باور اول: علف اعتیاد ندارد
ابتدا ببینیم تعریف اعتیاد چیست؟! از نگاه متخصصین اعتیاد، این بیماری پاسخ فیزیولوژیک بدن به مصرف مکرر مواد اعتیادآور است. این وابستگی از طرفی باعث تسکین و آرامش موقت و گاهی تحریک و نشاط گذرا برای فرد شده و از طرف دیگر بعد از اتمام این اثرات باعث جستوجوی فرد برای یافتن مجدد ماده و وابستگی مداوم به آن میشود. در چنین شرایطی فرد هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روانی به مادهی مخدر وابستگی پیدا میکند و مجبور است بهتدریج مقدار مادهی مصرفی را افزایش دهد.
حالا سؤال این است که تأثیرات جسمی و روانشناختی مصرف علف با تعریفی که از اعتیاد ارائه شد، چه شباهتی دارد؟
مصرف علف، تأثیرات مختلفی روی مصرفکننده میگذارد؛ یعنی هم باعث آرامش و کاهش اضطراب میشود، هم او را سرخوش و شوخطبع میکند و هم باعث افزایش شور جنسیاش میشود. ترجمهی فیزیولوژیکی همه این حسها، فعالیت سامانه پاداش در مغز است. به خاطر فعالیت این سامانه که همان لذت حاصل از مصرف است، فردی که علف مصرف میکند بعد از اتمام این اثرات خوشایند، بهطور مکرر به دنبال مصرف آن میرود. با توجه به پژوهشهایی که دربارهی خاصیت اعتیادآفرینی علف انجامشده، میتوان گفت که مصرف مداوم این ماده، هم اعتیاد روانی وهم اعتیاد جسمی به بار میآورد.
باور دوم: چون مصرف علف اثر جسمی ندارد، پس مشکلی ندارد
در بررسی باور نادرست اول، تا حدودی به این موضوع پرداختیم؛ اما اگر بخواهیم دقیقتر این باور را بررسی کنیم، باید باز هم سری به دنیای پژوهشهای اعتیاد بزنیم و ببینیم آزمایشهای علمی دربارهی اثرات جسمی علف چه چیزی برای گفتن دارند. بر اساس این پژوهشها، مصرف علف در کوتاهمدت این نتایج را به بار میآورد:
افراد پس از مصرف ماریجوانا، در مواردی نظیر ردیابی، توجه، زمان واکنش، حافظهی کوتاهمدت، هماهنگی دست و چشم، گوشبهزنگی، درک زمان و مسافت، تصمیمگیری و تمرکز دچار اختلال میشوند. بهعلاوه مصرف علف در کوتاهمدت باعث اضطراب، بدبینی، افزایش ضربان قلب وکاهش فشارخون هم میشود. با این اوصاف، میتوانیم بهروشنی نتیجه بگیریم که باور دوم هم نادرست است.
باور سوم: چون در بعضی ایالتهای آمریکا مصرف علف آزاد شده است، پس مصرف آن مشکلی ندارد
قسمت اول این باور، یعنی آزادبودن مصرف علف در بعضی ایالتهای آمریکا، صحیح است؛ اما نتیجهای که از آن گرفته میشود، غلط است. ممکن است این تصمیم سیاستگذاران آمریکا، به این خاطر است، که فکر میکنند به این شیوه، میتوانند کنترل بهتری روی مصرف علف داشته باشند؛ اما این تصمیم ربطی به اعتیادآور بودن و یا دیگر مضرات بهداشتی این ماده ندارد. بنا به شواهدی که قبلاً ارائه شد مصرف علف وابستگی جسمی و روانی به بار میآورد. بهعلاوه پژوهشها نشان میدهد که مصرف دود ناشی از استنشاق علف مشکلات سلامتی مختلفی نظیر سرفه و خلط سینه ایجاد میکند؛ بهعلاوه در گزارش بنیاد ریهی بریتانیا در سال ۲۰۱۲ شواهد و مدارکی ارائه شد که نشان میداد، خطر ابتلا به سرطان ریه بر اثر کشیدن سیگارهای علف رایج، حدوداً ۲۰ بار بیشتر از کشیدن سیگارهای تنباکو است.
نتایج یک مطالعه دیگر در آمریکا نشان داد، استفادهی درازمدت از علف، با افزایش ۷۰ درصدی در ابتلا به سرطان بیضه ارتباط دارد و در نتیجه مصرف این ماده، برای سیستم غدد و تولیدمثل انسان مضر است. مطالعهی دیگری به این نتیجه رسیده که مصرف علف حین حاملگی، رشد جنین را با اختلال همراه میکند. شواهد دیگری هم وجود دارند که بر اساس آنها، کودکان مادرانی که علف مصرف میکنند، در مقایسه با سایر کودکان هم سن و با زمینهی اجتماعی مشابه، به مقدار بیشتری در معرض نواقص شناختی دائم، اختلال در تمرکز، بیشفعالی و ارتباط اجتماعی مختلف هستند. در نهایت پژوهشها نشان میدهد که خطر خودکشی در افرادی که به مصرف علف وابستگی دارند، دو برابر بیشتر از افراد غیر وابسته است. با توجه به مقدار بسیار زیاد شواهدی که نشاندهندهی اثرات مضر مصرف علف، روی جنبههای متفاوت سلامتی است، میتوانیم بگوییم که باور سوم هم نادرست است.