به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «سیاسیا در شهر مارمولکها» بخشی از زندگی سیاسیا، پسری را روایت میکند که عاشق فوتبال است. او همراه با پدرش در حاشیهی شهر زندگی میکند. مادرش او را تنها گذاشته و از خانه رفته است. شبی سیاسیا بر سر دیدن مسابقهی فوتبال از تلویزیون، با پدرش بگومگو میکند و شبانه توپش را برمیدارد و از خانه بیرون میرود. وسط بیابان روی توپش مینشیند و به مادرش فکر میکند که مارمولکی به نام «جاسم تمساح» در برابر او پدیدار میشود. جاسم او را به شهر مارمولکها فرامیخواند و سیاسیا در آنجا اتفاقات بسیاری را تجربه میکند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«نشست روی توپاش و بغض کرد. خسته شده بود و نفسنفس میزد. دستاش را زیر چانهاش زد و نزدیک بود بغضاش بترکد که عجیبترین چیز زندگیاش را دید و گریه از یادش رفت.
درست وسط بیابان؛ پیش چشم سیا؛ در تاریکی شب؛ زیر نور ماه و ستارهها؛ یک مارمولک سیچهل سانتی عصایی زیر بغلاش زده بود و با یک پای چوبی تندتند میدوید و میپرید؛ انگار داشت از چیزی فرار میکرد. ولی سیا به جای تعجب از دیدن مارمولک به این بزرگی، بیحرکت به عینک آفتابیاش نگاه میکرد. مارمولک همینطور که با عجله میرفت چشماش به سیا افتاد و نظرش جلب شد. سیا سر جایاش خشک شده بود و مستقیم به مارمولک خیره شده بود. همه میدانند خیره شده به دیگران کار چندان درستی نیست و خیلی وقتها باعث دردسر میشود. مارمولک هم وقتی دید سیا اصلا متوجه این مسئله نیست با لهجه غلیظ مارمولکی گفت:ها چیه؟ تمساح ندیدی؟»
چاپ نخست کتاب «سیاسیا در شهر مارمولک ها» پیش از این در سال 1387 از سوی انتشارات چیستا منتشر شده بود.
چاپ دوم کتاب «سیاسیا در شهر مارمولکها» در شمارگان 3000 نسخه با قیمت 14800 تومان منتشر شده است.