اگر بگوییم «جمعه سیاه» تنها روزی از سال است که در آن شرکت های خرده فروشی سود درست و حسابی را تجربه می کنند چندان هم بی راه نگفته ایم. جمعه سیاه در جوامع غربی یک روز بعد از جشن شکرگزاری است؛ یعنی زمانی که جمعیت عظیم بوقلمون خورده ها پله های فروشگاه ها را دوتا یکی بالا یا پایین می روند تا زودتر از بقیه به گنجینه بزرگ ترین حراج های سال دست پیدا کنند. اما داستان واقعی در پس این جمعه و حراج های استثنایی اش اندکی پیچیده تر و البته تاریک تر از چیزی است که احتمالا تصور می کنید.
نخستین کاربرد ثبت شده از عبارت «بلک فرایدی» یا جمعه سیاه نه به خرید در دوران تعطیلات که بحران مالی مربوط می گردد؛ این واژه خصوصا به 24 سپتامبر سال 1896 میلادی اشاره دارد که بازار طلای آمریکا در آن به شدت دچار نوسان منفی شد.
در آن زمان جی گولد و جیم فیسک دو نفر از سرمایه گذاران مطرح آمریکا با هم دست به یکی کردند تا آنچه در توان دارند روی دایره بگذارند و به یکباره هرمقدار طلا که می توانند را در بازار آمریکا خریداری نمایند تا در نهایت بتوانند با سودی هنگفت آن را به فروش برسانند. جمعه بعد از این اتفاق در ماه سپتامبر توطئه این دو نفر برملا شد و بازار سهام آمریکا دستخوش نوعی سقوط آزاد گردید که ورشکستی بسیاری (از بارون های آن دوران تا کشاورزان بی بضاعتش) را به دنبال داشت.
جیمز فیسک (چپ)، جی گولد (راست) روی صندلی
داستانی که بیشتر از همه در رابطه با خرید جمعه سیاه بر سر زبان ها افتاده به خرده فروشان مربوط می شود. آنطور که گفته شده، از آنجایی که مردم در تعطیلات بعد از شکرگزاری پول زیادی را صرف خریدهای خود می کنند، فروشگاه ها بعد از یکسال زیان دهی به سوددهی می رسند. علاوه بر این، در گذشته خرده فروش ها عادت داشتند که سود خود را با رنگ مشکی (Black) و زیان شان را با رنگ قرمز ثبت نمایند.
اما می رسیم به داستان واقعی و ریشه اصلی عبارت جمعه سیاه؛ ماجرا از این قرار است که در دهه 1950 میلادی پلیس در شهر فیلادلفیا از این عبارت برای توصیف بی نظمی هایی استفاده می کرد که بعد از روز شکرگزاری و به خاطر هجوم حاشیه نشین ها و توریست ها به نواحی شهری به منظور خرید رخ می داد. به همین خاطر هم پلیس های فیلادلفیا غالبا نمی توانستند آن روز را مرخصی بگیرند و در خانه استراحت کنند بلکه باید شیفت های کاری طولانی را سپری می کردند تا جمعیت و ترافیک اضافه شهرها را مدیریت نمایند.
این بی نظمی ها و شلوغی ها همچنین سارقان را به فروشگاه ها می کشاند تا سهم خود از سود بالای مغازه ها را بگیرند و بیشتر بر دردسرهای نیروهای پلیس اضافه نمایند.
زمان گذشت و تا سال 1961 میلادی بر میزان محبوبیت «جمعه سیاه» در فیلادلفیا اضافه گردید. به همین خاطر فروشندگان این منطقه بر آن شدند تا نام آن را از بلک فرایدی به بیگ فرایدی یا جمعه بزرگ تغییر دهند و از این طریق کمی از بار منفی اسم این روز بکاهند. مدت زمان زیادی طول کشید تا این عبارت در سرتاسر خاک آمریکا فراگیر شود و تا سال 1985 میلادی این اتفاق تحقق نیافت.
اواخر دهه 1980 میلادی بود که خرده فروشان به راهی برای بازآفرینی بلک فرایدی و تبدیل نمودن آن به رویدادی دست یافتند که به جای معنا و مفهوم منفی بار مثبت را در ذهن مخاطبان ایجاد می کرد. نتیجه، مفهوم «قرمز به مشکی» بود که پیشتر به آن اشاره کردیم و منظور در واقع این بود که روز بعد از جشن شکرگزاری فرصتی را پیش روی فروشگاه های آمریکا قرار می داد تا به سوددهی دوباره برسند.
داستان جمعه سیاه عاقبت در نظر مردم کمرنگ و کمرنگ تر شد تا اینکه ریشه های تاریک آن به ندرت به دست فراموشی سپرده شد. از آن زمان تاکنون حراج یکساله سرتاسری در روز بعد از جشن شکرگزاری به یک رویداد چهارروزه تغییر یافت و دیگر حراج های سالانه را تحت الشعاع قرار داد.
هرچه فروشگاه ها بیشتر به پتانسیل های این روز پی می بردند زودتر و زودتر درهای خود را به روی مشتریان می گشودند. حالا دیگر برخی مردم بعد از صرف شام بوقلمون جشن شکرگزاری کیف های پولشان را بقل می زنند و عازم خیابان ها می گردند تا از قافله عقب نمانند.
جالب آنکه هرسال میزان سوددهی شرکت ها از این رویداد نیز بیشتر می شود. به طور مثال همانطور که پیشتر در خبرها خواندید آمازون امسال نیمی از کل فروش آنلاین سرتاسر دنیا را رقم زد و جف بزوس مدیرعامل این شرکت نیز ثروتمندتر از قبل گردید و توانست مرز دارایی خود را از صد میلیارد دلار جابجا کند.
در ادامه از شما دعوت می کنیم تا نگاهی به گزیده تصاویر ثبت شده از بلک فرایدی امسال بیاندازید: