ماهان شبکه ایرانیان

فرزندآوری؛ پشت دیوار نا امیدی

علل بی‌میلی زنان و مردان ایرانی به بچه‌دار شدن

چرا زوجین بچه نمی‌خواهند؟ یا به تک ‌فرزندی روی آورده‌اند؟؛ اینها پرسش‌هایی است که با وقوع ازدواج‌ دهه شصتی‌ها کم‌کم به‌عنوان یکی از چالش‌های اجتماعی مطرح شد.

علل بی‌میلی زنان و مردان ایرانی به بچه‌دار شدن

چرا زوجین بچه نمی‌خواهند؟ یا به تک ‌فرزندی روی آورده‌اند؟؛ اینها پرسش‌هایی است که با وقوع ازدواج‌ دهه شصتی‌ها کم‌کم به‌عنوان یکی از چالش‌های اجتماعی مطرح شد.

به گزارش به نقل از روزنامه ابتکار، «2 فرزند کافی است»؛ شعاری که 10سال پیش بر هر در و دیواری و تبلیغ تلویزیونی قابل دیدن و شنیدن بود. حالا آن طور که آمارها نشان می‌دهد خانوارهای ایرانی در سال‌های اخیر چندان تمایلی به فرزندآوری ندارند چه برسد به داشتن 2 بچه.
چرا زوجین بچه نمی‌خواهند؟ یا به تک ‌فرزندی روی آورده‌اند؟؛ اینها پرسش‌هایی است که با وقوع ازدواج‌ دهه شصتی‌ها کم‌کم به‌عنوان یکی از چالش‌های اجتماعی مطرح شد. رواج فردگرایی، افزایش سن ازدواج، افزایش آمار طلاق، افزایش سطح تحصیلات و اشتغال زنان، افزایش میزان شهرنشینی و مشکلات اقتصادی از جمله دلایل تعداد فرزندان خانواده‌‌های ایرانی در دهه‌های اخیر عنوان می‌شوند.


اما با کمی پرس‌وجو از متاهل‌ها شاید بتوان به مهم‌ترین دلایل این بی‌رغبتی به فرزندآوری دست یافت. «نگین» پنج سال است که ازدواج کرده و از این اتفاق زندگی‌اش به نیکی یاد می‌کند. او به «ابتکار» می‌گوید: «با این وجود تمایلی به بچه‌دار شدن ندارم. احساس ناامیدی نسبت به بهبود وضع کشور باعث این بی‌میلی شده، وضع اقتصادی و فرهنگی کشور به ‌گونه‌ای نیست که برای آمدن انسان دیگری به این کشور مناسب باشد، اما در این زمینه همسرم با من موافق نیست، او معتقد است باید روند طبیعی زندگی را دنبال کرد و نباید انگشت روی جنبه‌های منفی این قضیه گذاشت.»


«حسام» نیز هفت سال از زندگی‌ مشترکش می‌گذرد و البته دارای یک فرزند است. او می‌گوید: «یکی از مهم‌ترین مسئولیت‌های فرزندآوری، تربیت و مفید بودن کودک در آینده است که با تعدد فرزند این مسئولیت تحت تاثیر قرار می‌گیرد.» اما این همه ماجرا در مورد این بی‌میلی «حسام» به آمدن فرزند دوم نیست چراکه می‌گوید: «از طرف دیگر به آینده دنیا امیدوار نیستم بنابراین آینده فرزندم را مبهم می‌دانم. ضمن اینکه هزینه‌های تامین زندگی مطلوب نیز از دایره دغدغه‌ها خارج نیست.»


مهاجرت، مادر شدن را در من زنده کرد
«من همیشه عاشق بچه‌ها بوده‌ام و دوست دارم مادر شدن را تجربه کنم.» این جملات را «فاطمه» به «ابتکار» می‌گوید. اما او در ادامه توضیح می‌دهد: «هر بار که با خودم فکر می‌کنم متوجه شدم در زندگی‌ام به آن چیزی که در زمینه شغلی می‌خواستم به دلایل شرایط حاکم بر جامعه نرسیدم؛ همان‌طور که مادرم و مادربزرگم نیز نتوانستند همه یا لااقل بیشتر استعداد‌های خود را شکوفا کنند پس بعید نیست که فرزند من هم چنین سرنوشتی داشته باشد.» او معتقد است که «اگر زن و شوهر از خوشبختی فرزندشان مطمئن نیستند نباید او را به دنیا بیاورند، بنابراین من و همسرم تصمیم نداشتیم بچه‌دار بشم تا اینکه تصمیم به مهاجرت گرفتیم، با این اتفاق شور مادر شدن بار دیگر در من جان تازه گرفته است. ضمن اینکه ترجیح می‌دهم یک فرزند داشته باشم و هر چه در توان دارم برای همان یک بچه فراهم کنم.»
در این میان، بارها از بزرگترها شنیده‌ایم که بچه شیرینی زندگی و موجب تحکیم بنیان خانواده است. موضوعی که «احسان» درباره آن به «ابتکار» می‌گوید: «بچه‌دار شدن رابطه زن و شوهر را سالم‌تر و بهتر و زندگی‌شان را هدفمند می‌کند. ضمن اینکه با آمدن بچه، تربیت کردن هم به نقش زن و مرد اضافه می‌شود و همین نکته به زندگی مشترک مطلوب کمک می‌کند.» او که یک سال از زندگی زناشویی‌اش می‌گذرد، نسبت به فرزند داشتن خوشبین است و آن را جزئی از زندگی مشترک خود در آینده می‌داند.
اما «مهتاب» دیدگاه متفاوتی با «احسان» دارد. او که یک سال است ازدواج کرده، به «ابتکار» می‌گوید: «بچه‌دار شدن نیاز به الزاماتی دارد، تا زمانی که خانه شخصی نداشته باشیم و نتوانیم از پس خواسته‌های فرزندم بربیاییم تمایلی به بچه‌دار شدن نداریم.» به عقیده او، «وضعیت اقتصادی تاثیر مهمی در تصمیم به مادر و پدر شدن دارد که درحال حاضر این شرایط برای من و همسرم مهیا نیست.»


وضع اجتماعی، مانع تولد فرزند دوم
از سوی دیگر، نکته‌ای که نباید از آن غافل شد این است که در سال‌های اخیر بسیاری از زوج‌ها با آمدن فرزند اول‌شان تصمیم می‌گیرند برای همیشه همان یک فرزند را داشته باشند. «مریم» جزو همین دسته از افراد است. او که هفت سال ازدواج کرده و به «ابتکار» می‌گوید: «با آمدن نیما، من و همسرم متوجه شدیم باید زمان زیادی را برای تربیت او بگذاریم و این درحالی است که هر 2 کارمند هستیم و فقط بعدازظهرها می‌توانیم با فرزندمان باشیم. اما این همه مشکلات ما در قبال کودک‌مان نیست که ما را از آوردن فرزند بعدی منصرف کرده است چراکه شرایط کشور، وضع اقتصادی و به‌ویژه اجتماعی برای داشتن فرزند بیشتر اصلا مناسب نیست. هدایت و مصون نگهداشتن کودک از خطرات مختلفی که در جامعه وجود دارد، از دیگر دلایل ما به داشتن همین یک فرزند است. ضمن اینکه آینده مبهم ناشی از بی‌ثباتی کشور را هم نباید فراموش کرد.»
آنچه در اکثر این اظهارنظرها مشترک به نظر می‌رسد، احساس ناامیدی از آینده و وضع نامطلوب اقتصاد کشور از عمده دلایل بی‌رغبتی زوجین به فرزندآوری است. مواردی که در مطالعات جهانی نیز به اثبات رسیده است؛ پژوهشگران سه مولفه شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را در ازدواج و فرزندآوری موثر می‌دانند. به گفته آنها، اگر جامعه‌ای در این سه مولفه ضعیف باشد فرزندآوری در آن کاهش پیدا می‌کند.
در این میان، یکی از عوامل بی‌میلی به بچه‌دار شدن زنان و مردان ایرانی، تاخیر در ازدواج و بالا رفتن سن افراد عنوان می‌شود که به‌تازگی محققان دانشگاهی ایران در پاسخ به این پرسش که تمایل زنان و مردان ایرانی به بچه‌دارشدن چگونه است؟، اعلام کرده‌اند «فرزندآوری به‌موقع، نه‌تنها باعث می‌شود که پدر و مادر به شکل بهتری به تربیت فرزندان خود بپردازند، بلکه بقا و انسجام خانواده را نیز استحکام بیشتری می‌بخشد. در مطالعات باروری، زمان تولد اول از اهمیت زیادی برخوردار بوده و موالید بعدی خانوار، به زمان تولد اول مربوط هستند.»


