یوونتوس بارها با تیم ملی ایتالیا تعریف شده و تیم ملی ایتالیا را در برهه های پرشماری با حاکمیت یوونتوس ترسیم کرده اند. یووه و تیم ملی ایتالیا در دوران معاصر دو روی یک سکه بوده اند: بازتابنده حال و هوای بد و خوب فوتبال ایتالیا. پیروزی های بزرگ تیم ملی ایتالیا در دورانی رقم خورده که ستاره های یووه با پیراهن لاجوردی به میدان رفته اند. ایتالیا، جام جهانی 1982 را به رهبری جووانی تراپاتونی مربی یووه و روی آوردن به زوف، شیرآ، جنتیله، تاردلی، کابرینی و پائولو روسی فتح کرد و جام جهانی 2006 را با مارچلو لیپی سکاندار یووه و درخشش بوفون، زامبروتا، کاناوارو و آلساندرو دل پیرو بالا برد. کاپیتان هر دو ایتالیای قهرمان، کاپیتان یووه بودند: زوف و کاناوارو.
ولی حالا چی؟ حالا که تیم ملی ایتالیا پشت در جام جهانی زانو زده چی؟ حالا که مکس آلگری مربی یووه گفته تمایلی به نشستن روی نیمکت تیم ملی را ندارد چطور؟
یووه در اولین بازی اش پس از حذف ایتالیا از جام جهانی در سری آ راهی استادیوم لوییجی فراریس شد و برابر سامپدوریا زانو زد تا همساز با ایتالیای ناکام مانده در راهیابی به جام جهانی پس از شصت سال، پس از شش بازی بی شکست شرنگ سقوط را بچشد. سامپدوریا که طی هشت دیدار آخرشان با یووه فقط یک امتیاز کسب کرده بود پس از چهار سال سرانجام بانوی پیر را به زانو درآورد، چنان که سوئد پس از دوازده سال غیبت با گذر از سد ایتالیا راهی جام جهانی شد.
ترکیب یووه مبتنی بر سقوط ایتالیا برابر سوئد شکل گرفته بود و آلگری پس از تب و تاب های آن سقوط به سه ستاره اش فرصتی برای تازه کردن نفس داده بود، به بوفون، بارزالی و دیبالا. بانوی سالخورده لبالب از بازیکنان صاحب نام بود و او انتظار سقوط را نمی کشید. برای او کیلینی، لیختشتاینر، آساموا، پیانیچ، خدیرا، کوادرادو، ماندزوکیچ و هیگواین در میدان بودند تا تیم ششم را به زانو درآورند. مگر یووه پارسال در همین میدان با تک گل زودهنگام کوادرادو پیروز نشده بود؟ مگر پارسال در تورین با چهار گل ماندزوکیچ، پیانیچ و کیلینی (دو گل) سامپدوریا را له نکرده بود؟
ولی از آن جا که نبرد با سامپدوریا قرار بود بازتابنده حال و هوای تیم ملی ایتالیا شود، نیمه اول برغم برتری کامل یووه، صفر صفر تمام شد. تمام شد و کابوس فرا رسید. دووان زاپاتا در دقیقه 52 دروازه ژسنی را با آن ضربه سر بسیار ساده گشود و فصل پیش را دوره کردیم. زاپاتا در آخرین بازی اش برابر یووه با پیراهن اودینزه در فصل پیش دروازه بوفون را طی تساوی غیرمنتظره 1-1 باز کرده بود... یووه عقب افتاد و بیش از یک ساعت برای جبران پیش رویش خودنمایی می کرد، چنان که ایتالیا فرصت کافی برای جبران گل خورده اش در زمین سوئد در اختیار داشت. ولی راه راه پوش های سیاه و سپید با از دست دادن چند فرصت برای زدن گل تساوی بخش، شکننده تر شدند، لرزان تر، آسیب پذیرتر. ناگهان آن هشت دقیقه سرگیجه آور فرا رسید و همه چیز زیر و رو شد. توریرا (با شوت از پشت محوطه جریمه) و فراری (پس از یک ضربه ایستگاهی) از دقیقه 71 تا 79 دو بار دیگر دروازه ژسنی را گشودند و سامپدوریا در فاصله نزدیک به ده دقیقه تا پایان دیدار 0-3 جلو افتاد.
یووه مهم ترین ویژگی اش را از دست داده بود، دفاع آهنینش را. دفاعی که طی نه بازی آخرش در همه رقابت ها سیزده گل دریافت کرده. آمار باورنکردنی خاطرنشان می کرد آبی پوش های سامپدوریا با نواختن فقط چهار شوت به سوی دروازه ژسنی به سه گل دست یافته اند. اشتباهات ستاره های یووه در آن برهه از بازی پرشمار بودند. نمایشی آمیخته به آشفتگی از یک سو و ناتوان در نبردهای تن به تن از سوی دیگر. لیختشتاینر و روگانی در هر نبردی مغلوب شدند. کیلینی سردرگم بود و آساموا احتمالا بدترین بازی اش را با آن پیراهن انجام داد. پیانیچ را نمی شناختیم و خدیرا خشم آلگری را برانگیخت. ماندزوکیچ نیشدار نبود و هیگواین که برای تصاحب توپ چاره ای جز بازگشت به عقب نداشت، نمی توانست جریان بازی را عوض کند. در چنان قابی فدریکو برناردسکی به عنوان هافبک بازیساز سردرگم بود و کوادرادو باید زودتر میدان را ترک می کرد.
ورود داگلاس کاستا و دییالا برای جبران سه گل جانی به یووه بخشید که یگانه نکته مثبت نمایش یووه در شب شکست بود. همان هایی که با اعلام پنج دقیقه وقت تلف شده نتیجه را عوض کردند. ضربه پنالتی هیگواین در دقیقه 91 به گل دیبالا در دقیقه 93 با آن فرار تماشایی گره خورد... ولی دیر شده بود، خیلی دیر و از آن مهم تر سامپدوریا شایسته کسب پیروزی بود. یووه در این فصل برای اولین بار در هیچ برهه ای از بازی از حریفش جلو نیفتاد و دومین شکست در لیگ را پس از سقوط برابر لاتزیو پذیرفت. با این وصف فاصله یووه از ناپولی صدرنشین بی شکست فقط چهار امتیاز است و همه می دانند بانوی پیر چه توانایی در بازگشت به مسیر پرواز دارد.
همین جا جدول سری آ بی اعتنا به حذف ایتالیا نوید فصل خاطره انگیزی را می دهد. اگر فاصله تیم اول و ششم در جدول لیگ فرانسه 16 امتیاز است و در اسپانیا 13 امتیاز و در انگلیس 12 امتیاز، این فاصله در آلمان و ایتالیا فقط 9 امتیاز است. با این تفاوت که در بوندسلیگا تصور قهرمان شدن تیمی جز بایرن مونیخ محال است و در سری آ کسی نمی داند چه تیمی اسکودتو را فتح خواهد کرد: ناپولی، اینتر، رم و لاتزیو؟ و یا یووه برای هفتمین بار پیاپی؟