یکی از بزرگترین موهبتهایی که شما میتوانید به فرزندتان ببخشید، آن است که به او کمک کنید تا تمایل به سوی فعال بودن را در وجود خود شکل دهد. فعال بودن، از همان آغاز در وجود کودک وجود دارد و او را وامی دارد که اولین حرکت را انجام دهد. یک کودک نیاز دارد درک کند که راه حل مشکلاتش و پاسخ نیازهای او همیشه با تلاش خودش شروع خواهد شد، نه با تلاش شخصی دیگر.
زندگی به فعال بودن نیاز دارد تا ما زنده بمانیم و موفق شویم. اولین گریهی فرزندتان در بدو تولد، چیزی است که هیچ شخص دیگری نمیتواند به جای او این کار را انجام دهد. اما وقتی شما این صدای گریه را میشنوید، وظیفهی خود را در این فرآیند انجام میدهید و به نیازش پاسخ میگویید. در تمام مسیری که در طول زندگی طی میکنیم، بار مسئولیت آغاز هر چیز بر عهدهی کودک است؛ این کودک باید به تنهایی آغازگر رفع تنگناهای خود باشد، حتی اگر سخت است. اما به خصوص در سالهای آغازین، او عمیقاً به مراقبان خود وابسته است تا سرچشمههای حیات را در اختیارش قرار دهند.
وابستگی را با منفعل بودن اشتباه نگیرید.
به طور طبیعی به نحوی خلق شدهایم که به نحوی فعالانه به خداوند و افراد دیگری که در زندگی وجود دارند، وابسته باشیم. به همان ترتیب فعال بودن را با استقلال اشتباه نگیرید. افراد فعال تلاش نمیکنند تا هر کاری را خود انجام دهند. فعال بودن به معنای انجام تمام آن کارهایی است که توانایی انجامشان را دارید، در حالی که جسورانه تلاش میکنید که دریابید کدام کار بر عهدهی شما نیست، بلکه تکمیل کنندهی شما است. فرزندتان نیاز دارد تا نیازهایش فعالانه شناخته شوند، در برابر آنچه که بد است اعتراض کند، تا انتها دوستی خود را حفظ کند، وظایف مربوط به خانه و تکالیف مدرسه اش را انجام دهد و به تدریج که بالغ میشود بیشتر و بیشتر سنگینی بار زندگی را بر دوش بکشد.
کودکانی که فعال هستند، فرصت مطلوبی برای یاد گرفتن نحوهی نشان دادن واکنش صحیح به مرزهای خود در اختیار دارند. آنها از خواسته هایشان برای ضربه زدن به محدودیتها و پیامدهایی که شما برایشان در نظر گرفته اید، استفاده میکنند و سرانجام یاد میگیرند به واقعیتها بیشتر از خودشان توجه نشان دهند. آنها با «بدهیهای» کمی در زندگی مواجه میشوند. اما زمانی نیز فرا میرسد که در برابر واقعیت زانو میزنند و به تدریج نحوهی مهار کردن جسارت خویش و اعتدال بخشیدن به آن را فرا میگیرند، به نحوی که آن را در چارچوب محدودیتهای قابل قبول حفظ میکنند و در رسیدن به اهداف سازنده از آن استفاده میکنند.
موهبت فعال بودن غریزی که خداوند در وجود فرزندتان نهاده است، فایدههای بسیاری برای او دارد. این ویژگی به او کمک میکند تا:
* از شکست و عواقب کارهایش عبرت بگیرد و بتواند رفتار مناسبی داشته باشد.
* این تجربه را به دست میآورد که رفع مشکلات و نیازهایش بر عهدهی خود اوست.
* نسبت به زندگی خود تسلط و کنترل پیدا میکند.
* برای مراقبت از خودش، به خودش وابسته میشود.
* از قرار گرفتن در موقعیتها و روابطی که خطرناک هستند، پرهیز میکند.
* به سمت دستیابی به آسایش و یاری گرفتن از دیگران، در جهت برقراری روابط حرکت میکند.
* عشق و عواطف خود را به نحوی شکل میدهد که او را به روشهای معنی دار و مؤثر با خداوند و دیگران مربوط کند.
در همهی متنهای علمی بر قانون فعال بودن بارها و بارها تأکید شده است. ما موظفیم وظایف روزانهی خود را انجام دهیم. ما باید انسانهایی ایده آل باشیم. ما باید در جهت دستیابی به رضای خداوند و درستی تلاش کنیم. ما حرکت میکنیم و خداوند به ما برکت میبخشد. ما باید برای دستیابی به آنچه که نیاز داریم تلاش کنیم. چرا که خداوند در خلال حل مشکلات به ما کمک خواهد کرد.
گاهی اوقات درک برتریهای کودکان فعال برای والدین سخت است. اغلب زمانی که ما دربارهی موضوعهای کودکان و مرزها صحبت میکنیم، مادری برای حل یک مشکل از ما کمک میخواهد: «من مرزهایی برای فرزندم در نظر گرفته ام. اما او همواره آنها را زیرپا میگذارد. چه کار باید بکنم؟» پاسخ این است: «این همان رویدادی است که انتظار میرود اتفاق بیفتد. شما به عنوان والدین کودک وظیفهای بر عهده دارید. وظیفهی شما آن است که محدودیتها را در نظر بگیرید و عواقب آن را همراه با عشق تقویت کنید. او یک کودک است. وظیفهی او هم آن
است که بارها با بهره گیری از خوی پرخاشگرایانهی فعال خود، محدودیتها را آزمایش کند و به این ترتیب دربارهی موضوعاتی چون واقعیت، روابط و مسئولیت آنچه را که لازم است، یاد بگیرد. این همان روش تربیتی مؤثری است که از جانب خداوند در وجود او نهاده شده است.»
منبع مقاله :
دکترکلاود، هنری؛ دکترتاون سند، جان؛ (1391)، کودک و حد و مرزهایش، مترجم: دکتر مینا اخباری آزاد، تهران: انتشارات صابرین، چاپ دوم.