گاهی به یاد موضوع انشای کلیشه ای دوران مدرسه می افتم، موضوعی با عنوان " عشق بهتر است یا ثروت؟؟ ". اصلا خود من همیشه با تقابل این دو مفهوم مخالف بودم. عشق مانند یک ساحت مقدس است که نمی توان آن را با هیچ چیز دیگری مقایسه کرد. این را وقتی فهمیدم که پدربزرگ پیرم صبح های خیلی زود وقتی مادربزرگم خواب بود، آهسته و بدون سروصدا شال و کلاه می کرد، در سرمای زمستان نان داغ خرید و با دستان لرزانش چای دم می کرد تا مادربزرگم بدون صبحانه روز را شروع نکند یا وقتی که مادربزرگم وقتی که شوهرش بیمار بود، خستگی را بهانه می کرد، غذا نمی خورد و می گفت: خسته ام، اما هر لحظه دلش می لرزید که نکند دیگر دست لرزانی، نان داغ صبحانه را آماده نکند، نکند دیگر آن دست ها را نبیند. گاهی از خودم که می پرسم، راز ازدواج طولانی مدت این زوج های کهنسال چیست؟ نکند عادتی باشد که روزگار به آن ها تحمیل کرده و خیال بی هم بودن را ازشان دزدیده، اما از زمانی که این مجموعه عکس ها را دیدم، فقط یک چیز را با خودم زمزمه می کنم: " اگر قرار است سی سال دیگر باهم اینگونه نباشیم..!! نه..کاش همیشه اینگونه باشیم ". باهم به تماشای چند تن از این خانواده های برتر می نشینیم، زوج های پیر عاشقی که زمان در مقابلشان زانو می زند.
بیخیال دنیا !!
65 سال شادی و نشاط
همیشه جوان بمان !!
تا ابد در کنار هم !!
گرمای محبت 50 ساله
دست های جدایی ناپذیر عشق
من را به جین برسانید !!
معجزه عشق و لبخند !!
تجربه های جدید !!
دنیا کیلویی چند ؟؟
اوقات فراغت دو نفره
چقدر چاق شدی خانم !!
جشن پنجاهمین سالگرد ازدواج
شما دست به سیاه و سفید نزن !!
رقص دو نفره در خیابانم آرزوست !!
هیچ چیز جلودارمان نیست !!
تو قهرمان منی !!
زندگی کودک درون !!