خاله شادونه: مدام بغضم را قورت دادم

در آن لحظه صدای جیغ، دست و خوشحالی دوباره به گوش می‌رسید، بغضم را محکم قورت دادم و با صدای بلند به مردمانم سلام کردم. حس عجیبی بود، انرژی مضاعفی از بودن درکنارشان داشتم.

روزنامه صبح نو: خانم ملیکا زارعی، مشهور به «خاله‌شادونه» با حضور در مناطق زلزله‌زده به اجرای برنامه در میان کودکان و نوجوانان این مناطق پرداخت.

زارعی درباره راهی شدنش به این مناطق و اجرایی که حال و هوای خاص خودش را داشت، در ابتدا بیان کرد: دقیقاً 3هفته پیش بود که زمین شدیدتر و بی‌رحمانه‌تر از همیشه لرزید، خانواده‌ها داغدار شدند، هموطنان زیادی از میان ما رفتند، غم، یأس و ناامیدی همراه با خانه‌های ویران، تمام فضا را پرکرده بود و دل من از آن روز در کنار مردم عزیزم بود، روزها و شب‌ها اخبار را می‌شنیدم و تنها دعا می‌کردم.

دلم برای کودکان آسیب دیده از این اتفاق بد و دردناک پر می‌زد، برای مادران و پدرانشان که نیازمند تسلی بودند، تا اینکه طرح خوب آقای فروغی، رییس مرکز بسیج سازمان صدا و سیما که موجی از نشاط و شادابی دوباره را به جمع مردم آسیب دیده برگرداند. از طرف آقای ذاکری تهیه کننده بسیج سیما مطرح شد و من هم سریع اعلام آمادگی کردم و با پویش «دوباره‌زندگی،دوباره‌لبخند» که با همکاری خوب قرارگاه امام‌رضا(ع)صورت گرفت، همراه شدم. اهداف این سفر کاملاً مشخص شده بود، ایجاد نشاط و شادی برای کودکان آسیب دیده هدف اصلی ما بود.

درد و رنجی که به جان می‌نشیند

وی ادامه داد: بعد از این پیشنهاد با دل و جان وسایلم را جمع کردم و راهی مناطق زلزله زده شدیم. لحظه‌ای که به سرپل ذهاب رسیدم، باور منظره‌هایی که می‌دیدم برایم سخت بود؛ خانه‌های ویران شده در کنار هم؛ با حضور مردمان خسته و ناراحت، خانه‌هایی که زمانی از آن‌ها صدای خنده و شادی، جشن تولد و... شنیده می‌شد، هر کس که از نزدیک این صحنه‌ها را می‌دید، درد را باعمق وجودش درک می‌کرد.

مدام بغضم را قورت می‌دادم

زارعی در ادامه درباره اجرایی که در مناطق زلزله‌زده داشت گفت: بعد از رسیدن به آن جا بلافاصله به محل اجرای برنامه رفتم، شاید تنها 3 دقیقه به شروع برنامه باقی مانده بود و سریع روی صحنه رفتم.

بعد از آن با عشق و تمام وجود دستانم را به سمت کودکان، مادران، پدران، خواهران و برادرانم بالا بردم، در آن لحظه صدای جیغ، دست و خوشحالی دوباره به گوش می‌رسید، بغضم را محکم قورت دادم و با صدای بلند به مردمانم سلام کردم. حس عجیبی بود، انرژی مضاعفی از بودن درکنارشان داشتم.

برنامه که تمام شد تصمیم گرفتم تا شب در کنار چادرهای این عزیزان بمانم و احساس می‌کردم که باید تمام حرف‌هایشان را بشنوم.

همراهی با مردی از نسل جنگ

همراهی با آقای حسین یکتا، از جانبازان دفاع مقدس در این سفر، مورد دیگری بود که زارعی با اشاره به آن گفت: در طول این سفر با حاج آقایکتا همراه بودم، ایشان من را به دل مردمان داغدار و آسیب دیده این اتفاق بردند، حضور در کنار ایشان هم تجربه ارزشمندی برای من بود، مردی از نسل جنگ و جبهه و من که از نسل بعد از جنگ بودم، انسانی از نسل جنگ سخت و من که از نسل جنگ نرم هستم، حضور در کنار او برای من توفیقی بود که در این سفر با رفتار و نگرش مردانی که در 8 سال دفاع مقدس از جان، مال و خانوادشان برای نگهداری از این آب و خاک گذشتند، آشنا شوم.

او همچنین با توصیف آلامی که در این مناطق وجود دارد، ادامه داد: 3 شبانه روز بودن در کنار مردم این استان کافی بود تا بتوانم اندکی از دردورنج‌شان را با‌چشم ببینم و با گوش بشنوم؛ بماند که حتی طاقت شنیدن هم نداشتم.

سه روز مهمانشان بودم از شهرسرپل ذهاب، قصر شیرین، ثلاث باباجانی تا روستای کوییک، تازه آباد و روستاهای منطقه صفر مرزی و اسکان موقت.

مردمی که تا چند روز پیش خانه داشتند و یک دنیا آرزو اما امروز با آینده‌ای مبهم چادرنشین شده و تعداد زیادی از عزیزانشان را از دست داده بودند.

در این میان برخی از بچه‌ها دلتنگ پدر و مادرهای از دست رفته‌شان بودند و آنها که هنوز نعمت پدر و مادر را در کنارشان داشتند دلتنگ خانه و اسباب بازی‌هایی بودند که تا دیروز داشتند؛ مدارس‌تعطیل، کتاب‌ها زیر آوار، بیماری و در بهترین حالت سرماخوردگی به‌دلیل سرمای زیاد از جمله مواردی بود که به چشم می‌خوردند.

در این بین شستن ظرف‌ها در شب‌های سرد تبدیل به عذاب الیم شده بود، در کنار همه این دردها و مشکلات برادرانمان در ارتش، سپاه و بسیج سخت مشغول کار بودند.

کمک‌های روحی و معنوی لازم است

این مجری اضافه کرد: اما چیزی که با تمام وجود احساس می‌شد، ضربه روحی و روانی است که به این عزیزان وارد شده.

الان در این مناطق بیش از هرچیز باید انگیزه و امید تزریق شود. با وجود اینکه مردان و زنان کرد در هشت سال دفاع مقدس به جهان نشان دادند که با تمام قوا در مقابل دشمن می‌ایستند اما در فضای موجود، به قوت قلب نیاز دارند.

زارعی همچنین با اشاره به حضور رهبری در این مناطق عنوان کرد: در یکی از روستاها بازدید مقام معظم رهبری چنان در روح و جان مردم نشسته بود که با چشمان اشک‌بار از آن یاد می‌کردند.

حضور گرم و همدلانه ایشان برایشان قوت قلب بود.وی با تأکید بر ادامه روند کمک‌رسانی در این مناطق به ویژه از نظر روحی یادآور شد: دیدن و شنیدن دردها و رنج‌های عزیزان آسیب دیده نه پایی برای بازگشت به تهران برایم گذاشته بود و نه جانی برای ماندن .

به همین دلیل که تصمیم گرفتم با این صحبت‌ها، از همه تقاضا کنم که تا پایان بازسازی خانه و کاشانه این عزیزان در کنارشان باشیم و مبادا فراموششان کنیم. این عزیزان نگران آینده‌اند و نیازمند کمک‌های شما مخصوصاً کمک‌های معنوی هستند. کمک‌های معنوی شما می‌تواند در این روزها شرایط بهتری را برای تحمل سختی‌هایشان فراهم کند و این مسأله‌ای است که در حال حاضر مردم آسیب دیده به آن نیاز دارند.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان