فرزین پورمحبی
احساس میکنم بعد از سفرهای خارجی، حضور در اتاقهای فکر مسئولین کشور، بیشترین کیف عالم را داشته باشد. این را میشود از خروجی این اتاقها فهمید. یک لحظه فکر کنید؛ چندین نخبه و از ما بهتران و دارای مدرک دکترا و پروفسورا و به طور کلی ژنهای خوب ساعتها در این اتاقها مینشینند و فکر میکنند و فکر میکنند و فکر میکنند، بعد ناگهان از قوطی عطاریشان چیزهایی درمیآورند که فقط بازار طنز و سرگرمی را در بین مردمی که حتی دیپلم هم ندارند، سکه میکند! (سریعا باید معضل مدارک سوپرمارکتی را حل کرد!) راستی چقدر جالب است که عدهای خدمتگزاری میکنند و بقیه هم میخندند! به عبارتی شده، حکایت اشتباهات داوری که خطایی را یک داور درجه یک بینالمللی از فاصله دومتری نمیبیند اما صدهزار نفر دورهندیده از فاصله 70 متری میبینند! به هر جهت ما معتقدیم که همه این اشتباهات جزو بازی است و ما هم سالهاست که با آنها بازی میکنیم.
از آخرین دستاوردهای این عزیزان هم چندین برابر کردن عوارض خروجی با هدف تخصیص این درآمد به زیرساختهای گردشگری بود. دستشان هم درد نکند، اما در صورت امکان، گزارشی از درآمدهای عوارض خروجی با نرخ قبلی هم ارائه شود تا ببینیم عایداتش را به کدام زخم گردشگری زدهاند. گلاب به رویتان؛ حتی به اندازه گزارش ساخت یک wc هم در مناطق گردشگری کار ما راه میافتد و یا اگر این هم سخت است به اندازه گزارش جارو کردن محوطه این مناطق همیشه کثیف هم کافی است. معمولا در کشور عزیز ما پولها به اسم یک چیز گرفته میشوند و به کام چیز دیگری خرج میشوند و ... بگذریم. در پایان هم امیدواریم که جریان به مرگ گرفتن و به تب راضی شدن نباشد. چگونه؟ داستان زیر را بخوانید تا بفهمید:
در زمان های قدیم استانداری در یکی از شهرهای دور به رئیس اداره برق میگوید قیمت برق را چهاربرابر کند. رئیس اداره برق هم علیرغم میل باطنی خود و مخالفتهایش، به ناچار دستور را اجرا میکند. فردای آن روز مردم برای اعتراض به افزایش قیمت برق جلو استانداری تجمع میکنند. استاندار هم برای رضایت مردم، رئیس اداره برق را اخراج میکند و قیمت برق را به نصف قیمت فعلی (اما همچنان دوبرابر قیمت قبلتر) کاهش میدهد. مردم هم با خوشحالی استاندار را بر روی دوش میگذارند و او را دور شهر میچرخانند!