بندگی سکهای است که دو رو دارد، یک روی آن محدودیت است، و آن روی دیگر برخورداری؛ چنانچه کسی که بنده خدا میشود از نعمتهای خاص و ویژه و دست نیافتنی، مثل آرامش، عزت، آبرو، ماندگاری و همه خوبیهای دیگر برخوردار خواهد شد. در ادامه این یادداشت را به نقل از تبیان بخوانید.
خداوند همگان را به عبودیت خویش فرا خوانده و آن را مسیر تقوا نامیده است: «یَا اَیُّهَا النّاس اعبُدُوا رَبَّکُم الَّذی خَلَقَکُم وَ الَّذین َمِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون» و تقوا را وسیله کرامت عنداللّه قرار داده است که «اِن اَکرَمَکُم عِندَ اللهِ اَتقیکُم»
و اگر عبودیت را اصلاح رابطه خویش با مقام ربوبیت بدانیم، این جز با تمسک به قرآن و اقامه فرایض ممکن نیست: «وَ الَّذین یُمَسِّکون بِالکِتاب وَ اَقامُوا الصَّلوة اِنَّا لانُضیع اَجرَ المُصلِحین» و تمسک به قرآن، که عبودیت است، یعنی رعایت حدود ربوبی که همان دین خدا و اطاعت و پیروی از نماد کامل دین که شخص شخیص رسول خدا صلی الله و علیه وآله است و فرجام نیک و جایگاه موعود و کامیابی بزرگ، که بهشت جاویدان الهی است، پاداش رهروان این طریق است: «تِلک حُدودُ اللهِ وَ مَن یُطِع اللهَ وَ رَسولَه یُدخِله جَنّات تَجری مِن تَحتِها الاَنهارُ خالِدین فیها وَ ذلِک الفَوزُ العَظیم» و مهجور گذاشتن قرآن، که تخلف از برنامه عبودیت و موجب جهل به حدود الهی، یعنی دین خدا و ستیزِ رفتاری با رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) است، فرجام شوم و عذاب خفت آور را نصیب انسان میکند: «وَ مَن یَعص اللهَ وَ رَسولَه وَ یَتَعَدَّ حُدُودَه یُدخِله ناراً خالِداً فیها وَ لَه عَذاب مُهین»
و اما ما در کجای این قصهایم؟ در این سوییم که فرمود: «یُمَسِّکون بِالکِتاب» یا در آن سو که فرمود: «لَستُم عَلی شَیءٍ»
معنای عبودیت و بندگی
امام صادق علیه السلام در پاسخ به سوال عنوان بصری پیرامون این موضوع که این بندگی و عبودیت چه معنایی دارد، چنین فرمود: «قُلتُ: یا أَبا عَبْدِاللهِ؛ ما حَقِیقَةُ الْعُبُودِیَّةِ؟ قالَ: ثَلاَثَةُ أَشْیاءٍ: أَنْ لا یَرَی الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیما خَوَّلَهُ اللهُ مِلْکاً، لأنَّ الْعَبِیدَ لا یَکُونُ لَهُمْ مِلْکٌ، یَرَوْنَ الْمالَ مالَ اللهِ، یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللهُ بِهِ؛ وَ لاَ یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیراً؛ وَ جُمْلَةُ اشْتِغالِهِ فِیما أَمَرَهُ تَعالی بِهِ وَ نَهاهُ عَنْهُ...»[بحارالانوار، ج1، ص224]
گفتم: ای اباعبدالله، حقیقت عبودیت و بندگی چیست؟ فرمود: سه چیز است:
اوّل آن که بنده خویش را مالک آن چه خدا به وی عطا کرده نداند؛ زیرا بندگان مال و مِلکی برای خود قائل نیستند و همه را از آنِ حق میدانند و در راهی که دستورشان داده مصرف میکنند.
دوم: آن که بنده برای خود تدبیر نکند.
سوم: آن که تمام اشتغالش به کاری باشد که خداوند او را به آن امر و یا از آن نهی نموده است...
زمینهی تسلط شیاطین و ورود به کبائر را ببندیم
در روزگار پرمشغلهی امروز، شدت اشتغالات به گونهای است که نه تنها مستحبات به فراموشی سپرده شده، بلکه در واجبات نیز به حداقل اکتفا میشود، گویی نوافل برای اوقات بیکاری و بازنشستگی است ولی حقیقت آن است که شیطان هرگز در آغاز راه، مومن را وسوسه به ارتکاب کبائر و محرّمات نمینماید؛ زیرا میداند این گونه ترفندها کارساز نیست، اما با بزرگ و سنگین جلوه دادن عبادات و نوافل از یکسو و کوچک و کم اهمیت نمودن اوقات تلف شده در امور دنیوی و پوچ و بیحاصل از سوی دیگر، شرایط را به گونهای فراهم مینماید که اگر ساعتهای مفید و با ارزشی از شبانهروز به پای دنیای زودگذر ریخته شود، دردآور نیست و اصولاً به حساب نمیآید؛ اما اگر ساعتی به دعا و مناجات با حق و یا ذکر طولانی بگذرد از ضایعات عمر و اوقات از دست رفته محسوب میشود، و باید به اوقات پیری و بازنشستگی منتقل شود.
با کم شدن ذکر و یاد حق در زندگی، زمینهی تسلط شیاطین و ورود به کبائر فراهم میگردد و گناه و عصیان پروردگار کوچک جلوه داده میشود و بالاخره سرآغاز ولایت شیطان و ورود به همهی گناهان هموار میگردد: «وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرین ٌ[سورهى زخرف، آیهى 36]»
و هر کس از یاد [خدای] رحمان دل بگرداند، بر او شیطانی میگماریم تا برای وی مونس باشد.
برای مسیر بندگیمان برنامه ریزی کنیم
با تقسیم اوقات خود و مدیریت زمان و عمل بر اساس آن، از فرصت عمر خود بهترین استفاده را بکند. امیرمومنان علی علیه السلام فرمود: مومن را سه ساعت است: ساعتی که در آن با خدا مناجات میکند؛ ساعتی که در آن برای هزینهی زندگی میکوشد، و ساعتی که در آن از لذتهای حلال و زیبا بهره میبرد. [نهج البلاغه، کلمات قصار، کلمهى 390]
در آخر از خداوند نشاط در عبادت و حلاوت انس با او را مسألت داریم: «إِلهِی! مَنْ ذَا الَّذِی ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِکَ، فَرامَ مِنْکَ بَدَلا؟! وَ مَنْ ]ذَا[ الَّذِی أنِسَ بِقُرْبِکَ، فَابْتَغی عَنْکَ حِوَلا؟!» [بحارالانوار، ج91، ص 148؛ مناجات المحبّین امام سجاد علیه السلام.]
بارالها! کیست که شیرینی محبّت [و انس با] تو را چشید و جز تو را خواست؟! و کیست که با مقام قرب تو انس گرفت و از تو روی گردان شد؟!
منابع:
کتاب باران حکمت؛ نوشته حجت الاسلام رنجبر
سایت جلوه
سایت رادیو قرآن
کتاب آداب المریدین