به عنوان یک شهروند خوزستانی که بارها از نزدیک شاهد جولان دیو ریزگردها بوده است و چنگال این هیولا را بر جان خود و خانواده و دوستان و همشهریان لمس کرده و چشیده است از خواهران و برادران اصولگرا خاضعانه تقاضا دارد حداقل این موضوع را سیاسی نکنند و بر مردم خوب خوزستان رحم فرمایند که موضوع قطعا باسیاسی شدن کم بها و بیاثر خواهد شد و کمک میکند تا مقصرین از هر جناح و گروه پشت دعواهای سیاسی قایم شوند و همچنان ریزگردها تا عمق جان مردم جولان دهند.
به گزارش ، روزنامه اعتماد نوشت: پیرامون مشکل حاد وبزرگ ریزگردهای خوزستان سخن و سوال بسیار است، اما چند نکته مهم وجود دارد که پرداختن به آنها ضروری مینماید:
١- بیش از ١٠ سال است که پدیده گردو غبار چندین استان کشور از جمله خوزستان را درگیر خود ساخته است، چرا تاکنون گامهای بلند وقاطع و موثری برای رفع این مشکل برداشته نشده است ؟ اگر گفته شود بخشی از این معضل منشا خارجی دارد آیا در تمام این سالها آن قسمت که منشا داخلی داشته است کاملا برطرف شده است؟
٢- چرا در بسیاری از زمینهها بلکه همه مشکلات و معضلات حتما باید کارد به استخوان برسد واوضاع بحرانی شود تا مسوولان در دقیقه ٩٠ آستین بالا بزنند و وارد میدان حل مشکل شوند؟ چند ده و چند صد نمونه را بیاوریم که ما ایرانیان شدیدا به این رفتار خو کردهایم و حوادث سنگین و دلخراش هم نتوانسته است این رفتار مالوف ما را برطرف سازد؟
٣- دو روز پیش معاون اول رییسجمهور طی نامهای وبا مصوبه هیات دولت مبلغ ٣٠ میلیارد تومان برای اجرای برنامه کوتاهمدت تثبیت کانونهای بحرانی گردوغبار با منشا داخلی استان خوزستان در سطح ٣٠ هزار هکتار، در اختیار وزارت جهاد کشاورزی قرار داده تا برابر قوانین و مقررات مربوط هزینه شود. آیا واقعا با این مقدار پول حتی بهصورت کوتاهمدت مشکل حل میشود؟ اگر جواب مثبت است چرا تاکنون این بودجه کم اختصاص نیافته است و اگر پاسخ منفی است چه باید بشود و مردم خوزستان چگونه زیر توفان بحران باید قرار گیرند که بودجه لازم در این زمینه تخصیص یابد؟
٤- اگر پدیده خردکننده و دلخراش ریزگردها زندگی چند میلیون از هموطنانمان را به خاک خاکستری نشانده و به نقاط حساس و خطرناک و غیر قابل تحمل رسیده است واقعا یکی از مسوولان محترم توضیح بفرماید که رفع خطر این هیولا در کجای لیست اولویتهای کشور قرار دارد ؟ اگردرجه اولویت بالایی به آن دادهاند چرا اخیرا معرکه گرفت و چنگ بریک استان انداخت و آب و برق را برای مدت طولانی قطع کرد و...؟ آیا ما در این زمینه هم دچار عیب اساسی نیستیم و در اولویتبندیها مقهور جو و فضا و شعار و رودربایستی و روزمّرگی و سیاستزدگی قرار نمیگیریم؟
٥- اگر دولت برای درمان این درد جانکاه بودجه لازم در حد ٣٠ میلیارد تومان نداشته لطفا بفرمایند هزینه انواع کنفرانسها، همایشها، سمینارها و جشنوارهها که معمولا میهمانان پرخرج خارجی هم دارند و همهروزه با سخاوت برگزار میشوند چقدر میشود و چرا جلوگیری از شلاق گرد و غبارها برجان و تن میلیون هموطن بر آن رجحان نداشته است؟
٦- خوب میدانیم که در دولت گذشته چه سان امور مملکت رها شد و حالا یکی پس از دیگری عواقب آن همه سهلانگاری و ماجراجویی و شلختگی و سوء مدیریت را میبینیم. آیا اکنون که پدیدههایی چون ریزگردها جان برخی از هموطنان صبورمان را به لب رسانده است بهتر نیست سهم دولت گذشته و حامیان پرتریبونش در بیاعتنایی به این معضلات مشخص شود و جفاکارانه همه کاسه وکوزهها بر سر دولت یازدهم خراب نشود؟
٧- مسوولان و شخصیتها و نمایندگان محترم استان خوزستان و دیگر استانهای درگیر با این پدیده خطرناک چرا تاکنون اقدامات اساسی در این زمینه نکردهاند؟ اگر مرکزنشینان به هشدارهای آنان بیتوجه بودهاند چرا موضوع را رسانهای نکردهاند؟ چرا فریاد نزدهاند و اگر هیچ کاری از دستشان بر نمیآمده است چرا استعفا ندادهاند تا حداقل پیش خدا و مردم حرف و عذر داشته باشند؟
٨- بهنظر میرسد موضوع آنقدر حساس و خطرناک و تند و فراگیر شده باشد که دولت نهتنها از قویترین مدیران خود بلکه از تواناترین مدیران کشور که در کنترل و حل بحرانها کارنامه موفقی از خود بجا گذاشتهاند استفاده کند. کسانی که بعضا با زرنگی و تعاریف عجیب از هر رییسجمهوری که بر سر کار است پست و مقام میگیرند بعید است که مرد بحرانها باشند و توانایی برداشتن باری از دوش مردم را داشته باشند.
٨-به عنوان یک شهروند خوزستانی که بارها از نزدیک شاهد جولان دیو ریزگردها بوده است و چنگال این هیولا را بر جان خود و خانواده و دوستان و همشهریان لمس کرده و چشیده است از خواهران و برادران اصولگرا خاضعانه تقاضا دارد حداقل این موضوع را سیاسی نکنند و بر مردم خوب خوزستان رحم فرمایند که موضوع قطعا باسیاسی شدن کم بها و بیاثر خواهد شد و کمک میکند تا مقصرین از هر جناح و گروه پشت دعواهای سیاسی قایم شوند و همچنان ریزگردها تا عمق جان مردم جولان دهند. مطمئنا هیچ انسان دلسوزی به خاطر هم جناحی بودن مسوولان مربوطه به زحمت و شماره افتادن نفس هموطنان خود رضایت نمیدهد و اگر حامیان دولت گذشته اجازه دهند اصلاحطلبان با صدای رساتر و انتقاد نافذتر و موثرتر از حقوق خوزستانیها، کرمانشاهیها، ایلامیها و بوشهرهای عزیز دفاع خواهند کرد کمااینکه تاکنون هم در این رابطه سنگ تمام گذاشتهاند.