ضیاء مصباح در شرق نوشت: نقش اجتماعی و سیاسی مردم در دوران پرفرازونشیب حضور بسیار مؤثر و ماندگار شادروان دکتر محمد مصدق از دیدگاههای متفاوتی قابلتأمل است. حضور توأم با شور و نشاط در عرصه سیاسی به ٣٠ تیرماه ١٣٣١ انجامید؛ نهضتی که همراه با احساسات پاک و خالص ملی برآمده از هماهنگی و درک موقعیت و شرایط به وجود آمد و مرهون کوششی بود که مجموعه دولتمندان آن زمان با درایت کامل، با هماهنگی و بدون اختلاف دیدگاه سامان دادند.
با فاصلهای اندک، برنامهریزی گروههای سازمانیافته و هدایتشده مزدوران داخلی و نقش آنان در برنامههای استعماری دولتهای انگلیس و آمریکا با هماهنگی دربار منتهی به کودتایی شد که عاملی اساسی در ادامه حکومت دیکتاتوری وقت تا سال ٥٧ بهشمار میرود. سیاهیلشکر در یک روز دو چهره متفاوت از خود نشان میدهد.
تا قبل از مردادماه ٣٢ حمایت مردم از دکتر مصدق غیرقابلانکار است اما، در روز کودتا مردمی که در یک خیابان به نفع دکتر شعار میدادند در مسیری دیگر مرگ او را میخواستند. شاید بتوان گفت در جنبش ملیشدن صنعت نفت، مردم حضوری از سر شور داشتهاند، نه بر مبنای بلوغ سیاسی. این تغییر رویکرد مردم، از جمله اتفاقاتی است که از آغاز جنبش ملیشدن صنعت نفت شروع و به وقایعی منجر شد که زمینهساز کودتای ٢٨ مرداد شد، اما اینکه چرا جبهه ملی، تشکل سیاسی معتبر، متشکل و دلسوز آن زمان نتوانست یا نخواست از هوادارانش بخواهد برای حمایت از رهبرشان در روزهای مانده به ٢٨ مرداد به خیابان بیایند، تا حدودی از همین شناخت نشئت میگرفت.
در این رابطه باید گفت جبهه ملی اول از احزابی چون ایران، ملت ایران، زحمتکشان و مجمع مجاهدین اسلام تشکیل شده بود و یک حزب تکبُعدی نبود که حمایت و حرکت آنان را بهسادگی بتوان هدایت و مدیریت کرد. حزب ملت ایران به رهبری شادروان داریوش فروهر را ناسیونالیستهای تندرو هدایت میکردند و از قدرت چندانی برای سازماندهی مردم برخوردار نبودند و به همین دلیل نقش چندانی در جریان ملیشدن صنعت نفت و مبارزه با کودتا ایفا نکردند.
حزب ایران دیگر حزب این ائتلاف، به وسیله گروهی از روشنفکران و استادان دانشگاه که اندیشه ناسیونالیستی داشتند؛ مانند مهندس زیرکزاده، مهندس حسیبی، شاپور بختیار، نظامالدین موحد، کریم سنجابی و الهیار صالح بنیانگذاری شده بود و از پایگاه اجتماعی چندان مستحکمی برخوردار نبود و نمیتوانست نقش مؤثری برای سازماندهی توده مردم داشته باشد.
حزب زحمتکشان به نسبت قدرت بسیج عمومی مردم را داشت، ولی به مرور و با شدتگرفتن اختلاف خلیل ملکی و مظفر بقایی (دو نفر از رهبران این حزب) و اعلام انشعاب خلیل ملکی و تشکیل گروه خط سوم، هرچند تا پایان وفادار به مصدق ماند، ولی وقوع این انشعاب بیانگر ضعف شدید تشکیلاتی و وجود اختلاف در نیروی تشکیلدهنده جبهه ملی بود.
مجمع مجاهدین اسلام به رهبری آیتالله کاشانی، قدرتمندترین عضو ائتلافی و دارای بیشترین نفوذ در بین توده مردم، در بزنگاهها بهخوبی از این نفوذ استفاده میکرد و در کسوت یک روحانی و حضور در مجالس و منابر بهسادگی مردم را برای قیام تهییج میکرد و خروج آن در پی ائتلاف با جبهه ملی این حربه را از دست سیاسیون وقت خارج کرد.
بنابراین با افول جبهه ملی در پی خروج کاشانی و حزب زحمتکشان، ٢٨ مرداد به وقوع پیوست که به این مهم کمتر پرداخته شده است.برای آگاهی نسل جوان هوشیار و برومند از گوشههای ناگفته تاریخ معاصر کشورمان لازم میبیند همزمان با شصتوچهارمین سالگرد فاجعه مرداد ١٣٣٢ یادآور شود:احزاب ایران، ملت ایران و مجاهدین اسلام رسما در تاریخ ١٠ آبان ١٣٢٨ اعلام موجودیت میکنند و در بیانیه رسمی آغاز بهکار خود، تلاش برای ملیشدن صنعت نفت را جزء اهداف خود قرار دادند. ضمنا اعضای فعال جبهه ملی، دکتر مصدق را که از سال ١٣٢٣ در مخالفت با بحث واگذاری نفت شمال به شوروی نقش فعالی داشت بهعنوان رهبر منصوب میکنند.
مرحوم دکتر مصدق در دفاعیات خود میگوید: «من یک گناه بیشتر نکردهام و آن این است که تسلیم تمایلات خارجی نشده و دست آنان را از منابع ملی کشورم کوتاه کردم و در تمام مدت زمامداری از لحاظ سیاست خارجی و داخلی یک هدف داشتم و آن این بود که ملت بر مقدرات خود مسلط گردد و هیچ عاملی در سرنوشت مملکت جز اراده ملت دخالت نکند. امیدوارم تمامی طبقات و آحاد، افراد از پیر و جوان، در هر مسلک، مذهب و دین و در هر شغل و مقامی این معنا را بهخوبی درک کنند...».