خواستهها چیست؟
همه ما با غرایزی به دنیا میآییم. این غریزهها به ما کمک میکنند در کشاکش زندگی زنده بمانیم. بعضی از این غرایز بسیار مؤثر و مفیدند و بقیه سود کمتری دارند و بهتدریج فایدهبخشی آنها کمتر میشود و حتی حالت آزاردهندهای پیدا میکنند. اگر ما به دلیل نیازها یا تمایلات خود تقاضای چیزی داشته باشیم و برآورده نشود، غرایز ما را به کاربرد اجباری آن هدایت میکنند. در این شرایط، ما برای رسیدن به نیاز یا تقاضای خود یا تهدید میکنیم یا زورورزی. در هر صورت، این میل را خواسته میگویند. پس خواستهها حامل نوعی تهدیدند. مثلاً اگر اینطور که من میخواهم نکنی یا آنطور که من میگویم نکنی، چنین و چنان خواهم کرد. اما در حالت خواسته، یک وجه شما هستید و وجه دیگر طرف مقابل شماست، یعنی همسرتان. آیا او دوست دارد کاری را که از وی خواستهاید انجام دهد؟ اگر مایل به برآوردن خواسته شما بود که مشکلی نیست، ولی مشکل موقعی بروز میکند که او به دلایل گوناگون از جمله نیازها یا تمایلات شخصی یا سلیقه متفاوتش تمایلی به برآورده کردن خواسته شما نداشته باشد.
اینجاست که شما ممکن است همسر خود را به هر طریقی تهدید و به اصطلاح به او تفهیم کنید که چیزی را که من میخواهم دوست نداری، اما اگر آن را انجام ندهی، مطمئن باش ناراحتی و عذاب بیشتری برایت پیش میآید. این یعنی یک خواسته خودخواهانه. کسی که خواستههای خودخواهانه دارد بزرگترین مشکلش این است که به احساسات دیگری توجه ندارد. او فقط به نیازهای خودش فکر میکند و کاربرد زور و تهدید هم فقط برای آن است تا حرف خود را به کرسی بنشاند و نیاز خویش را تأمین کند. خواستههای خودخواهانه با قدرت فرد در خانواده ارتباط دارند. زن یا شوهری که فقط به خواستههای خود توجه دارد احساس میکند حق همیشه با اوست، یعنی خود را قدرت اول خانه و خانواده میداند. اما بهراستی چه کسی در زندگی مشترک قدرتمندتر است؟ تا آنجا که به زندگی مشترک مربوط میشود قدرت در خانواده باید به شکل مشارکتی بین زن و شوهر تقسیم شده باشد و آنها برای رسیدن به اهدافشان در کنار یکدیگر باشند. اما موقعی که زوج یا زوجه به دنبال خواستههای خودش است و در این راه از تهدید و زور استفاده میکند، طرف مقابل نیز سعی میکند به شیوههای مختلف قدرت او را خنثی کند. این حالت به جنگ قدرت میانجامد. گویی زن و شوهر به هم میگویند پس بجنگ تا بجنگیم. این قضیه از عشق و محبت همسران میکاهد و زندگی را برایشان جهنم میکند. گویی خواستههای خودخواهانه شعلههای سرکش آتشی هستند که با گر گرفتنش بال و پر زندگی مشترک میسوزد.
راهحلهای مقابله با خودخواهی
۱. بررسیها نشان میدهد که نخستین قدم در جنگ قدرت در خانواده که به خواستههای خودخواهانه مربوط میشود، تهدیدهای کلامی و گوشه و کنایه است. پس در اولین قدم تلاش کنید با زبان ملایم و آرام با همسرتان صحبت کنید.
۲. به همسرتان گوش بدهید. امروزه شنیدن فعال یکی از مهارتهای اصلی زندگی است. حتی اگر در شنیدن فعال مشکلی دارید، هیچ ایرادی ندارد در کلاسهایی که در این زمینه هست شرکت کنید.
۳. بخشی از مشکل به نحوه صحبت و بحث کردن با همدیگر مربوط میشود. سعی کنید در این مورد هم از روشهای بحث موفق استفاده کنید.
۴. اصلیترین راهحل در مقابل طرح خواستههای شخصی خودخواهانه و یکطرفه طرح عاقلانه و منطقی خواستههاست.
این روش به طور خلاصه چنین است:
موقعیتی مناسب انتخاب کنید. متأسفانه زن و شوهرها، به خصوص زوجهای جوان، در موقعیتشناسی مشکل دارند. برای نمونه، طرح خواستهها زمانی که شوهر شما خسته از کار به خانه آمده چندان مفید نیست یا وقتی همسرتان در آستانه دوره عادت ماهانه است، تلاش برای متقاعد ساختنش ممکن است به سرانجام نرسد، چون در این مواقع اغلب خانمها به علت به هم خوردن وضعیت هورمونیشان، تحریکپذیر و آماده بگومگو هستند تا اینکه به بحث و صحبت دوطرفه منطقی گرایش داشته باشند.
بعد از اینکه موقعیت مناسب را پیدا کردید و به آرامی در کنار همسرتان قرار گرفتید، سعی کنید آنچه را که دوست دارید و میخواهید با زبانی راحت برایش توضیح دهید و از او بخواهید نظر و احساسش را درباره این نیاز شما بگوید.
از همسرتان بپرسید چه مقدار میتواند در این مورد به شما کمک کند.
اگر همسرتان گفت که خواسته شما او را ناخشنود کرده یا نمیتواند به شما کمکی کند، ادامه کار خیلی ساده است؛ دیگر دربارهاش حرف نزنید و اصرار نکنید، بلکه بگردید و با کمک خود او راهی پیدا کنید که هم او بتواند به شما کمک کند، هم موجب خشنودی او شود.
بعضی مواقع، پس از طرح نیازتان، ممکن است اولین واکنش همسرتان این باشد که من قبلاً این راه را رفتهام، فایدهای ندارد. اینجا احتمال دارد عکسالعمل شما این باشد که بگویید راهی که من میخواهم بروم، راه قبلی تو نیست یا چیزی که من میخواهم دقیقاً همانی نیست که تو میخواستی. توصیه میشود از این عکسالعملها جداً بپرهیزید، چون این صحبتها آغازگر بحث و جدالهای بیفایدهاند و نهایتاً هم به قهر و غضب میانجامند.