سه تن در آنجا در مورد آیت الله شهید بهشتی داد سخن دادند؛ یکی از آنها که در جوانی عضو حزب جمهوری اسلامی بود و اکنون به عنوان یکی از اقتصاددانان کشور مطرح است در مورد شهید بهشتی گفته بود:
- مدیریت شهید بهشتی منحصر به فرد بود.
- شهید بهشتی در ساحت عمل و نظر، بامبنا بود.
- چقدر غم انگیز است کسانی راجع به برخورداری زنان از برخی حقوق تشکیک می کنند.
دومین فردی که در این نشست داد سخن داده، گفته بود:
- شهید بهشتی در چند جلسه حفظ قرآن را به ما درس می داد.
- من هفتگی خدمت ایشان می رسیدم، ایشان یک ساعت وقت می گذاشت، حتی غلط انشایی ما را می گرفت.
- متاسفانه در این سال ها که هفتم تیر فرا می رسد بیشتر از اینکه از ویژگی شخصیتی ایشان و وجود معنوی اش استفاده کنیم برای بحث های سیاسی و لعنت فرستادن به مسببان حادثه وقت گذاشتیم. بدون اینکه در زندگی بهشتی کاوش کنیم و بخواهیم از ویژگی های زندگی ایشان سردرآوریم.
- ما چقدر در معرفی این چهرهها عقب هستیم.
در پایان هم یکی از فرزندان شهید بهشتی با اشاره به کتاب بایدها و نبایدهای این شهید گفته بود:
- اهتمام شهید بهشتی این بود که توانستند مساجد را با کتابهای ویژه جوانان و نوجوانان مجهز نمایند.
چه خوب بود سخنرانان محترم این محفل حق شهید بهشتی را ادا می کردند و اگر نمی خواستند از شهادت شهید بهشتی و علل وقوع چنین فاجعه ای بگویند و از شخصیت انقلابی وی تجلیل کنند، در همان محدوده انصاف و مروت و دانش خود می گفتند.
سخنران اول که یک اقتصاددان است، دسترسی به دیدگاه های اقتصادی شهید بهشتی داشت و می دانست در آخرین روزهای عمرش دغدغه پیداکردن راهی برای پیشگیری از تورم و تضمین استقلال اقتصادی کشور به ویژه تولیدگندم در داخل به گونه ای که محتاج بیرون نباشیم را داشت.
دومین سخنران جلسه می داند یکی از موضوعات اصلی ذهنی شهید بهشتی در 6 ماهه آخر زندگی وی موضوع اختلاف همین سخنران محترم با حزب جمهوری اسلامی اصفهان و درگیری حزب با باند مهدی هاشمی و ممانعت این باند از فعالیت های حزب در استان اصفهان و حتی سراسر کشور بود.
ایکاش سخنران محترم سوم که فرزند عزیز شهید بهشتی است قدری در مورد شخصیت انقلابی شهید بهشتی و نقش تئوریک او در صیانت از مبانی نظام و انقلاب سخن به میان می آورد و به تفسیر این حرف تاریخی شهید بهشتی می نشست که خطاب به دشمن اصلی امام و انقلاب فرمود : «ای آمریکا! از ملت ما عصبانی باش و از این عصبانت بمیر.»
...چرا باید نشستی در تهران، آن هم در خانه شهید بهشتی برگزار شود و از هر دری سخن گفته شود الا نقش تاریخی شهید بهشتی در تحکیم فرهنگ انقلاب اسلامی؟! چرا باید در این نشست علل و انگیزه های شهادت وی واکاوی نشود و اسمی از دشمنان او و انقلاب به میان نیاید؟ چرا باید افرادی حتی طمع کنند ویژگی های اصیلی چون جهاد، روشنگری، شهادت، ایثارگری و... را در شخصیت یک شهید بزرگوار که شهادت وی و یارانش در تاریخ مبارزات ملت ایران نقطه عطف محسوب می شود، به طاق نسیان بکوبند یا به گونه ای دیگر نشان دهند؟
17302