افراد با توجه به ویژگیهای شخصیتی و موقعیتی متفاوتی که دارند از سبکها و روشهای مختلفی برای تصمیم گرفتن استفاده میکنند.
تصمیمگیری احساسی
در این حالت هیجانها و حالات درونی مان را جلو میاندازیم و براساس آنها تصمیم میگیریم؛ یعنی فکرمان را تعطیل میکنیم و به قول معروف به دلمان گوش میدهیم. در این مدل تصمیمگیری از آیندهنگری و منطق خبری نیست و مبنای انتخاب احساسات درونی فرد است، مثل فردی که میگوید «به دلم افتاده این کار رو انجام بدم بهتره.»
تصمیمگیری اضطراری
بعضی از افراد در شرایطی که مجبورند تصمیم بگیرند و انتخاب کنند دچار اضطراب میشوند. تعارض بین این انتخابها و اضطراب آنقدر نفسگیر و غیرقابل تحمل میشود که فرد نمی تواند بهدرستی تصمیم بگیرد. این افراد در این شرایط بدون فکر کردن و بدون اینکه سعی کنند اطلاعاتی در مورد انتخابشان به دست آورند، برای اینکه از اینهمه تنش و فشار رهایی یابند یکی از گزینهها را بدون فکر کردن انتخاب میکنند. درواقع انتخاب او به منزلهی فرار و رهایی از تنش موجود است.
تصمیمگیری اجتنابی
بعضی از آدمها وقتی در شرایط تصمیمگیریها و انتخابهای مهم زندگی قرار میگیرند سعی میکنند از این مسئله فرار کنند، این افراد خود را ضعیفتر از آن میبینند که بتوانند تصمیمگیری کنند و مدام امروز و فردا میکنند، یا خودشان را با گفتن این جمله که «بی خیال همهچیز درست میشه» به یک آرامش کاذب و زودگذر میرسانند.
تصمیمگیری تکانهای
تکانه به زبان خیلی ساده یعنی هیجانهای زودگذر و شدید که آدم را به کاری وامیدارد. در تصمیمگیری تکانهای فرد سریع و بدون تفکر تصمیم میگیرد یعنی به طور کلی بیخیال سبک و سنگین کردن مسائل میشود و درواقع براساس تکانههای آنی و زودگذر تصمیمگیری میکند؛ تصمیمهایی که معمولاً خود افراد هم بعداً از کارشان تعجب میکنند: «خودمم هم نمی دونم چطوری شد این کار رو کردم.» این جمله را خیلی از این افراد میشنویم. این نوع تصمیمگیری یکی از خطرناکترین سبکهای تصمیمگیری است که ممکن است عواقب و پیامدهای ناخوشایندی برای فرد و اطرافیانش داشته باشد؛ مثل خیلی از کسانی که ناخواسته و براساس یک تصمیم آنی مرتکب جرمی شدهاند.
تصمیمگیری مطیعانه
حرف گوشکنهای بیچون و چرا معمولاً این مدلی تصمیم میگیرند، یعنی براساس انتظاراتی که دیگران از آنها دارند. این افراد خواستهها و اهداف خودشان را نادیده میگیرند و بهراحتی اجازه میدهند دیگران به جای آنها انتخاب کنند. جملهی معروفی هم که از این افراد زیاد میشنویم «هر چی شما بگید.» است. این افراد از اعتماد به نفس کافی برای روبهرو شدن با مسائل و مسئولیتهای زندگی برخوردار نیستند و معمولاً با سپردن حق انتخاب به دیگران به نوعی میخواهند از پیامدهای انتخابشان شانه خالی کنند.
تصمیمگیری تقدیری
این مدل تصمیمگیری وقتی اتفاق میافتد که افراد مهارتی برای تصمیمگیری ندارند و اصلاً به فکرشان هم نمیرسد خودشان هم قدرتی برای تصمیمگیری دارند. همهچیز را به قضاوقدر نسبت میدهند و به قول خودشان شانسی انتخاب میکنند. در باور این افراد همهی شکستها و موفقیتهای افراد وابسته به شانس و بخت و اقبال است.
تصمیمگیری منطقی
ایـن نـوع تصمیمگیــری سالمترین و بهترین نوع تصمیمگیری است چون فرد سعی میکند براساس فکر و منطق جلو برود و تلاش میکند همهی اطلاعات موردنیاز را جمعآوری کند و بعد از سبک و سنگین کردن حسابی تصمیم بگیرد. در واقع همهی جوانب را در نظر میگیرد و به پیامدهای احتمالی انتخابش خوب فکر میکند و یک تصمیم کاملاً آگاهانه میگیرد.