خبرگزاری تسنیم: پس از استعفای تحمیلی سعد الحریری نخست وزیر لبنان در ریاض، لحن مقامات سعودی علیه حزب الله و ایران تندتر شد.
استعفای سعد الحریری بهانهای شده که عربستان موجی جدیدی از حملات رسانهای را علیه ایران و حزب الله از سر بگیرد.
علاوه بر این مقامات سعودی حمله تلافی جویانه موشکی انصار الله به فرودگاهی در ریاض را بهانه ای برای دور جدید حملات شدید اللحن علیه ایران قرار دادند.
عربستان سعودی که در پروندههای مختلف منطقه ناکام مانده و به تعبیری دیگر رو دست خورده، ایران را عامل اصلی این شکست ها می داند و حتی در متن استعفای سعدالحریری که از رو خوانده شد، نیز این اتهامات علیه ایران و حزب الله تکرار شد.
سوال اساسی این است که عربستان از به راه انداختن جنگ تبلیغاتی و رسانه ای علیه ایران چه هدفی را دنبال می کند آیا به دنبال جنگ جدید در منطقه است؟ رفتار کنونی دولتمردان سعودی چگونه قابل تجزیه و تحلیل است؟
با توجه به تحولات سیاسی جاری به نظر نمی رسد که عربستان شرایط به راه انداختن جنگ جدیدی را در منطقه داشته باشد چرا که توان درگیر شدن در چندین جبهه را ندارد در حال حاضر عربستان در یمن به بن بست خورده و تلاش دارد به هر نحوی که شده از این جنگ فرسایشی خارج شود.
در سوریه و برای ساقط کردن نظام بشار اسد با صرف هزینه صدها میلیارد دلاری مالی و تسلیحاتی به گروههای تروریستی تحت حمایت خود به هدفش نرسید و ارتش سوریه روز به روز در صدد فتح سنگر به سنگر خاک سوریه از دست تروریستهاست.
در عراق نیز به رغم صدور تروریسم به این کشور برای به شکست کشاندن تجربه دموکراسی ناکام ماند و در لبنان نیز تاکنون برنامه های این کشور با وجود مقاومت لبنان به سنگ خورده است که دراین راستا شکست عربستان و متحدینش در محاصره قطر را نیز باید به زنجیره ای از این شکستها افزود که باعث شکاف عمیق بین اعضای شورای همکاری خلیج فارس شد و این اقدام نتوانست هیچ تغییری در سیاست قطر ایجاد کند.
عربستان سعودی در آخرین اقدام سعدالحریری نخست وزیر مورد حمایت خود را به کناه گیری از قدرت واداشت آن هم به صرف انتقام گرفتن از حزب الله و ایران. با همه این اوصاف مشکل بتوان تصور کرد که عربستان توان آغاز جنگ جدید در منطقه را داشته باشد. شاید بتوان گفت در حوزه سیاست خارجی همراه کردن سیاست های آمریکا باعربستان و همکاری تنگاتنک با ترامپ تنها دستاوردی باشد که دولتمردان سعودی می توانند به آن افتخار کنند که آن هم با باج دهی از جیب ملت و خرید تسلیحات نظامی از آمریکا حاصل شد.
علاوه بر حوزه خارجی ، از داخل عربستان نیز خبرهای خوشی به گوش نمی رسد؛ نمونه اخیر آن دستگیری و بازداشت11 تن از شاهزادگان و نیز 38 تن از وزرا و معاونان کنونی و سابق این کشور بود که در پوشش مبارزه با فساد صورت گرفت، اقدامی که در تاریخ سیاسی این کشور بی سابقه است. بنابراین هم شرایط داخلی و هم شرایط خارجی اجازه چنین عرض اندامی را به مقامات سعودی نخواهد داد.
پس مقامات سعودی در شرایط فعلی به دنبال چه هستند؟
برخی از این اهداف را می توان در مواضع و سخنان اعلامی مقامات سعودی و نیز آمریکایی و حتی اماراتی دریافت.
"ادریان رانکین گالوی" سخنگوی پنتاگون گفت که آمریکا از موضع گیری عربستان در خصوص آنچه نقش "شرورانه " ایران در یمن خواند، استقبال می کند.
وی گفت که آمریکا و عربستان به طور مشترک برای مبارزه با تندروی و پایان نفوذ ایران برای بی ثباتی در خاورمیانه کار می کنند.
ثامر السبهان، وزیر مشاور در امور خلیج فارس عربستان در جدیدترین موضعگیریهای خود علیه حزبالله لبنان نیز گفت: عربستان تمام امکانات سیاسی و غیرسیاسی خود را برای مقابله با حزبالله به کار می گیرد. وی گفت که لبنانیها باید بین صلح و قرار گرفتن تحت حاکمیت حزبالله یکی را انتخاب کنند.
"انور قرقاش"، وزیر مشاور در امور خارجه امارات، در اظهاراتی با اشاره به حمله بالستیکی ارتش یمن به یک فرودگاه در ریاض گفت که حمله موشکی انصارالله به ریاض، نشان میدهد که بررسی پرونده موشکهای بالستیک ایران باید در اولویت قرار گیرند.
با توجه به موضع گیری اعلانی می توان به این نتیجه رسید که لفاظی های اخیر عربستان، فشار بیشتر به حزب الله و نیز ایران است تا به زعم خود با قطع بازوی ایران در منطقه بتوانند ایران را در منطقه مهار کنند چرا که چیزی که سعودی ها را نگران کرده نفوذ رو به رشد ایران در منطقه است که هر از گاهی از زبان مقامات سعودی و تحت عنوان دخالت گسترده ایران در منطقه جاری میشود.
مشکل عربستان سعودی با جمهوری اسلامی ایران در نوع نگاه و ایدئولوژی است به همین دلیل می بینیم که یک روز بحث ایران هراسی را در منطقه مطرح می کنند و روزی هم بحث شیعه و سنی را به میان می کشند و اکنون نیز نفوذ و آنچه که آن را دخالت در منطقه می خوانند، در بوق و کرنا کردهاند.
با توجه به مطالب گفته شده هم در سطح داخلی و در سطح خارجی بستر لازم برای عربستان برای به راه انداختن جنگ جدید در منطقه فراهم نیست.
به نظر میرسد که عربستان سعودی با این تهدیدات قصد دارد اولا به نحوی افکار عمومی داخلی را از تحولات داخلی این کشور که با موجی از دستگیری ها و تسویه حسابهای سیاسی در هرم قدرت همراست، منحرف کنند چرا که در بین افراد دستگیر شده کسانی دیده می شوند که سمت های حساس و کلیدی را در دست داشتند و برکناری "متعب بن عبدالله" فرزند ملک عبدالله که ریاست گارد ملی را در دست داشت نمیتوان در چارچوب مبارزه با فساد ارزیابی کرد زیرا فساد در عربستان ریشه در ساختار این کشور دارد که تنها به افرادی خاص محدود نمی شود مضافا اینکه این دستگیری ها پیامدهای اقتصادی نیز به همراه خواهد داشت و باعث فرار سرمایه گذاری از این کشور که به شدت به آن نیاز دارد ، خواهد شد.
دوم اینکه در سطح خارجی نیز تلاش دارند برای مقابله با ایران یک نوع اجماع منطقه ای و فرامنطقه ای علیه حزب الله لبنان و ایران ایجاد کنند.
هنوز شکل و نحوه اجرای این رویکرد که از سوی عربستان و آمریکا و اسرائیل در منطقه دنبال می شود، مشخص نیست ولی می توان گفت این سه ضلع مثلث در یک نقطه اتفاق نظر دارند و آن این است که در این شرایط باید هر چه زودتر جلوی نفوذ ایران در منطقه و محور حامی آن در منطقه را گرفت و شاید بتوان استعفای حریری را آغاز اجرای این سناریو دانست.