از این پس بنا داریم که نگاشتههای کافه هفت را منسجمتر و دقیقتر پیش ببریم. این بدان معناست که از این تاریخ به بعد در سایت روزچین شاهد پروندههایی هستیم که ممکن است هر یک موضوعی خاص را در بر گیرد: از پروندهای مفصل برای کارگردانی شناختهشده تا سریالها یا ژانرهای شناختهشده یا مهجور. شروع این روند پروندهایست در باب سینمای وحشت یا به تعبیری سادهتر فیلمهای ترسناک. در ادامه بخش نخست، این نوشته آمده است و بهزودی بخش سپسین نیز نشر خواهد یافت.
فیلمهای ترسناک؛ از نوسفراتو تا جنگیر
هالووین یا شب تقدسیافته، روز بزرگداشت مردگان در فرهنگ مسیحیت است. در قرون وسطی (در دوران گوتیک)، این شب مقدس به آیینی کارناوالی از بازتاب وحشت در جامعۀ مسیحیت مبدل شد و امروز تنها نمادهایی از این کارناوال وحشت باقی مانده است. هر ساله، هرچه زمان به تاریخ شب پایانی از ماه اکتبر (شب هالووین) نزدیکتر میشود، تداعی این کارناوال در متن هنر غرب پررنگتر میشود.
فیلمهای ترسناک (ژانر وحشت) که در عصر حاضر شانهبهشانۀ سینمای کُمیک پرمخاطبترین ژانر سینمایی محسوب میشود، یکی از اساسیترین تِمهای شب تقدس یافته است. به بهانه فرارسیدن هالووین بررسی میکنیم که در تاریخ سینما چگونه ترس بر سالنها حاکم شد.
جنبش ؛ خونآشامها وارد میشوند
تاریخچه پیدایش فیلمهای ترسناک در تاریخ سینما با نام فردریش ویلهلم مورناو () گره خورده است. در میان فیلمهای مفقودۀ عصر صامت، نام فیلمهایی مانند ساتاناس و گوژپشت و رقاص نخستین تلاشهای «جریان وحشت» در سینمای اکسپرسیونیستی آلمان توسط مورناو و همرزم او رابرت وینه اهمیتی اساسی دارند. قلعۀ نفرینشده نخستین نسخۀ بازمانده از این جریان تاریخساز است.
اما مهمترین اثر این فیلمساز، آغازگر راه سینمای وحشت، بازخوانی شکوهمند او از دراکولای با نام نوسفراتو است. نوسفراتو روایتی از نور و سایه، موسیقی وهمآلوده هیولای برام استوکر در برابر قربانیانش و ورود خونآشامها بر پردۀ نقرهای است. نوسفراتو محصول 1922 کشور آلمان، نخستین فیلم ترسناک پرمخاطبی است که تماشاچیاش را بر صندلی میخکوب کرده و فریاد وحشتش را برمیانگیزد.
و ناگهان هیچکاک؛ سینمای روانشناختی وحشت
با فرارسیدن دهۀ 1930، کمکم نام فیلمسازی نابغه از انگلستان در جامعۀ سینمایی آن دوره آوازه میگیرد. خالق 39 پله و بانو ناپدید میشود و قدم در مسیر بازسازی در بهوحشتانداختن تماشاچیان گذاشته و ترس حاکم بر فیلمهایش مخاطب را تا مدتها پس از تماشای آثارش (شاید تا پایان عمرشان) همراهی میکند.
هرچه میگذرد، این روانشناس–فیلمساز انگلیسی قدرت بیشتری میگیرد، تاآنجاکه بیش از ده عنوان از مهمترین تریلرهای تاریخ سینما را خلق میکند. تأثیر او بر سایر فیلمسازان همنسلش سبب خلق آثاری همچون چراغ گازی اثر جورج کیوکر فقید میشود.
در چراغ گازی با یکی از درخشانترین نقشآفرینیها توسط (Ingrid Bergman) روبرو هستیم که نقش بانوی عمارتی را بازی میکند و شوهر شیطانصفتش بازی روانیای را برای او به راه انداخته تا با ترغیب وی به خودکشی ثروتش را تصاحب کند.
وحشت این جریان فیلمسازی که هیچکاک به راه میاندازد، از همذاتپنداری مخاطب با قهرمان (پروتاگون) روایت بهره میبرد و نه ماوراءالطبیعه و تخیلی در کاراکترپردازی؛ این واقعیت محض است که تماشاچی را میخکوب میکند. مهمترین آثار سینمای روانشاسانه-ترسناک هیچکاک میتوان به سرگیجه، روانی و پرندگان اشاره کرد.
بیگانگان هبوط میکنند؛ سینمای وحشت از آینده
با پایان جنگ جهانی دوم، با وقوع انفجار هستهای هیروشیما و ناکازاکی، بشر با وحشتی نوین روبرو میشود. وحشت از آیندهای که در آن پیشرفت علم و صنعت راه سعادت بشری را در پی ندارد و نابودگر آن است. هجوم سارقین اجساد اثر دان سیگل از نخستین فیلمهایی است که در این کانسپت قدم میگذارد.
سارقین اجساد، بیگانگانی از سیارهای دیگر هستند که ساکنین دهکدهای کوچک را از بین میبرند و آنها را با مخلوقاتی از خودشان جایگزین میکنند. این فیلم از دان سیگل بارها اقتباس و منبع الهام آثار سینمای وحشت و علمیتخیلی بوده است. این سبک از سینمای ترسناک در دهه 70 رستاخیز مییابد که بعدتر بدان خواهیم پرداخت.
رستاخیز مردگان؛ جورج رومرو و اسطورۀ زامبی
شب مردگان زنده نام یکی از مهمترین فیلمهای ترسناک تاریخ است که در سینمای مستقل امریکا به سال 1968 توسط فیلمسازی پیشرو با نام جورج رومرو ساخته شده است. این اثر نخستین روایت «» در تاریخ سینماست و راوی مردگانی است که از قبور بر میخیزند تا دست به شکار مغز زندگان بزنند.
برگرفته از وحشت از مرگ در جهان کهنالگویی مخاطبان، این مدل فیلمسازی از پرمخاطبترین جریانهای سینمای وحشت میشود که یکی از اساسیترین تمهای شب را نیز امروزه به خود اختصاص داده است. رومرو، از اسطورههای میان مردم امریکای لاتین، زامبیها را بیرون میکشد و در پرده نقرهای به نمایش میگذارد. یکی از پرتکرارترین موضوعهای سینمای امروز همین ایدۀ جورج اندرو رومرو است.
آیینۀ شیطان-صورت انسان؛ بازشناسی وحشت مذهبی
26ام دسامبر 1973 فیلم جنگیر، نخستین فیلم ترسناک کاندید جایزه اسکار، ساخته ویلیام فردکین به اکران در آمد. بازخوانی روایت وحشت عهد عتیق از حلول روح شیطان در بدن انسان و بازکنندۀ پرونده سینمای وحشت از ماوراءالطبیعه در نخستین روزهای اکران خود از جامعۀ مدرنیستی تا پاپ را درگیر درام خودش کرد. گویی پایانبندی عصر مدرن در هنر با ایدۀ بازگشت به انجیل آغاز شده باشد. در جایی که تنها مردان خدا ناجیان بشر معرفی میشوند و شیطان در بدن دخترکی معصوم خانه میکند.
جنگیر و سینمای ترس فرابشری (شیطان در کالبد جسمانی) به گونهای سینمای وحشت را متأثر میکند که تا به امروز پرتولیدترین شیوۀ سینمای ترسناک و به تعبیری محبوبترین آن محسوب میشود. پس از جنگیر فردکین، طالع نحس ریچارد دونر با جرأتی بیشتر در واکاوی ترس مذهبی دهۀ 70 راه را هموار میسازد. در طالع نحس با تولد ضدمسیح روبرو هستیم که از پنهانترین وجوه گوتیک و دلهرهآور عهد عتیق است.
در نهایت این دو فیلم بنیان نگاهی جدیتر به سینمای وحشت در سینما را میگذارند که در بخش بعدی خواهیم دید چگونه بدنۀ سینما را رفتهرفته در اختیار میگیرد. در متن بعدی، دیگر فیلمهای ترسناک تأثیرگذار در تاریخ سینما را مرور خواهیم کرد.