بسیاری از ما ناخواسته، مدتهاست که نمی‌توانیم رابطه‌ای درست و ماندگار داشته باشیم، و از مجرد بودن یا تنهایی‌‌مان احساس رضایت نداریم؛ شاید در جای اشتباهی به دنبال مقصر می‌گشته‌ایم یا شاید هیچ وقت به موارد موثر توجه نداشته‌ایم. در این نوشته، به مطالبی‌ می‌پردازیم که می‌توانند رهگشای درک بهتر از علت این مشکل باشند.

استاندارد‌ها و معیار‌های کاذب

هرچند که هرکسی می‌بایست معیار‌های تعریف شده با شناخت شخصی‌ خود، برای انتخاب همسر داشته باشد، ولی‌ اگر این مساله تبدیل به استاندارد‌هایی‌ بالاتر از حد نرمال و غیر معقول شود، علتی مهم در نیافتن شخصی‌ متناسب با خواسته‌های ما خواهد بود. 

عدم تکامل خودشناسی

وقتی‌ فرد درک درستی‌ از افکار، عقاید، خواسته‌ها و اهداف خود ندارد، قطعاً نمی‌تواند در تصمیم گیری یا انتخاب موفق واقع شود. به زبان ساده: "اول باید بدانیم خودمان از زندگی‌ چه می‌خواهیم".

بدبینی مفرط

یکی‌ از سموم فکری، بدبینی و ناامیدیست. وقتی‌ همهٔ انسان‌ها را با ترازویی واحد سنجش کنیم، هرگز فرق آنها را متوجه نخواهیم شد و دائم به خود تکرار خواهیم کرد که : هیچکس ارزشش را ندارد، همه آدم‌ها دروغگو یا بی‌ ارزشند، کسی‌ قدر من را نخواهد دانست یا من را دوست نخواهد داشت.

عدم موفقیت در پشت سر گذاشتن روابط یا شکست‌های قبلی‌

اگر فکر ما همچنان درگیر شخصی‌ دیگر، یا رابطه‌ای خاکستر شده  یا ترس‌های ناشی‌ از شکست در رابطه‌ای باشد، هرگز موفق به برقراری رابطه‌ای جدید و سالم نخواهیم شد. بهتر است با  کمک مشاوران،  یا به کمک خود درمانی، ابتدا خود را از این افسار نجات دهیم.

در جای اشتباهی به دنبال یارتان می‌گردید

شاید در اتاق منزوی یا تنهای شما، احتمال معجزه و پدیدار شدن همسری ایده‌آل بسیار بعید باشد! یا حتی در محل کار تکراری یا محیط خانواده‌. شاید می‌بایست روابط دوستانه تان را گسترش دهید، بیشتر از اجتماع نقش بازی کنید و فرصت‌ها را برای خودتان بیشتر کنید.