افزایش 3.5 سال؛ فاصله ازدواج تا فرزند اول
اما این مطالعه، نتایج قابل توجه دیگری هم داشته است. به‌عنوان مثال «زنان با فاصله 2.7سال فرزند اول خود را به دنیا می‌‌آورند. همچنین داده‌‌های طرح سلامت و جمعیت حکایت از این دارد که فاصله ازدواج تا فرزند اول به‌طورکلی و نسبت به سال‌های پیشین 3.5سال افزایش یافته است.»
از دیگر نکات قابل تامل در این پژوهش این است که «برای مردان، تنها عامل تاثیرگذار در فاصله ازدواج تا اولین فرزند، محل سکونت است اما در مقابل، برای زنان عواملی همچون سن ازدواج، وضعیت اشتغال و موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده بر نگرش آن‌ها نسبت به فاصله ازدواج تا تولد اول، تاثیر بیشتری دارد.»
همچنین «مردان شهری، نسبت به مردان روستایی تمایل بیشتری دارند که تولد اولین فرزندشان به تاخیر بیفتد و همچنین زنانی که ازدواج زودرس داشته‌اند، نسبت به زنانی که ازدواج دیررس دارند، با فاصله بیشتری فرزندآوری خویش را شروع می‌‌کنند. از طرف دیگر، زنان شاغل بیشتر از زنان بیکار یا خانه‌‌‌دار، خواهان به تاخیر انداختن زمان تولد اولین فرزندشان هستند.»
اما محققان با نتایج به‌دست‌آمده پیشنهاد می‌‌کنند: «سیاست‌گذاران بر بهبود شرایط کاری زنان شاغل، بهبود مراقبت‌های بهداشتی در زمان حاملگی و فراهم کردن شرایط ازدواج برای جوانان در سنین 20 تا 30سالگی متمرکز شود».
همه اینها درحالی است که یک جمعیت‌شناس معتقد است: «علاوه‌بر تاخیر در ازدواج، افزایش سطح توقعات و انتظارات، کاهش نفوذ نیروهای سنتی و شبکه‌های فامیلی و خانوادگی موجب کاهش تمایل افراد به ازدواج‌های به‌هنگام و در نتیجه فرزندآوری است.» حاتم حسینی به ایسنا می‌گوید: «ناامنی شغلی یکی از عوامل مهم کاهش تمایل جوانان به ازدواج است. بسته‌های تشویقی افزایش موالید به تنهایی نمی‌تواند نقش مهمی در ترغیب جوانان به ازدواج به‌هنگام و تشکیل خانواده ایفا کند.»


در تامین نیازهای اولیه هم ناتوانیم
به عقیده این عضو هیات مدیره انجمن جمعیت‌شناسی ایران، «کاهش ازدواج و باروری به خاطر گریز افراد از تشکیل خانواده و عدم تمایل آن‌ها به ازدواج نیست، بلکه این امر بازتاب شرایط اقتصادی و اجتماعی حاکم بر جامعه است درحالی که در آموزه‌های دینی هم تاکید شده فرد ازدواج و تشکیل خانواده را به زمانی موکول کند که به نحو مطلوبی توانایی اداره‌ زندگی را داشته باشد.» به گفته حسینی، «وقتی در تامین نیازهای اولیه مانند مسکن و ثانوی مانند اشتغال جمعیت جوان ناتوان باشیم، نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم صرفاً از طریق ارئه‌ بسته‌های فرهنگی، جوانان را به ازدواج، تشکیل خانواده و فرزندآوری ترغیب کنیم.» این اظهارنظرها و البته دیدگاه‌های مردمی همه نشان از این دارد که هشدارها درباره سونامی سالمندی ایران در 2دهه آینده جدی است. این هشدارها درحالی است که نباید از واقعیت‌ها چشم‌پوشی کرد. در وضعیتی که آلودگی هوا در کلان‌شهرها سال به سال بدتر می‌شود، اقتصاد کشور ناامیدی و سرخوردگی را در جامعه به دنبال داشته، بی‌مهری به مسائل فرهنگی و اجتماعی، دلهره را در دل خانواده‌ها کاشته و مدیریت بر منابع ملی در سه دهه گذشته نامطلوب بوده و اخطارها درباره کم‌آبی جدی است، به‌طور حتم منطق افراد حکم می‌کند که با آوردن یک انسان دیگر به این سرزمین کشور و آینده خانواده خود را با مشکلات دیگر روبرو خواهد کرد. با وجود اینها نمی‌توان بقا و تولید نسل را نادیده گرفت از این‌رو به نظر می‌رسد مسئولان که در سه دهه گذشته در زمینه‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کار مهمی از پیش نبرده‌اند زودتر بجنبند تا لااقل در 10سال آینده امید به جامعه تزریق شود و ایران جانی دوباره بگیرد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان