ماهان شبکه ایرانیان

اسلامیت و جمهوریت از دیدگاه امام خمینی (ره)

با گذشت بیش از چند دهه از انقلاب اسلامی و طراحی نظام جمهوری اسلامی توسط معمار و ایدئولوگ انقلاب و همچنین تایید آن توسط مردم در ۱۲ فروردین ۵۸ و تصویب آن در چارچوب اصول قانون اساسی، هنوز هم عده ای در تلاش هستند تا جمهوریت نظام را به نفع اسلامیت فدا کنند بطوریکه ایجاد تعارض مصنوعی بین این دو مفهوم اساسی یکی از چالش های سیاسی جامعه ما می باشد طرح حذف ...

مقدمه

با گذشت بیش از چند دهه از انقلاب اسلامی و طراحی نظام جمهوری اسلامی توسط معمار و ایدئولوگ انقلاب و همچنین تایید آن توسط مردم در 12 فروردین 58 و تصویب آن در چارچوب اصول قانون اساسی، هنوز هم عده ای در تلاش هستند تا جمهوریت نظام را به نفع اسلامیت فدا کنند بطوریکه ایجاد تعارض مصنوعی بین این دو مفهوم اساسی یکی از چالش های سیاسی جامعه ما می باشد طرح حذف جمهوریت از پایه و شاکله نظام سیاسی و تبدیل آن به حکومت اسلامی،...که با حجم گسترده ای از کارهای نظری و تولیدات گفتاری و نوشتاری در دفاع از اسلامیت نظام و تضعیف جمهوریت آن صورت گرفت اینها حکومت عدل اسلامی را نقیض جمهوری اسلامی گرفتند و از نظامی که در قانون اساسی تحت عنوان جمهوری اسلامی فرمول بندی حقوقی شده بود به عنوان دوره گذر یاد کردند. نظامی که باید پس از سپری شدن دوره انتقال به حکومت عدل اسلامی تکامل یابد.

البته در مقابل، عده ای تلاش می نمایند که با کم رنگ کردن محتوای اسلامی، مفهوم جمهوریت نظام را پر رنگ جلوه دهند که هر دو تلاش بعنوان یک چالش و زمینه تعارض در جامعه تبدیل شده است لذا رجوع به حوادث اول انقلاب و دیدگاه حضرت امام درخصوص جمهوریت و اسلامیت نظام می تواند راهگشا باشد.

جمهوریت و اسلامیت در رویه عملی امام خمینی(ره)

امام خمینی که به حق، ایده جمهوریت با نام او در تاریخ ما گره خورده است و باید او را طراح اصلی جمهوریت در ایران دانست، هنگامی که در مهرماه سال پنجاه و هفت در پاسخ به پرسش خبرنگاری اعلام کرد.[1] نظام مورد نظر انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی است، افق تازه ای را در چشم انداز حیات سیاسی ایران گشود.

امام خمینی، از ابتدا بگونه ی پیگیر هدف از انقلاب و سرنگونی رژیم سلطنتی شاه را تاسیس جمهوری اسلامی ذکر می کردند و ملت نیز شعار "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" را به شعار اصلی انقلاب خود تبدیل کرد. امام خمینی در این خصوص می فرماید:

"با قیام انقلابی ملت شاه خواهد رفت و حکومت دموکراسی جمهوری اسلامی برقرار می شود. در این جمهوری یک مجلس ملی مرکب از منتخبین واقعی مردم امور مملکت را اداره خواهند کرد."[2]

ایشان در پاسخ به خبرنگار دیگری مبنی بر اینکه چه نوع جمهوری را در نظر دارید پاسخ دادند:

"ما خواهان استقرار یک جمهوری اسلامی هستیم و آن حکومتی است متکی به آرا عمومی، شکل نهایی حکومت با توجه به شرایط و مقتضیات کنونی جامعه ما توسط خود مردم تعیین خواهد شد."[3]

نظامی که بدینوسیله، به مردم انقلابی ایران و افکار عمومی جهان معرفی می شد نظامی بود که:

"دقیقا باید به آرا عمومی در همه جا احترام بگذارد. مطبوعات در نشر همه حقایق و واقعیات آزادند. هرگونه اجتماعات و احزاب از طرف مردم در صورتی که مصالح مردم را به خطر نیندازند آزادند".[4]

رهبری انقلاب اصل تاسیس چنین نظامی را هم که "حافظ استقلال و دمکراسی است" موکول به رای ملت در رفراندوم می دانستند و اعلام می کردند که ملت ایران با هر طرحی که لازمه اش بقا نظام شاهنشاهی و حفظ سلسله پهلوی است مخالف است و هیچ ابهامی در این پیشنهاد که ملت ایران با رفراندوم خود در سراسر کشور اعلام نموده، نیست. نظام حکومتی ایران جمهوری اسلامی ایران است که حافظ استقلال و دمکراسی است و براساس موازین و قوانین اسلامی اعلام می شود ما این پیشنهاد را در آتیه نزدیک به آرا عمومی رسما مراجعه می کنیم.[5] اصل اتکا حکومت به آرا مردم پذیرش رفراندوم بعنوان مبنای تاسیس نظام سیاسی جدید به طور مستمر و مکرر تا پیروزی انقلاب از سوی امام خمینی اعلام شد.[6] علاوه بر این، برای جلوگیری از هرگونه سؤ تفاهم و انسداد باب تعبیر و تفسیرهای نادرست از "جمهوری اسلامی" مورد نظر، امام خمینی مکرر توضیح داده اند که مراد از "جمهوری" همان معنایی است که در همه جا هست. اما از آنجا که جمهور مردم مسلمان هستند، محتوای قوانین متخذ و منبعث از اسلام است. امام در پاسخ به سوال خبرنگاری فرانسوی که پرسیده بود جمهوری اسلامی برای ما فرانسوی ها چندان مفهوم نیست، زیرا که جمهوری می تواند بدون پایه مذهبی باشد. آیا جمهوری شما بر پایه سوسیالیسم است؟ مشروطیت است؟ دمکراتیک است؟ چگونه است؟ فرموده اند:

"ما جمهوری به همان معنایی است که همه جا جمهوری اسلامی لیکن این جمهوری بر یک قانون اساسی ای متکی است که قانون اسلام باشد، لکن انتخاب با ملت است."[7]

اسلامیت نظام نافی جمهوریت نیست

از نظر ایشان چون "اکثریت قاطع ملت ایران مسلمان است" این اکثریت می توانند یک جمهوری اسلامی تشکیل دهند.[8] بدین ترتیب اسلامیت نظام نه تنها نافی جمهوریت نیست بلکه اساسا متکی بدان است و حق حاکمیت ملی و جمهوریت حافظ و ضامن اسلامیت می باشد. علاوه بر اینکه در چنین جمهوریتی، حقوق اقلیتها هم تضمین شده است. بنام اسلام نه تنها نمی توان حق حاکمیت اکثریت ملت را سلب کرد بلکه به عنوان دفاع از اسلام، حقوق اقلیت را هم نمی توان نادیده گرفت. در دیدگاه رهبر کبیر انقلاب "احکام اسلام احکام مترقی و مبتنی بر دمکراسی و پیشرفته است."[9]

جمهوری اسلامی

دو هفته پس از پیروزی انقلاب نیز ضمن اشاره به رفراندوم گذاشتن جمهوری اسلامی اعلام کردند که "کسانی هم که مخالف هستند آزاد و مختارند که اظهار مخالفت نمایند" و آزادند هرکس رای خود را در ارتباط با اصل جمهوری اسلامی بدهد.[10] امام خمینی در دوازدهم فروردین سال پنجاه و هشت نیز طی پیامی رادیو - تلویزیونی بمناسبت انجام رفراندوم خطاب به ملت فرمودند:

"من اعلام می کنم جمهوری اسلامی را و این روز را روز عید می دانم. امیدوارم که هر سال روز دوازدهم فروردین روز عید ملت ما باشد که رسیدند به قدرت ملی و خودشان سرنوشت خودشان را بدست خواهند گرفت"

و در ادامه تاکید کردند که

"در اسلام اختناق نیست، در اسلام آزادی است برای همه طبقات. .. دیگر قضیه سازمان امنیت در کار نیست. .. دیگر دولت نمی تواند به ملت زور بگوید. دولت در حکومت اسلامی در خدمت ملت است. باید خدمتگزار ملت باشد."[11]

تبلور نظام جمهوریت

بدین ترتیب با رفراندوم ملت رشید ایران، نظام جمهوریت برای نخستین بار در ایران تولد یافت و عصر تازه ای در حیات مردم ما آغاز شد. سرنگونی سلطنت و تاسیس جمهوریت بدین معنا بود که انسان نوینی در ایران پا به عرصه وجود گذاشته است. انسانی که دیگر صغیر و مهجور نیست و شایستگی آن را یافته تا خود سرنوشت و تقدیر خویش را در دست گیرد.

