سرویس فرهنگی فردا؛ مهدی مافی: دیگر کم کم داشت یادمان میرفت که روزگاری فیلمی به اسم «شجاع دل» اسکار بهترین فیلم را برده. دیگر دیدن نام مل گیبسون به عنوان کارگردان یک اثر تبدیل به عادتی برای خوانندگان کتاب های تاریخ سینما شده بود. اما بالاخره این سد شکسته شد و مل گیبسون بار دیگر به پرده نقره ای بازگشت.
سال 1995، فقط چند ماه پس از اکران فیلم «شجاع دل»، مل گیبسون در مصاحب ای بیل کلینتون، رئیس جمهور وقت آمریکا را یک «فرصت طلب سطح پایین» نامید که کسی به او میگوید چه کاری انجام دهد و چه کاری انجام ندهد. گیبسون اگرچه مدتی بعد به حرف های خودش برچسب «تئوری توطئه» زد و آنها را رد کرد اما به طرز عجیبی دیگر در دوران ریاست جمهوری کلینتون به عنوان کارگردان در پروژه ای حضور نداشت.
دقیقا یک دهه بعد، در دوره جورج بوش پسر، بالاخره از «مصائب مسیح» رونمایی کرد. فیلمی که به صورت کاملا مفصل به نقش منفی یهودیان در به صلیب کشیده شدن عیسی علیه السلام پرداخته بود. وقتی شما در هالیوودی کار میکنید که اکثر چهره های صاحب نفوذش یهودی هستند، نباید این قدر بی پروا، پدرانشان را زیر سوال ببرید. اگر چه فقط ساخت همین یک فیلم هم کافی بود تا گیبسون مدتی حذف شود اما این کارگردان سرشناس، بهانه خوبی دست دشمنانش داد. وقتی به اتهام رانندگی در حین مستی دستگیر شد، بارها از ناسزاهای جنسی، نژادی و البته ضد یهودی علیه نیروهای پلیس استفاده کرد و مدتی بعد هم صدای او در حال فحاشی به نامزدش منتشر شد و دیگر حتی «فیکسر»* های دهه 50 هالیوود هم نمی توانستند کاری برای او انجام دهند. گیبسون تبدیل به منفورترین شخص هالیوود شد.
کمتر از شش ماه بعد از حادثه رانندگیش «آپوکالیپتو» را اکران کرد که به اعتقاد راجر ایبرت، کویینتین تارانتینو، مارتین اسکورسیزی و خیلی از چهرههای سرشناس هالیوود، شاهکار بود. اما دیگر گیبسون وارد لیست سیاه شده بود. آکادمی روی خوشی به او نشان نداد و از آن روز به بعد وی دیگر نتوانست روی صندلی کارگردانی فیلمی بنشیند. تبدیل به مشاور آثار سینمایی چینی و استرالیایی شد. خیلیها فکر می کردند دوران او دیگر به پایان رسیده و با این حجم از نفرتی که تهیه کنندگان و بدنه هالیوود از وی دارند، دیگر مل گیبسون را در قامت کارگردان –یا حداقل کارگردان فیلمهای بزرگ- نمی بینیم. اما تاریخ همه چیز را عوض میکند.
یک دهه بعد، دونالد ترامپ کاری کرد که دیگر کسی به نفرت از مل گیبسون حتی فکر هم نکند. آنچه برای گیبسون اظهارات نژاد پرستانه و جنسیتی اعلام شده بود، شعار کمپین های جمهوری خواهان بود و در مقایسه با سخنرانیهای سرشار از نفرت ترامپ، نقل و نبات محسوب می شد! سال 2014، رابرت داونی جونیور که خودش مشکلاتی شبیه مل گیبسون را تجربه کرده بود، برای این کارگردان کمپین معذرت خواهی راه انداخت و نتیجهاش آن شد که امسال بالاخره بار دیگر اثری به کارگردانی گیبسون را روی پرده سینما دیدیم. هر چند سابقه نشان داده که هالیوود معذرت خواهی زبانی نمی خواهد. بلکه نتیجه معذرت خواهی باید روی پرده سینما نشان داده شود. در ابتدا باز هیچ کمپانی تراز اولی حاضر به تهیه «تپه هکسا» نشد تا بودجهای بیش از 40 میلیون دلار دست سازندگان آن را نگیرد. مل گیبسون برای بهره مندی از معافیت های مالیاتی سینمای استرالیا مجبور شد به تعداد قابل توجهی از بازیگران این کشور بازی دهد و فیلمنامه را هم دو نویسنده آمریکایی و استرالیایی مشترکا نوشتند. تیم تهیه «تپه هکسا» هم متشکل از تهیه کنندگان استرالیایی و آمریکایی بود. در نتیجه فیلم جدید کارگردان «مصائب مسیح» تبدیل به یک اثر استرالیایی شد که می توانست از معافیت های مالیاتی استفاده کند.
«تپه هکسا» با صحنه های به خاک و خون کشیده شدن سربازان آمریکایی در جنگ جهانی دوم و نبرد اوکیناوا آغاز میشود. در حالی که صدای کاراکتر دزموند داس (با بازی اندرو گارفیلد) در حال خواندن بخش هایی از انجیل روی تصاویر است. این فیلم داستان سربازی به نام دزموند داس را روایت می کند که به خاطر عقاید مسیحی اش حاضر نمی شود در جبهه اسلحه دست بگیرد و به عنوان یک نیروی درمانی راهی خط مقدم جنگ جهانی دوم می شود. در تپه هکسا، داس موفق به نجات بیش از 75 نفر می شود که او را مستحق دریافت مدال افتخار ارتش آمریکا می کند.
