دکتر پروانه صفایی مقدم
مکانیزمهای دفاعی بعد از طلاق (اضطراب آینده)
هر یک از ما برای مقابله با شرایط و موقعیتهای استرس زا، از شیوههای مخصوص استفاده میکنیم بهطوری که هر رویدادی که به تغییر در زندگی ما منجر شود ما را دچار استرس میسازد. حتی اگر این تغییر اتفاق مثبتی چون ورود به دانشگاه یا ازدواج باشد. البته میزان استرسی که ما در مواجهه با تغییرات مثبت تجربه میکنیم کمتر از میزان استرس مربوط به رخدادهای منفی است.
یکی از این رویدادهای ناگوار که بر همه ابعاد زندگی ما تأثیر میگذارد. جدایی است. افراد پس از جدایی باید دوباره برای خود اهدافی مشخص کنند و برای رسیدن به آن برای خود مراحلی را تعیین کنند. به دلیل تأثیر گستردهتر طلاق برای زنان، آنان پس از جدایی برای کنار آمدن با وضعیت جدید نیازمند منابع حمایتی قویتری هستند، یکی از منابع حمایتی فردی که همه ما به آن دسترسی داریم، به ویژه در مراحل اولیه جدایی، مکانیسمهای دفاعی است. مکانیسمهای دفاعی شیوههایی هستند که افراد به طور ناخودآگاه در برابر رویدادهای اضطرابآور به کار میبرند
انکار
نوعی سازوکار دفاعی روانی است که به وسیله آن، وجود عقاید، آرزوها، حقایق و اعمالی که برای آدمها تحملناپذیر است، نفی میشود به کمک انکار ما خود را از مسائلی که آگاهی از آنها برایمان تحملناپذیر است، حفظ میکنیم و از آن مسائل و حقایق میگریزیم به کمک این مکانیسم دفاعی، حقایق تلخ زندگی روزانه یا بهطور کلی نادیده گرفته میشود را به شکل دیگری درمیآورند که برای ما دردآور و رنجآور نیستند. این واکنش در تمام تجربههای از دست دادن، مرگ یا جدایی رخ میدهد و اولین واکنش از فرد آسیب دیده است.واکنش زنان در کوتاه مدت موجب میشود تا از میزان استرس زنانی که از همسر خود جدا شده اند کاسته شود تا بتواند راحتتر با قضیه برخورد کنند.
دلیل تراشی
عبارت است از استفاده از استدلالهای منطقی و پذیرفتنی برای توجه رفتار و احساسات غیر موجه و توجیه ناپذیر برای مثال؛ زنی که به تازگی از همسر خود جدا شده و دلیل اصلی طلاق آنها لجبازی و اخلاق بچهگانه وی بوده به دیگران میگوید که از اول علاقهای به ازدواج با این مرد نداشته و نمیداند که تا به حال چگونه توانسته با این مرد غیر منطقی زندگی کند.
جابهجایی
انتقال احساسات و هیجانات و تکانههای اضطراب را از یک شخص و یا شی (تهدید کننده یا غیر قابل دسترس) به فرد یا شی امن و قابل پذیرشتر تخلیه احساسات فروخورده بر سر اهداف بیخطر نزد افراد زیردست، تحت فرمان، وابسته و یا ضعیفتر).برای مثال؛ زنی که به تازگی از همسرش جدا شده و هنوز از رفتارهای وی خشمگین است با فرزندان یا دیگر اعضای خانوادهاش بدرفتاری میکند.
خیال پردازی
در این موقعیت فرد به منظور گریز موقتی از شرایط دردناک به خیالپردازی روی میآورد. زنی که از همسرش جدا شده در خیالات خود را میبیند که با مرد ایدهآلش ازدواج کرده و زندگی عاشقانه و آرامی که همیشه آرزویش را داشته تجربه میکند.
نمادسازی
در این شیوه موضوعی که موجب استرس میشود. با موضوع دیگری جابه جا شده و به طور نمادین مطرح میشود. برای مثال ممکن است زنی به جای صحبت کردن درباره جدایی، درباره آزادی و رهایی صحبت کند و از این طریق به طور نمادین به موضوع جدایی خود اشاره کند.
درون فکنی
درونفکنی نوع شدید همانندسازی است که در آن فرد ارزشها و ویژگیهای فرد و یا گروه دیگر را جذب ساختار «خود» میکند. از آنجایی که در دوران جدایی ممکن است این تفکر در افراد ایجاد شود که من آنقدر که باید خوب نبودهام و در مورد تواناییها و ویژگیهای شخصیتی خود دچار تردید میشوند.
برونافکنی
یعنی نسبت دادن احساسات، امیال، افکار، تکانهها و گرایشهای مطلوب، ناخوشایند و غیر اخلاقی خود به افراد و یا شی، خارجی دیگر. برای مثال، زن مطلقهای به خاطر موقعیت تازه خود از برقراری ارتباط با دوستان متأهلش به این علت که ، تصور میکند آنها دوست ندارند با او در ارتباط باشند امتناع میورزد.
واکنش وارونه
زمانی که احساس و نیت خود را بهطور اغراقآمیزی عکس آن چیزی که بوده ابراز میکنیم. به عبارت دیگر، این مکانیزم نوعی تظاهر و وانمود کردن است.
جبران
در این شیوه فرد حس خود کمبینی، حقارت و شکستهایش را با مطرح ساختن خود در زمینههای دیگر پنهان میسازد به عبارت دیگر با تقویت یک ویژگی مثبت سعی در جبران یک ویژگی منفی دارد بسیاری از زنانی که زندگی زناشوییشان به بنبست رسیده است، سعی میکنند از طریق رسیدن به مدارج بالای تحصیلی، شغلی و یا وقف کردن زندگی خود برای فرزندان، شکست زناشویی خود را جبران کنند.
والایش
این مکانیزم به معنای صرف کردن انرژی برای فعالیتهای سازنده یا عدالت افکار و احساسات ناپذیرفتنی از سوی جامعه به سمت اهداف پسندیدهتر است.