ماهان شبکه ایرانیان

قلعه هیمجی ژاپن ؛ داستان روحی رنج کشیده در قلعه ژاپن

قلعه هیمجی ژاپن ؛ داستان روحی رنج کشیده در قلعه ژاپن یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۶ - جالب انگیز,جهان گردی,اماکن دیدنی,تاریخ گردی,گردشگری این مطلب مربوط به قلعه ای قدیمی در ژاپن است

این مطلب مربوط به قلعه ای قدیمی در ژاپن است. قدمت آن به قرن چهاردهم برمی گردد، داستانی به قدمت تاریخ و محبوبیتی که در میان گردشگران ژاپن نسبت به این قلعه وجود دارد. در جای جای دنیا، قلعه های کوچک و بزرگ بسیاری وجود دارد که با داستان های گوناگون احاطه شده و به محبوبیت رسیده اند و یا حتی نفرین شده اند. هر کدام هم داستان مختص به خود را دارند، ولی اغلب، ساکنان آنها به دلیل سوء تفاهم، خیانت و البته ماجراهای رمانتیک و احساسی، لاجرم با مرگ این دنیا را ترک کرده اند، به همین دلایل ظاهرا تمایلی برای ترک این جهان ندارند. دست کم نه قبل از انتقام و تنبیه مجازات خاطیان و صد البته دیداری دیگر با محبوب خود. همین مسئله این قلعه هیمجی در ژاپن که قدیمی هم می باشد را شامل می شود، با این تفاوت که این بار پای خدمتکاری درمیان است. او حتی پس از مرگش هم از کوتاهی در انجام وظایفش در عذاب است.در ادامه با همگردی همراه باشید تا داستان قلعه هیمجی ژاپن را برای شما بازگو کنیم.

قلعه

قلعه

مکان تاریخی قلعه 

این قلعه در شهری به همین نام و در منطقه "شوئوگو" در کشور ژاپن قرار دارد. موقیت آن در بخش میانی شهر و بر فراز یک کوهستان می باشد و همین مورد باعث شده که هر نقطه از شهر که باشید، بتوانید این قلعه را مشاهده کنید. نام مستعار قلعه، "قلعه حواصیل سفید" است. رنگ سفید و رنگ پریده این مکان دلیل الهام گرفتن این نام شده است. هیمجی، یکی از سه قلعه بزرگ کشور آفتاب تابان است که بیش از 83 اتاق دارد و یکی از پر بازدیدترین مکان های گردشگری ژاپن محسوب می شود.

قلعه

قلعه ای قدیمی و تاریخی

قدمت ساخت این مکان به سال های 1333 تا 1346 برمی گردد و در اصل نامش "هیمه یاما" بوده و به عنوان خانه ارباب هیمجی مورد استفاده قرار می گرفته است. محیط پیرامونی خاص و منحصر بفرد قلعه، بیش از هر چیز دیگر، شهرت و معروفیت دارد. از همان ابتدا، این مکان به منظور سازه ای دفاعی احداث شد، لذا همه تمهیدات برای محافظت از آنجا و همچنین اجابت اهداف نظامی و دفاعی، در نظر گرفته شد.

قلعه

جنگ ها و مراسم برگزارشده در ژاپن

از روایت های داستان قلعه هیمجی این است که افراد زیادی این قلعه را مکان خوش شانسی می دانند، برای اینکه از زمان ساخت آن تاکنون، بارها وبارها درگیر شورش و جنگ بوده، اما هیچ گزند و آسیبی به آن نرسیده است. بعد از چندین نبرد برای تصاحب این قلعه، مالکیتش سرانجام به "خانواده تاداسومی" رسید. در طول دوران "اصلاحات میجی"، کشور و دولت ژاپن تصمیم گرفت تا قلعه هیمجی در تملک خودش باشد. سپس ارتشی را برای تصاحب این مکان فرستادند، ولی حتی آن ها هم نتوانستند در طول یک روز موفق شوند تا هیچکدام از ساختارهای دفاعی قلعه هیمجی را درهم بشکنند و آنجا را تصرف کنند. هرچند، درنهایت خاندان تا داسومی هم قلعه را از دست داد. در دوران اضمحلال "سیستم هان"، قلعه هیمجی مجددا توسط شهر هیمجی خریداری شد و سپس در طول جنگ جهانی دوم، این شهر بمباران شد، اما این قلعه خوش شانس، بازهم هیچ گزندی ندید و همچنان سرپا ماند. حتی زمانی که یک بمب در خود قلعه هیمجی سقوط کرد، باز هم بخت و اقبال به کمک قلعه آمد و بمب عمل نکرد. پر واضح است که اگر بمب عمل می کرد، قلعه از بین می رفت، به طور کامل نابود می شد و این یادبود تاریخی از بین می رفت.

قلعه

قلعه

داستان های ارواح

 قلعه هیمجی اینک یک یادبود فرهنگی محسوب می شود و از آن نگهداری می شود. علاقه مندان و بازدیدکنندگان می توانند در این قلعه گشتی زده و از تاریخچه پرماجرای آن مطلع شوند. داستان جالب قلعه به وحشت پیوند می خورد. داستان هایی که درباره آن دهان به دهان می چرخد. باور بر این است که این قلعه، مکان و لوکیشن اصلی یکی از معروف ترین داستان های ارواح کشور ژاپن است. قدمت این داستان ها که از نمونه داستان قلعه هیمجی در ارتباط با روحی افسانه ای می باشد، به اوایل فعالیت این قلعه برمی گردد. "اوکیکو" خدمتکاری بود که در این قلعه خدمت می کرد، اما سرنوشت ناخوشایندی در انتظارش بود. اوکیکو نزد ارباب قدرمندی به نام "تسان آئویاما" خدمت می کرد که یک سامورایی موفق هم بود. این ارباب، ده بشقاب مطلای زیبا داشت که علاقه بسیاری به این بشقاب ها داشت. وظیفه اصلی اوکیکو هم نگهداری و مراقبت از این بشقاب ها بود که به ظاهر در جایی بنام "عمارت بشقاب" محافظت می شدند. تسان به همسرش خیانت می کرد و در نهایت از اوکیکو تقاضای ازدواج کرد و از او خواست تا همسرش شود و همچنین به او گفت که قصد ترک همسر سابقش را دارد، اما اوکیکو در نهایت احترام به تسان جواب منفی داد، چون علاقه ای به او نداشت. ولی تسان نا امید نشد و در تصمیم خود اصرار بیشتری کرد. حتی برای نیل به این مقصود، امانتداری و وفاداری اوکیکو را به چالش کشید. به این ترتیب که یکی از بشقاب های طلا را مخفی کرد و وقتی اوکیکوی بیچاره مضطربانه نزد او آمد تا از گم شدن بشقاب خبر دهد، تسان به او گفت که اگر به دنبال بشقاب است باید خواسته او را بپذیرد و همسرش شود، وگرنه بخاطر گم شدن بشقاب، مواخذه و تنبیه و سپس متهم و شکنجه خواهد شد و در نهایت او را به شکل فجیعی خواهد کشت. اوکیکو به تسان علاقه ای نداشت، نمی خواست وقت و زندگی خود را با او بگذراند و هیچ چیزی را زجرآورتر از این مسئله نمی دید، به همین سبب به طرف حیاط قلعه رفته و خود را داخل چاه حیاط قلعه انداخت و خودکشی کرد. تسان برای مخفی نگه داشتن دلیل واقعی خودکشی او، همچنان بشقاب گم شده را نزد خود نگاه داشت و اوکیکو را متهم به دزدی بشقاب کرد و این شروع داستانی از قلعه هیمجی ژاپن بود که به باور بسیاری تا به امروز ادامه دارد.

قلعه

قلعه

قلعه

ناله هایی ترسناک 

از آن شب به بعد، طبق گفته ساکنین، هر شب روح اوکیکو در قلعه هیمجی ظاهر می شد. روحی که در ژاپن به آن "یوریمی" گفته می شود. یوریمی به روح شخصی گفته می شود که خیلی ناگهانی و با خشونت مرده باشد. این روح را با انبوهی از موهای سیاه رنگ و لباسی به رنگ سپید توصیف می کنند. در داستان قلعه هیمجی گفته شده که این روح رنج دیده، از دیواره های چاه بالا آمده، رو به سمت عمارت بشقاب ها می رود و همه آنها را یک به یک چک می کند، ولی وقتی به شماره 9 می رسد و بشقاب دهم را نمی بیند، ناله هایش بلند می شود و با جیغ های وحشتناک خود خون را در عروق شنونده منجمد می کند. وقتی اوکیکو خودکشی کرد و روح او شروع کرد به ظاهر شدن، تسان متوجه شد که باید بشقاب دهم را به جای خود باز گرداند تا شاید روح آرام گیرد، اما او مرد لجبازی بود و از انجام چنین کاری خود داری کرد. اما داستان ظاهر شدن روح و ناله های اوکیکو، ادامه پیدا می کند و در نهایت ،تسان مجنون می شود و در پی این دیوانگی به زندگی خود خاتمه می دهد. یکی از شناخته شده ترین داستان های ارواح در مجموعه داستان قلعه هیمجی ژاپن، همین داستان است که البته نسخ مختلفی دارد. ظاهرا این داستان از صحت و سقم بیشتری در میان مردم برخوردار است. قصه تسخیر قلعه هیمجی ژاپن توسط روح اوکیکو تا به امروز ادامه دارد. ناگفته نماند که مشاهده روح به مداومت و پیوستگی زمان آغاز داستان نیست. از سوی دیگر چاهی که خدمتکار نگونبخت در آن در قلعه هیمجی ژاپن غرق شد، به نام چاه اوکیکو شناخته می شود و همچنان مورد توجه مردم است، البته در گذشته هم این چاه، با مرگ وخونریزی مرتبط بوده است. درست در نزدیکی این چاه، "دروازه خودکشی" قرار گرفته که با نام "هارا گیری مارو" معروف است. در گذشته های دور، زمانی که یک سامورایی در وظایف خود کوتاهی می کرد، برای جبران اشتباهات خود و نیز برای حفظ نام نیکش، دست به خودکشی می زد و از این چاه برای شستن خون آنها استفاده می شده است. معمولا حوالی ساعت دو تا سه بامداد، روح اوکیکو در قلعه هیمجی ژاپن جولان می دهد و از کوتاهی خود در انجام وظایفش در عذاب است.

اوکیکو

چاه اوکیکو

قلعه

قلعه


قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان