سر و صدای احمدی نژاد در جریان دادگاه بقایی و مشایی و حملات تندش به قوه قضائیه چنان گرد و خاکی به پا کرده است که رسانه ها خواسته و ناخواسته هر چند روز یکبار خبر از زنبیل مستندات بقایی، بست نشینی مردان دولت مهروزی و پیامهای خاص ویدئویی احمدی نژاد منتشر می کنند. در این میان همه منتظر بودند تا ببیند نظام تا چه زمانی مسیر مدارا با این فرزند سرکش برآمده از رای اصولگرایی را طی میکند.
از دیروز که سخنان رهبری در رابطه با نحوه فعالیت مسئولان نظام، رسانه ای شد، احمدی نژاد و یاران غارش دچار شوک سیاسی شدهاند. بخش ابتدایی و انتهایی این جملات رهبری که فرمودند « کسانی که دیروز همه امکانات کشور در اختیار آنها بود و کسانی که امروز همه امکانات مدیریتی کشور را در اختیار دارند، حق ندارند نقش اپوزیسیون بازی کنند.» ،تمام تحلیلها را به سمت احمدینژاد روانه کرد.
وقتی اقدامات اخیر احمدینژاد را همچون تکه های پازل در کنار سخنان رهبری بچنیم، چیزی جز تکرار نهی رهبری رویت نمیشود. همانطور که اصرار احمدینژاد برای حضور در انتخابات، با موضع گیری صریح رهبری همراه شد این بار هم گویا سرکشیهای دنبالهدار مردان دولت سابق، و اختلاف افکنی های اخیر آنها با تذکرات صریح رهبری همراه شده است. هرچند سخنان رهبری انقلاب سندی پیش روی همه مسئولان کشور بود اما نگاه ها بیش از همه به سمت احمدی نژادی ها چرخیده است.
حال این سئوال ایجاد می شود که این بار احمدی نژاد قرار است به توصیه های مهم رهبری گوش بسپارد یا اینکه همچون روز ثبت نامش در انتخابات دوازدهم با گفتن جملاتی شبیه این که« رهبری من را نهی نکردند، گفتند نیایید بهتر است!»، مسیر انکار را پیش میگیرد؟
*رهبری نهی کرد اما احمدینژاد آمد!
احمدینژاد که چند سالی بعد از رفتنش از پاستور، به حاشیه رانده شده بود، ناگهان در بزنگاه انتخابات 96 نشان داد به راحتی قصد جدایی از سیاست را ندارد.سخنرانی و سفرهای استانی مسیرهایی بودند که او تلاش کرد خودر را به سیاست متصل نگه دارد. هر چه به انتخابات 96 نزدیکتر میشدیم، بیشفعالی سیاسی احمدینژاد هم بیشتر به چشم می آمد. اهل سیاست هم این بیشفعالی را حکم بر تلاش او برای ورود به انتخابات دادند. اما در اواسط سال 95، خبرهای جدیدی به گوش رسید. احمدی نژاد از حضور در انتخابات «نهی» شده بود.
ابتدای امر، این موضوع در حد حرفهای درگوشی و گمانهزنی بود، اما با انتشار سخنان رهبری، «نهی» از حضور در انتخابات، تأیید شد: « خوب بله، یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم بهملاحظهی صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمیدانیم ما شما شرکت کنید. این را گفتیم، خوب یک چیز عادی است.»، «با ملاحظه حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه میکند که آقا شما اگر توی این مقوله وارد شدید این دوقطبی در کشور ایجاد میشود. دوقطبی در کشور مضرّ است به حال کشور. من صلاح نمیدانم شما وارد بشوید. بله، این چیز خیلی مهمی که نیست. این یک چیز خیلی طبیعی است، خیلی ساده است. بله، ما این توصیه را به یکی از آقایان، به یکی از برادران کردیم. خوب، حالا این مایه اختلاف بشود بین برادران مؤمن، یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خوب، حالا این هم پشت بلندگو»
هر چند رهبری از پشت بلندگو احمدینژاد را از آمدن نهی کردند اما احمدینژاد مسیر دیگری را پیش گرفت. او در بزنگاه انتخابات دست در دست بقایی به وزارت کشور رفت و برای انتخابات ثبت نام کرد.
احمدینژاد در روز ثبت نام با گفتن این جمله که« رهبری من را نهی نکردند، گفتند نیایید بهتر است!»، نشان داد که نقش جدیدی برای خود نوشته است؛ مردی با سیاست انکار!
جوانفکر توپخانه رسانه ای احمدی نژادی ها را روشن کرد
چند ساعتی از صحبتهای روز گذشته رهبری نگذشته بود که مردان احمدی نژادی با زیرکی رسانهای خود دست به کار شدند.علی اکبر جوانفکر مشاور رسانه ای احمدی نژاد، اولین چهره ای بود که برای مصادره صحبتهای رهبری به نفع جریان متبوعش اقدام کرد. او در کانال تلگرامیش مدعی شد که « پرواضح است که مخاطب این سخنان رهبری کسانی هستند که امروز در دولت آقای روحانی، امکانات مدیریتی را در اختیار دارند و همین ها در دولت اصلاحات و سازندگی نیز باز امکانات مدیریتی کشور را در اختیار داشتند اما با این وجود به بیان سخنانی از موضع مخالفت با نظام و انقلاب می پردازند. تصریح رهبری در اینجا کاملا مشخص است و مرتبط کردن آن به دکتر احمدی نژاد مستظهر به هیچ منطق صحیحی نیست. »
اما این جملات تنها بخشی از سیاست انکار جوانفکر بود، چه آنکه او در بخش انتهایی یادداشتش تأکید کرده است« جا دارد به این نکته نیز اشاره کنم که رهبر معظم انقلاب در 19 دی ماه سال گذشته به بگو مگوهای بین روسای دو قوه مجریه و قضاییه اشاره کردند و فرمودند که این ها چیز اهمیت داری نیست و تمام می شود. وقتی بگومگوهای روسای دو قوه با هم از نظر رهبری یک مساله غیرمهم تلقی می شود ، پرواضح است که بگومگوهای رییس یک قوه یا دکتر احمدی نژاد بدون تریبون و به زعم مدعیان زیاده خواه بی هوادار و از چشم مردم افتاده ، چگونه می تواند اینقدر اهمیت داشته باشد که رهبری در مورد آن موضع بگیرند؟»
این خط مشترکی است که بعد از صحبتهای رهبری از جانب توپخانههای رسانهای احمدینژادی پیگیری شده است. آنها با انتشار و نسبت دادن سخنان رهبری به افراد دیگر، تلاش کردند تا خود را از تیررس، انتقاد رهبری دور کنند. استراتژی مشترک احمدینژادیها، این واقعیت را گوشزد می کند که گویا قرار است احمدی نژاد و یاران غارش همچون مهر 95 -همان روزی که رهبری احمدینژاد را از حضور در انتخابات نهی کرد-مسیر انکار در برابر نهی رهبری را تکرار کنند.
2929