه می گوید. انبیا و اولیاء چه می گویند؟ لذا خدای مهربان به پیغمبر نهی می فرماید که معیار حق و باطل را اکثریت قرار مده. حضرت امیر(ع) در نهج البلاغه می فرماید: وحشت نکنید در راه حق، به خاطر قلت اهلش. همیشه اهل حق کم هستند. حالا در زمان ظهور امام زمان ممکن است این حق با اکثریت تطبیق کند. «وَ إِن تُطِعْ أَکثرَ مَن فی الْأَرْضِ یضِلُّوک عَن سَبِیلِ اللَّهِ» اگر معیار تو اکثر افراد روی زمین باشند، تو را از راه خدا منحرف می کنند. چون اکثریت با تخمین و حدس و گمان راه می روند، و دنبال گمان هستند. «إِن یتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا یخَرُصُونَ»، سخرصون یعنی حدس می زنند، تخمین می زنند، روی وجدان و درک و باور و یقین حرکت نمی کنند. امیدواریم ما جزء متابعین حق باشیم. شب های بسیار عزیزی را پیش رو داریم. خیلی ها متوسل به این فرصت هستند که بهترین استفاده را بکنند و بهانه ای برای آشتی دوباره باشد.
آمادگی دعا و عبادت
یک سوره قرآن در مورد یک شب داریم. «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیلَةِ الْقَدْرِ» (قدر/1) خدای بزرگ به پیغمبری که عزیز او است، می گوید: ای پیغمبر نمی دانی شب قدر چه بی است؟ «وَ مَا أَدْرَئک مَا لَیلَةُ الْقَدْرِ» (قدر/2) بعد یک چشمه اش را بیان کرده که «لَیلَةُ الْقَدْرِ خَیرْ مِّنْ أَلْفِ شهَرٍ» (قدر/3) این چند ساعتی که روز و شب قدر خیلی مهم است، می فرماید: برتر و بالاتر از هزار ماه است. هزار ماه، هشتاد سال است. یک سال پرونده ی ما در شب قدر تصویب می شود. اینکه زنده باشیم، مرده باشیم، حج برویم... برای همین می طلبد که ما از دو سه روز قبل از شب های قدر خودمان را برای پذیرش الطاف بیکران الهی آماده کنیم. یکی از چیزهای مهمی که ما را آماده می کند، توبه و استغفار کامل است. از اعمال ماه رجب و شعبان هم توبه و استغفار است.
ما دو نوع گنهکار داریم. یک گنهکار داریم که معاند است. لجباز است. گنهکاری که مُصِر است. گناه می کند و روی آن پافشاری می کند و گناه را توجیه می کند. مثل شیطان که خدا به او گفت: چرا سجده نکردی؟ گفت: من بهتر هستم. آدم باید به من سجده کند. بعضی ها در این آیه ای که خدا فرموده: من جهنم را پر می کنم، خیلی هول برشان داشته است. اما خدا به دنبالش می گوید که در دعای کمیل هم داریم: خدایا تو قسم خوردی از کافرها و معاندین جهنم را پر کنی. خدا می گوید: من جن و انس را در جهنم پر می کنم اما از کافرین! معاند چه کسانی هستند؟ زمانی پیغمبر و حضرت علی در جهنم می آیند که دست بعضی را بگیرند و نجات بدهند. نمونه اش را در خصال شیخ صدوق خواندیم. اینها می بینند که در جهنم نسیمی می وزد و خنک شده است. می پرسند: چه خبر است؟ می گویند: پیغمبر یا مولا علی(ع) آمده اند. رویش را برمی گرداند و می گوید: من حاضر هستم در آتش بسوزم و روی پیغمبر را نبینم. این معاند است. انسان های لجبازی که می گویند: دو بعلاوه دو چهار نمی شود! خورشید آسمان را منکر می شوند. «وَ کرَّهَ إِلَیکمُ الْکفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِک هُمُ الرَّاشِدُونَ» (حجرات/7) آیه قرآن می گوید: «حَبَّبَ إِلَیکمُ الْإیمانَ وَ زَینَهُ فی قُلُوبِکمْ» آنهایی که دوست اهل بیت و امیرالمؤمنین هستند، به برکت آن معلم از گناه دوری می کنند. قبل از گناه و بعد از گناه و موقع گناه ناراحت هستند. اینها قطعاً بدانند که خدا اینها را نوازش می کند و گناهکاران لجباز را می برند و گوشمالی می دهند.
دسته دوم منفعل هستند. شرمنده و ناراحت هستند. بزرگی مثالی زده که اگر یک چیز قیمتی در خانه باشد، که پدر و مادر روی این ظرف خیلی حساس هستند. حالا بچه می آید، این ظرف را می شکند. این کار خلاف را کرد. پدر می آید و به بچه اش می گوید: چرا قوری را شکستی؟ می گوید: شکستم که شکستم! مگر چه شده؟! به شما چه ربطی دارد؟! حتماً این بچه باید تأدیب شود. پدر هم به نحوی این بچه را گوشمالی می دهد. اما اگر پدر و مادر نگاه می کنند، این بچه که این ظرف را شکست. خود بچه هم همراه ظرف شکست. عرق به پیشانی بچه نشست. اینجا پدر و مادر او را بغل می کنند، می گویند: فدای سرت! اشکالی ندارد! آدم هایی هستند که گناه در آنها اینقدر شکستگی ایجاد می کند که از خودشان بیزار هستند. خلافی در جوانی کرده، چهل سال است او را رها نمی کند. صد در صد خدا اینطور آدم ها را می بخشد. آدم هایی که منفعل و نادم و شرمنده هستند، خدا می بخشد. ملا عبدالله می گوید: زیاد محرومیت دیدن، محرومیت می آورد. کسی زیاد خودش را به فقر بزند، فقیر می شود. اینکه ما بیچاره و درمانده هستیم، حق است. ولی اینکه بگوییم: خدا ما را نیامرزیده است، این درست نیست. همین حالت ناراحتی و گریه که داری شک نکن که آمرزیده می شوی.
خدا مرحوم دولابی را رحمت کند. می فرمودند: شخصی با زن و بچه اش بد اخلاقی کرده بود. بعد جلسه آمد و خوب شد. بعد از جلسه به من گفت: حاج آقا نامردتر از من پیدا نمی شود. من بچه هایم را آزار دادم. نامرد هستم، پست هستم. می گفت: من هم می گفتم: تو مرد هستی! تو خوب هستی! من برعکس می گفتم. چون الآن که منفعل و شرمنده شده است، «فَأُوْلئِک یبَدِّلُ اللَّهُ سَیئاتِهِمْ حَسَنات» (فرقان/70) خدا سیئات را به حسنات تبدیل می کند. بلکه خدا او را نوازش کند. «إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ» (بقره/222) آنهایی که دوست دارند پاک شوند و توبه واقعی می کنند، خدا اینقدر به آنها نوازش می کند و محبت می کند. حدیث داریم خدای مهربان می فرماید: من ناله گنهکار را از تسبیح تسبیح کنندگان بیشتر دوست دارم. کسانی را که به خاطر عبادت هایشان دچار غرور می شوند، خدا اهمیت نمی دهد. ولی آنهایی که منفعل و شرمنده هستند، خدا ناله آنها را بیشتر دوست دارد. روایت دارم که حضرت موسی به خدا گفت: «یا اله العالمین» ای خدای علما و دانشمندان، جواب آمد: لبیک! عرض کرد ای خدای عبادت کنندگان! جواب آمد: لبیک! گفت: ای خدای گناهکاران، چند بار جواب آمد: لبیک لبیک! عرض کرد: خدایا، برای خدا علما و عبادت کنندگان یکبار لبیک گفتی، اما برای خدای گناهکاران چند بار گفتی؟ فرمود: ای موسی عالم به علمش و عابد به عبادتش دلخوش است. اما بنده گناهکار جز من کسی را ندارد. او را باید بیشتر نوازش کرد. یکی از چیزهایی که باعث می شود ما شب های قدر خیلی بهره بگیریم، گذشتن از همدیگر است. می گوید: دل هایمان را با کسی که قهر هستیم جلا بدهیم. می خواهیم راه شما باز شود. ما از امام رضا(ع) حدیث داریم که خدا در ماه رجب و شعبان و رمضان چقدر افراد را می بخشد، تا شب قدر، شب قدر عفو عمومی می شود. الا دو مؤمنی که با هم قهر هستند و کدورت دارند. دل هایشان با هم چرکین است. خدا اینها را می گوید: نگهدار. تا آشتی نکنند پرونده به جریان نمی افتد. گذشت کنیم، اگر نتوانستیم به خدا واگذار کنیم.