مل گیبسون یک مسیحی رادیکال است که بر اساس اعتقاداتش «مصائب مسیح» را کارگردانی کرد. اما این بار دیگر متوجه شده که برای نشان دادن شخصیت مثبت یک انسان مسیحی لازم نیست، یهودیان را منفی نشان دهد. او داستان دزموند را به شیوه داستان آفرینش، از ابتدا آغاز می کند: در کودکی. زمانی که با برادرش، «هل» به مشکل بر می خورد و با آجر به سر او می زند. اما این بار قابیل، هابیل را نمی کشد تا فرصت جدیدی برای تبدیل شدن به یک انسان بهتر داشته باشد. انسانی که دیگر حتی در جنگ هم نمی خواهد به کسی آسیب بزند. چون یک بار حس بد آسیب زدن به هم نوعش را تجربه کرده. در نهایت تصمیم می گیرد مثل یک مسیح جدید، در جنگ معجزه کند و به سربازان حیات مجدد ببخشد. مل گیبسون برای نشان دادن این موضوع، هنر کارگردانیش را به رخ کشیده و با نماهای معنیدار و جذابی که گرفته، خصوصا در انتهای فیلم عملا اثرش را به سخن وا داشته است. به عنوان نمونه صحنه های پایین فرستادن دزموند از «تپه هکسا» را به یاد بیاورید که عروج عیسی مسیح علیه السلام را به شکل یک نزول نمایش می دهد و بلافاصله بعد از آن هم دزموند در حالتی صلیب گونه مشغول زدودن الام جنگ از بدنش است. اگر مسیح بار گناهان بشریت را به پشت گرفته، دزموند، بار نفرت و ترس ناشی از جنگ را روی دوشش می بیند.
این بار اما پیروان این مسیح جدید به او خیانت نمی کنند. همه مردان دلیر و رشید از جان گذشتهای هستند، که با وجود همه اختلاف ها برادرانه و دوشادوش هم خودشان را برای کشورشان قربانی می کنند. این نگاه به سربازان ترسوی جنگ های جهانی چندان قدیمی نیست. سربازانی که در تاریخ نوشته شده که حتی خودشان را مجروح می کردند تا از جبهه ها خارج شوند، از اواخر قرن بیستم، تبدیل به برادرانی می شوند که خودشان را برای یک دیگر فدا می کنند. نگاهی که استیون اسپیلبرگ با «نجات سرباز ریان» و «جوخه برادران» تاثیر زیادی روی شکل گیری آن داشت و پس از وی هم فدا کردن جان در راه وطن را می توانیم در آثار کلینت ایستوود ببینیم. سینمای آمریکا در سال های اخیر، از جنگ های سلطه جویانه آمریکا، نبردهای اعتقادی و ایدئولوژیک ساخته. یک دفاع مقدس. در حالی که آمریکا شروع کننده جنگ های افغانستان و عراق است، در «تک تیرانداز آمریکایی» کریس کایل برای دفاع از شهرهای این کشور به جنگ میرود.
با وجود این نوع نگاه اما، قصد مل گیبسون از ساختن «تپه هکسا» نشان دادن مشکلات جنگ هم هست. صحنه های نبرد با خشونت اگزجره که بخش قابل توجهی از زمان فیلم را به خودش اختصاص داده، دقیقا همان تصویری است که در پساترامپ، هالیوود می خواهد از جنگ نشان دهد. تصاویری که در «تپه هکسا» توسط گیبسون طوری طراحی شده که گاهی تنه به ترسناک ترین صحنه های فیلم های ژانر وحشت می زند. از جنس همان خشونتی که در «مصائب مسیح» هم دیده بودیم.
مل گیبسون عملا با ساخت یک «مصائب مسیح» جدید توانست نامش را از لیست سیاه هالیوود خارج کند. یک حماسه دینی با مسیحی که این بار در زمان جنگ جهانی دوم هبوط کرده است. اثری که به شدت علیه سیاست های جنگ افروزانه دونالد ترامپ است. جالب است بدانید گیبسون در تور اکران فیلمش و در بسیاری از مصاحبه هایی که اخیرا انجام داده هم از رفتار گذشتهاش عذرخواهی کرده به طوری که حتی در مصاحبه اخیرش با استیون کولبرت و در پاسخ به این سوال که اگر میتوانست، به خود جوانش چه نصیحتی میکرد گفت :«من به خود جوانم میگویم که دهان بزرگت را ببند.» این عذرخواهی 40 میلیون دلاری گیبسون توانست بعد از 21 سال او را نامزد جایزه اسکار کند. اما این موضوع هم نمیتواند آینده کاری او را تضمین کند. یادمان نرفته که او قبلا یک بار جایزه بهترین فیلم سال را به خودش اختصاص داده بود. راز بزرگ موفقیت در هالیوود، همانی است که خودش گفته: «دهان بزرگت را ببند.»
* در دهه پنجاه کمپانی های هالیوودی تصمیم گرفتند از بازیگران خودشان شمایلی قدیس گونه بسازند. در نتیجه افرادی به نام «فیکسر» یا «کار درست کن» را استخدام کردند که روی فساد اخلاقی ستاره هایشان سرپوش بگذارند.