در این یادداشت، قصد ندارم برای شما بگویم که چهطور باید زبان انگلیسی یاد گرفت. راههای متعددی برای یاد گرفتن این مهارت وجود دارد. میخواهم برای شما از قوانین نانوشتهی یادگیری زبان بگویم که امیدوارم شما را به خواندن زبان با روشی مؤثر تشویق کند. این قوانین را شاید در هیچ کتاب آموزش زبان پیدا نکنید، اما معتقدم که دانستن آنها میتواند موانع یادگرفتن زبان را از سر راه شما یا هرکسی که دوست دارید به زبان خواندن تشویقش کنید، بردارد.
- «یه شغل خوب برات سراغ دارم. فقط یه شرط دارن، باید زبان بلد باشی.»
- «میدونی اگه تو کنکور درصد زبان رو بیشتر میزدی، شانس اینکه اون دانشگاهی که میخوای قبول بشی، بیشتر میشد.»
- «تو اینترنت سرچ کن و ببین راهحل اون مسئله رو پیدا میکنی؟ تو سایتهای فارسی پیدا نکردی؟ سایتهای انگلیسی رو بگرد.»
- «یه مقالهی خیلی خوب در مورد کارم پیدا کردم، ولی هیچکس نیست، برام ترجمهش کنه.»
- «این فیلم زیرنویس فارسی نداره؟ من اینطوری چیزی ازش سر درنمیارم.»
این روزها، مدام استفاده از زبان انگلیسی بیشتر و بیشتر میشود. ما میدانیم که گاهی برای موفقیت بیشتر در شغل و درس بهتر است، زبان انگلیسی بلد باشیم. اما چرا این دانستن تبدیل به عمل نمیشود؟ چرا به دنبال یادگرفتن این مهارت نمیرویم؟ به عنوان کسی که از مهارت دانستن زبان انگلیسی، برای موفقیت استفادهی بسیاری کردهام، همیشه آن را به اطرافیانم توصیه میکنم و معمولا پاسخهای بسیار متنوعی هم دریافت میکنم. بعضیها میگویند که برای یادگرفتن زبان، وقت کافی ندارند. بعضیها به دنبال یک زمان ایدهآل یا یک مؤسسهی خیلی خوب میگردند و با خودشان میگویند تا قبل از پیدا شدن چنین شرایطی، بهتر است کلا به این موضوع نزدیک هم نشوند. بعضیها فقط به دنبال یک روش خاص هستند. بعضیها ممکن است چند ترم خواندن زبان انگلیسی را امتحان کرده باشند و بعد آن را کنار گذاشته باشند. اما چیزی که پشت بسیاری از این بهانهها میشود حس کرد، این باور است که یادگیری زبان کار مشکلی است و احتمالا از پسش برنخواهند آمد.
آیا واقعا مشکل است؟
وقتی به کسانی نگاه میکنیم که به راحتی متنهایی به زبانهای دیگر را میخوانند و یا با مهمانهای خارجی حرف میزنند، یاد گرفتن یک زبان خارجی کار مشکلی به نظر میرسد. شاید یکی از مشکلات اصلی در راه یاد گرفتن زبان انگلیسی این است که ما به صورت همه یا هیچ فکر میکنیم. یعنی این که انتظار داریم با روشی جادویی و سریع زبان را به صورت حرفهای و کامل یاد بگیریم. خیلی از ما ممکن است از مزایای دانستن زبان در حد متوسط، خبر نداشته باشیم. چهقدر عالی بود اگر روشی آسان و سریع پیدا میشد که ظرف مدت کوتاهی ما را تبدیل به کسی میکرد که به زبان انگلیسی کاملا مسلط است!
یکی دیگر از دلایلی که باعث میشود ما از یاد گرفتن زبان استقبال نکنیم، این است که یادگرفتن زبان را نوعی درس خواندن میدانیم و درس خواندن کار خیلی سادهای به نظر نمیرسد. زبان یاد گرفتن در چشم ما شبیه رفتن به کلاس، تمرین حل کردن، امتحان دادن و ... است. کارهایی که بسیاری از ما، بعد از تمام شدن مدرسه یا دانشگاه ممکن است کنار گذاشته باشیم. حالا برگشتن به آن شرایط خیلی دلپذیر به نظر نمیرسد.
چه کار کنیم؟
نکتهی اصلی این جاست که برای یاد گرفتن زبان، راههای متعددی وجود دارد که بعضی از آنها اصلا ربطی به شرکت در کلاسهای آموزشی ندارند.
1. از یادگیری زبان لذت ببرید
درست است که در خیلی از شرایط، دانستن زبان دوم، نوعی مزیت محسوب میشود، اما به هر حال این موضوع اجباری نیست. همین اجباری نبودن، ماجرا را کمی پیچیده میکند، به این معنی که برای انجام دادن آن نیاز به مشوق بیشتری داریم. مهمترین قانونی که در یادگرفتن چنین مهارتی وجود دارد این است که شما باید از آن لذت ببرید. اگر به نظر شما کلاسهای آموزشی زبان خستهکننده هستند، میتوانید نرمافزارها، فیلمهای آموزشی و یا حتی داستانی، فایلهای صوتی، کتابهای داستان و هزار و یک نوع روش دیگر را امتحان کنید. تنها یادتان باشد که از روشی استفاده کنید که لذتبخش باشد. در غیر این صورت ممکن است، انگیزهتان را برای انجام آن از دست بدهید.
2. چندرسانهای عمل کنید
مهم است که برای یاد گرفتن زبان، همهی مهارتها را یاد بگیرید. برای رسیدن به این هدف بایستی از همهی روشهای ممکن برای یادگیری استفاده کنید. بسیاری از ما ممکن است در برخی مهارتها، معمولا خواندن متنهای انگلیسی، بهتر از مهارتهای دیگر، مثل صحبت کردن یا نوشتن، باشیم. این شرایط شبیه شرایط درختی است که بعضی شاخههایش پر از برگ و بعضی شاخههایش خالی باشند. در چنین شرایطی، شما کمتر میتوانید از تجربهی دانستن یک زبان دیگر لذت ببرید. پس تلاش کنید تا از همهی امکانات آموزشی برای یاد گرفتن زبان استفاده کنید. تماشای فیلمهای آموزشی و داستانی برای رسیدن به این هدف بسیار مناسب هستند.
3. میانبری وجود ندارد
گاهی اوقات ما برای یادگرفتن یک موضوع جدید، مثل زبان صبر میکنیم، زیرا ناخودآگاه امیدواریم روشی آسان و ساده و به اصطلاح میانبر برای آن پیدا کنیم. خیلی از ما به دنبال یادگیری زبان نمیرویم، به این دلیل که قله را نشانه میگیریم و از خودمان انتظار داریم که ظرف چندماه به کسی تبدیل شویم که به اندازهی افراد بومی انگلیسی زبان، خوب حرف میزند. متأسفانه وقتی بحث یادگرفتن مهارتها، به خصوص مهارت دانستن یک زبان دیگر، پیش میآید، پیشرفت تدریجی و تمرین غیرقابل اجتناب به نظر میرسد. راهی به جز این که برای آن وقت بگذارید وجود ندارد و روشهای فشرده و کوتاهمدت، به این دلیل که امکان تمرین کافی وجود ندارد، اثربخشی بسیار کمتری خواهند داشت. به همین دلیل است که باید بتوانید از روشی که برای یادگیری زبان به کار میگیرید، لذت ببرید. یادتان باشد خودتان را برای این که به سرعت در یادگیری زبان پیشرفت کنید، تحت فشار نگذارید.
4. تا جای ممکن از آنچه یاد گرفتهاید، استفاده کنید
مهم نیست که چه قدر زبان یاد گرفتهاید، تلاش کنید از همان مقدار که آموختهاید، استفاده کنید. میتوانید به اخبار زبان انگلیسی گوش کنید. کتابهای ساده بخوانید، جملههای ساده بسازید و در زندگی روزمره به کار ببرید. سعی کنید به سایتهای انگلیسی سر بزنید و همیشه با خودتان یک واژهنامه داشته باشید تا هر واژهای را که نمیدانستید، همان موقع یاد بگیرید. این کار به شما کمک میکند که بیشتر متوجه تغییر خود بشوید.
5. مسیر پیشرفت در یادگیری زبان مستقیم نیست
یادگیری زبان، مثل حرکت کردن در یک جادهی صاف و مستقیم که انتهای آن مشخص باشد، نیست. شما نمیتوانید بگویید که برای یادگرفتن کامل زبان، باید 100 کیلومتر راه را طی کنم و من حدودا 30 کیلومتر رفتهام. درست است که برای یادگیری زبان پلهها و سطحهایی تعرف میکنیم و مثلا میگوییم که من در دورهی مقدماتی قبول شدم و فلانی در دورهی پیشرفته؛ اما نکته اینجاست که یادگیری زبان به صورت مستمر و پله به پله اتفاق نمیافتد. به این معنی که ممکن است شما مدتی به یادگیری زبان ادامه بدهید و تغییری را احساس نکنید (خیلیها به همین دلیل در اوایل یادگیری زبان، از یاد گرفتن دست میکشند) و بعد در شرایطی دیگر، ناگهان خودتان را در حالتی پیدا کنید که با یک گردشگر خارجی در حال صحبت هستید و او را راهنمایی میکنید و یا برایش از فرهنگ ایرانی میگویید، بدون اینکه در این کار مشکلی داشته باشید.