از آنجا که مردم به جمهور شهروندان ارتقا یافته بودند با رای مثبت به نظام جمهوری در رفراندوم دوازدهم فروردین به طیف نظام های غیرجمهوری اعم از سلطنتی مطلقه، سلطنتی مشروطه و اشکال گوناگون حکومت های یکه سالار و اتوکراتیک یا گروه سالار و اریستوکراتیک رای منفی داده بودند و به دلیل آن که مسلمان بودند و خواهان زیست اجتماعی منطبق با روح اسلام و در جهت سمت گیریها و آرمانهای اسلامی، با رای و اراده خویش ضامن و حافظ اسلامیت نظام شدند و به انواع جمهوریهای سکولار، لائیک و غیر دینی نه گفتند، همان که در تعبیر امام خمینی مکرر شد که "جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد"[12] نظامی که بدینوسیله رسمیت یافت. در میثاقی ملی و سندی قانونی و مشروعیت بخش بنام قانون اساسی، در دوازده آذرماه سال پنجاه و هشت با رفراندوم مجدد ملت اصول تفصیلی خود را تقرر بخشید. بر پایه این نیز نظام جمهوری اسلامی، جمهوری است زیرا که مشارکت ملت در تعیین سرنوشت خود را به رسمیت شناخته و اسلامی است چراکه تجلی اراده مردم مسلمانی است که خواسته اند ارزش ها، آرمان ها و قواعد اسلامی را در روابط میان خویش حاکم سازند. فصل پنجم آن یک سره به "حق حاکمیت ملت و قوای ناشی از آنها" اختصاص یافته و به موجب اصل پنجاه و ششم آن "خداوند انسان را به سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است و هیچکس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروه خاص قرار دهد". برپایه همین اصل ملت حق خداد حاکمیت را از طریق اصول قانون اساسی اعمال می کند. بدین ترتیب اسلامیت نظام نیز متکی و منبعث از جمهوری آن است و به همین دلیل است که حفظ اسلامیت حکومت در گرو حفظ جمهوریت آن می باشد. این همان مبنایی است که با تمسک بدان، امام خمینی نظام نوین را تاسیس کرد.

دو عنصر اسلامیت و جمهوریت

با چنین منطقی است که تناقض ادعایی میان اسلامیت و جمهوریت رفع می شود و اصل یکصد و هفتاد و هفت قانون اساسی که دو عنصر اسلامیت و جمهوریت را عناصر بلاتغییر نظام سیاسی موجود معرفی کرده است معنا و مفهوم منطقی پیدا می کند. اراده جمهور ملت، در جریان انقلاب نظم کهن را فرو ریخت و نظمی نو جایگزین آن ساخت. اراده ای که در نظم نوین و برپایه قانون اساسی، سامان حیات سیاسی را رقم زد و جمهوریت خود را معطوف به اسلامیت نمود. تا زمانی که چنین اراده چنان جمهوری قوام و دوام داشته باشد قانون اساسی و اصول و محتوای اسلامیت آن تضمین حیات و بقا به خود می گیرد. طبق اصول قانون اساسی هم...نظام سیاسی جدید و هم جریان امور و ساز و کارهای آن منبعث از منطق و روح جمهوریت است. اصول 56، 57، 6، 7 بند 8 اصل 3، 177 و. .. مبین همین منطق جمهوریت و مردم سالاری است. در صورت بندی "جمهوری اسلامی" اگر اصل جمهوریت را اصلی ما تقدم و بنیادین هم ندانیم و برای آن قائل به موضوعیت نباشیم، حداقل آن است که جمهوریت برای اسلامیت، طریقیت دارد و در این حالت نیز قوام و بقا اسلامیت نظام وابسته به جمهوریت آن است. همچنان که برای تبیین رابطه دو رکن نظام، جمهوریت و اسلامیت اگر به نسبت فرم و محتوا نیز قائل باشیم آنچنانکه در برخی اشارات امام خمینی هم بدان تفوه رفته است.[13] باز هم حفظ محتوا جز با رعایت روش مندی و ساز وکارهای جمهوریت گرایانه امکان پذیر نیست. اما همان گونه که گذشت امام خمینی کرارا و آشکارا وجه جمهوریت نظام را به همان معنا گرفته اند که در تمام جهان معروف و معمول است.

شاخص های جمهوریت و مردم سالاری

در واقع نگاهی گذرا بر عملکرد حکومتی حضرت امام در طول ده سال نشان می دهد که علیرغم تمامی توطئه ها و وجود جنگ تحمیلی، شاخص های جمهوریت و مردم سالاری مرتبا ارتقا یافت. نقش تاسیس جمهوری اسلامی و پذیرش جمهوریت، یعنی اینکه آحاد مردم حق تعیین سرنوشت دارند و می توانند در انتخابات شرکت کنند و هر فردی یک رای دارد بسیار مهم است. یعنی پذیرش حق رای یکسان بین مردم.

نکته دیگر مردم گرایی شدید حضرت امام بود و بواقع اعتقاد خاصی به مشارکت مردمی داشتند. در همه فرمایشات ایشان از جمله وصیت نامه امام، شاید بعد از کلمه اسلام، کلمه مردم پر کاربردترین کلمه باشد اینکه ما همه چیز را از مردم داریم. اینکه مردم ولی نعمت ما هستند اینکه میزان رای ملت است، اینکه باید عصاره فضائل ملت در مجالس محقق شود.

جمهوری خواهی ویژگی منحصر به فرد حضرت امام

در واقع می توان ادعا کرد که تنها کسی که به جمهوریت به معنای واقعی اعتقاد داشت و آن را در کشور جا انداخت حضرت امام بود، جمهوری خواهی ویژگی منحصر بفرد امام بود و این ظلم بزرگی به حضرت امام می باشد که عده ای می گویند امام تحت شرایط اضطرار جمهوریت را پذیرفته بود.

به هر حال علیرغم وجود تضاد نظری موجود بر سر اسلامیت و جمهوریت در جامعه، در صورتی که به رویه عملی حضرت امام و همچنین به اصول قانون اساسی عمل شود نه تنها هیچ تضادی بین این دو مفهوم بوجود نمی آید بلکه اینها به عنوان مکمل هم عمل می کنند و به تعبیر استاد شهید مرتضی مطهری "جمهوریت" شکل حکومت ما را تعیین می کند و "اسلامیت" محتوای آن را.

ولایت مطلقه فقیه و دین سالاری

بنابراین بهترین راه حل برای حل اختلاف ریشه ای بین طرفداران ولایت مطلقه فقیه و اسلامیت از یک طرف و حامیان ولایت انتخابی فقیه و جمهوریت، از طرف دیگر پذیرش نظریه ولایت الهی - مردمی است. در واقع پذیرش این نظریه علاوه بر اینکه جمهوری ستیزان مدعی دین سالاری و وفادار به ولایت مطلقه فقیه را خلع سلاح می کند حربه مدعیان مردم سالاری غیر معتقد به مشروعیت الهی ولایت فقیه را کند می کند و در عمل نیز موجب می شود همه نیروها بدون اختلاف در مبانی و اصول، مصروف کار آمدتر نمودن اساس نظام شود.

پی نوشت ها

[1] مصاحبه با خبرنگار فیگارو، صحیفه نور، جلد 2، ص 159

[2] مصاحبه با رادیو - تلویزیون اتریش (10/9/57)، صحیفه نور، جلد 2، ص 255

[3] مصاحبه با خبرنگار گاردین (10/8/58)، صحیفه نور، جلد 2، ص 280

[4] مصاحبه، (11/8/58)، صحیفه نور، جلد 2، ص 280

[5] صحیفه نور، جلد 3، ص 16، جلد 4، ص 205 و 179

[6] بنگرید به صحیفه نور، جلد 3، ص 27، 33، 43، 47، 52، 58، 72، 105، 142، 156، 257، 259، جلد 4، ص 21، 37، 113، 159، 164، 169

[7] صحیفه نور، جلد ظ، ص 145 و نیز جلد 4، ص 138 - 172

[8] صحیفه نور، جلد 3، ص 146

[9] صحیفه نور، جلد 4، ص 209

[10] صحیفه نور، جلد 5، ص 122

[11] صحیفه نور، جلد 5، ص 238

[12] به عنوان مثال: صحیفه نور، جلد 5، ص 181

[13] بنگرید به صحیفه نور، جلد 4، ص 157 و 273

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان