مبحث تجرد و علل آن بسیار پیچیده و بررسی آن مستلزم بحث کارشناسی زیاد است. پژوهشگران معتقدند که عواملی چون، افزایش خیانت و بیتعهدی در میان زوجها، عوامل اقتصادی، تغییر فرهنگ و دگرگونی نظام ارزشهای فردی و گروهی، افزایش بیکاری، نبود امنیت شغلی و افزایش آمار طلاق میتوانند در کاهش آمار ازدواج دخیل باشند. البته این در صورتیاست که مجرد ماندن و یا تنهایی را به عنوان یک انتخاب در میان جوانان درنظر نگیریم. به هرحال گذر زمان و چیزی که به آن تغییر فرهنگ و نفوذ مدرنیته میگویند، باعث شده سبک زندگی تغییر کرده و این تغییرات در بالارفتن سن ازدواج و حتی نوع آن هم تاثیرگذار باشند.
به گزارش به نقل از روزنامه بهار، بالارفتن سن ازدواج شاید در جوامع دیگر امری شایع باشد، اما این مسئله برای جامعهای مانند ایران که همیشه پایبندی خاصی به سنتها و اصول داشته، گویا بیشتر به چشم میآید.
مسئولان کشور چه میگویند؟
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در آخرین مصاحبه خود اعلام کرد که بیش از 11 میلیون جوان درکشور، حد نرمال سن ازدواج را رد کردهاند؛ که از این تعداد 5 میلیون و 570 هزار نفر مرد و 5 میلیون و 670 هزار نفر زن هستند. (سن نرمال ازدواج برای مردان 20 تا 34 سال و برای زنان 15 تا 29 سال است که البته به نظر میرسد در حال تغییر و تحول است.) در آمار با مفاهیم دیگری چون «سن تجرد قطعی» نیز برخورد میکنیم؛ به افرادی که 49 سال را رد کرده باشند، مجرد قطعی گفته میشود. در حال حاضر بالای 150 هزار مجرد قطعی در کشور زندگی میکنند که از این تعدادحدود 62 هزار نفر مرد و 90 هزار نفر زن هستند.
تا اینجای کار، مسئله به آمار ربط داشته و مبحث تجرد فارغ از جنسیت قابل تحقیق و پژوهش است. اما سخنانی که از سوی برخی مسئولین شنیده میشود، این استنباط را بهوجود آورده که پدیدۀ تجرد در میان بانوان، به موردی بحثانگیز برای آنان تبدیل شده است؛ بهطوریکه در سال گذشته اعلام کردند زنگ خطر برای تجرد میلیونها دختر ایرانی به صدا درآمده است؛ هرچند در این میان آمارها نشان میدهد، شمار پسران ایرانی مجرد در سن ازدواج هم رو به افزایش است و در عمل تفاوت زیادی در تعداد افراد مجرد این دو جنس وجود ندارد. ربیعی وزیر کار، رفاه و تامین اجتماعی، در گفتوگویی که اسفندماه سال گذشته با روزنامۀ اعتماد داشت، با ابراز نگرانی از وجود تجردگرایی در بین زنان کشور، تأکید کرد که رشد آمار زنان مجرد سالمند در آینده باعث چالشهای زیادی در جامعه خواهد شد. وی قسمتی از معضلات مجرد ماندن زنان را نیز ناشی از عدم اشتیاق کارفرماها نسبت به استخدام زنان متأهل دانست.
آنورآبیها چه میگویند؟
از جنسیتیکردن موضوع تجرد در سخنان مسئولان داخلی که بگذریم، چندی پیش روزنامۀ لسآنجلس تایمز نیز در گزارشی عجیب به ماجرای ازدیاد زنان مجرد در ایران پرداخت که ادبیات این مقاله کمی عجیب بهنظر میرسید. گزارش لسآنجلس تایمز اینگونه شروع میشود: مردهای ایرانی برای ازدواج بهاندازه کافی خوب نیستند! در این گزارش کمی از تغییر در فضای سنتی ایران سخن گفته شده و افزایش تعداد زنان در بازارکار و استقلال مالی آنان مورد بررسی نویسنده قرار گرفته است. سپس خبرنگار این روزنامه با چندنفر از زنان ایرانی گفتوگویی انجام داده است. زنانِ گفتوگو شونده در این گزارش، به دلایل متعددی برای مجرد ماندن اشاره کردند که سنتهای دست و پاگیر و مشکلات مادی گوشهای از آنان بودند؛ اما شاید مهمترین فصل این گزارش در این قسمت خلاصه شود: «به علت توسعه آموزش عالی، انتظارات زنان بیشتر شده است. شما نمیتوانید با یک مرد معمولی ایرانی ازدواج کنید که شما را محدود میکند و میگوید «کار نکن، بیرون نرو.» این روزها پیدا کردن یک مرد روشنفکر ایرانی واقعا سخت است، آنها عقبتر از ما هستند.»
این گزارش انتقاد بسیاری را برانگیخت. بهنظر بسیاری از تحلیلگران، بررسی مسئله تجرد در جامعه، به این سادگی نیست و عوامل زیادی در این مورد دخیل هستند و اساساً زنانه و مردانه کردن موضوع تجرد و رسیدن به یک نتیجهگیری واحد چندان عاقلانه به نظر نمیرسد.
مجردها چه میگویند؟
بههمین منظور و برای فهمیدن آنچه که انتخاب یا اجبار در مجرد ماندن میتوان نامید، با چندنفر از جوانانی که مجرد بودند گفتگو کردم. در گزینش این افراد، به جنسیت آنها توجه نکردم و از هردو جنس یک سئوال مشترک را پرسیدم: چرا تا به حال مجرد ماندهاید؟
آسیه اولین نفری بود که به سراغش رفتم. او گفت که مجرد، بالای سیسال و کارمند است. وقتی با سؤال من مواجه شد، کوتاه گفت: «حقیقتش علاقهای به زندگی دونفره به سبک ایرانی ندارم.» از آسیه خواستم بیشتر توضیح بدهد: «ببینید سنتها، رسم و رسوم و این سبک ازدواج که در جامعه ما وجود دارد، مورد علاقه من نیست.» از او پرسیدم آیا فرد مطلوب و مناسبش را پیدا کرده است؟ «بله، ولی متاسفانه خانوادهها زیر بار نمیرن. . .»
محمدبالای سیسال دارد. کار میکند و هنوز مجرد است. در پاسخ به سؤالم «که چرا مجرد ماندهاید؟» جوابش یک جملۀ کوتاه و پرمعنی بود: «ترس از طلاق». از او پرسیدم اگر کسی را پیدا کند که مناسب باشد، باز هم حاضر به پذیرش ریسک طلاق نیست؟ «در یکی، دو مورد تلاش کردم، اما شرایط جور نشد.» محمد در نهایت گفت که عقل سلیم میگویدانتخابش را با وسواس بیشتری انجام دهد تا بعدا درگیر طلاق نشود.
علی در جواب سوالم گفت: «چندبار پیش آمد که ازدواج کنم، اما متاسفانه شرایط جور نشد. اما حالا که سنم بالاتر رفته، واقعا ازدواج برایم سخت شده.» از او پرسیدم که منظورش از شرایط دقیقا چیست؟ مالی یا عاطفی؟ «هیچکدام. سن و عقل بنده دیگه اجازه نمیدهد وقتی حداقلی از امکانات مالی و یا عاطفی وجود ندارد، پا پیش بگذارم؛ بنابراین در مواردی هم که شرایط مالی و عاطفیام مشکلی نداشته، باز به مشکل برخوردهام. اگر بخواهم سادهتر بگویم، باید بگویم الان دیگر اصلاً نمیدانم چه میخواهم!»
بهاره زیر سیسال دارد، چندسالی است که از خانواده مستقل شده و کار میکند. وقتی با سئوالم مواجه شد، سریع و قاطع گفت: «که چه بشود؟ ! کم بدبختی و مسئولیت دارم؟ چسان فسان شوهرم را هم تحمل کنم؟!» در برابر اینهمه قاطعیت کمی جا خوردم. از بهاره پرسیدم آیا مسائل و مشکلات مالی مدنظرش است؟ با همان قاطعیت جواب داد: «نه اتفاقاً. تنها قسمت ازدواج که فقط تا حدی میتواند جذاب باشد، همین است که بار مالی زندگی را با شخص دیگری تقسیم کنم. اگر بخواهم بیشتر توضیح دهم، میشود اینکه حوصله ندارم باب طبع کس دیگری رفتار کنم.»
مهسا درآستانه سیسالگی است. مهندسی خوانده و در همین زمینه هم کار میکند. او درجواب سئوالم گفت: «ازدواج نکردهام چون آدم مناسبی را پیدا نکردهام که بتوانم چنین واقعه عظیمی رابا او تجربه کنم.» از او پرسیدم اگر آدم مورد نظرت را پیدا کنی، ازدواج میکنی؟ پاسخش یک کلمه بود: «بله.»
سروش دانشجوی دکترا و سی و پنجساله است. او خیلی دقیق جوابم را میدهد: «به تنها بودن عادت کردهام. گاهی هم که یکى پیدا میشود که به نظرم مناسب است، با کوچکترین اختلاف نظری، همه چیز برایم سرد میشود «از سروش پرسیدم که این طرزتفکر، بعد از سیسالگی بر او غالب شده است؟ با خنده جواب داد:» بله، حالا شاید برای همه اینجورى نباشه؛ ولى من حس مىکنم آدم وقتی یاد گرفت که چهجورى تنهایىاش را پر کند، دیگر خیلى مثل گذشته انعطافپذیرى نشان نمیدهد. انگار که دگم میشود.»
کارشناسان چه میگویند؟
شهلا کاظمی جمعیت شناس است. او تحولات ازدواج را متوجه سن و شیوههای همسرگزینی میداند و میگوید این شیوهها در کشور به طور کلی در حال دگرگونی است. بهنظر او در گذشته روش سنتی توأم با دخالت خانوادهها حاکم بود و زوجین تا پیش از مراسم عقد و عروسی همدیگر را نمیدیدند، ولی الان شرایط خیلی عوض شده و یکی از دلایل بالارفتن سن ازدواج همین تغییر شیوههای همسرگزینی است؛ یعنی هر چه جامعه بزرگتر میشود افراد از هم بیگانهترمیشوند.
کاظمی معتقد است برای فراهمکردن امکان ازدواج مجردها که تعداد آنان نیز نسبت به سالهای گذشته زیادتر شده، باید به خانوادهها و جوانان آگاهی لازم داده شود و همچنین به فرهنگ همسانگزینی، به منظور حفظ تعادل جمعیت جوانان در سن ازدواج توجه ویژهای شود.
آیا تجردگرایی، یک مبحث جنسیتی است؟
به سراغ یاشارگرمستانی، پژوهشگر علوم اجتماعی رفتم. از او پرسیدم آیا او نیز مسئله افزایش تعداد مجردان را یک معضل دانسته و اساساً تعداد زنان مجرد را زنگ خطری برای جامعه میداند؟ در جواب این سئوال تأکید کرد که گذاشتن پیشوند «معضل» کنار یک پدیده، باید با وسواس بیشتری انجام شود ودرباره ویژگیهایی چون تجرد یا تأهل نباید به این راحتی و بهصورت صفر و یک نظر داد. حتی اگر قرار است تجرد مذموم شمرده شود، جنسیتیکردنش کار اشتباهی است؛ زیرا طبیعتاً و به دلیل تساوی آمار، تجرد در کل نمیتواند یک فاکتور جنسیتی باشد.
گرمستانی، زنگ خطراصلی را متوجه نهادها و ساختارهایی دانست که نتوانستهاند خود را با وضعیت جدید جامعه وفق دهند؛ هرچند معتقد است جامعه براساس مقتضیاتش در این زمینه، به خود تنظیمی خواهد رسید. از او پرسیدم پس چگونه است که در سالهای اخیر، مجرد ماندن دختران اینقدربهچشم آمده است؟ او ضمن قبول این موضوع تأکید کرد که زنان مانند گذشته زیربار هرنوع ازدواجی نمیروند و یا شاید بتوان گفت که سن ازدواج در جامعه بالاتر رفته که یکی از مهمترین دلایل آن میتواند ورود زنان به جامعه و چرخه اقتصادی باشد. هرچند بهنظر او، این موضوع را نیز نمیتوان بهصورت قاطع بیان کرد؛ چون این مورد میتواند دوسویه هم باشد، یعنی تطویل دوران تجرد به حضور پررنگتر زنان در فعالیتهای اقتصادی کمک کرده باشد. بهعنوان آخرین سئوال، گریزی زدم به سخنان وزیر کار درخصوص بیعلاقه بودن کارفرمایان به استخدام زنان متأهل که آنرا یکی از دلایل مجردماندن زنان شمرده بود و نظر گرمستانی را در این باره جویا شدم. این پژوهشگر اجتماعی، تأثیر این عامل را بسیار کم و ناچیز دانست و تأکید کرد که صدور چنین حکمی نیاز به یک تحقیق میدانی جدی دارد و به این راحتی نمیشود درخصوص ترجیح کارفرمایان سخن گفت و از آنجایی که تجرد منطقاً نمیتواند یک مفهوم جنسیتی باشد، بحث سپردن کار به نیروهای مجرد زن و یا مرد، بهصورت مشترک باید مطرح شودو دیدن این مسئله بهصورت سیاه یا سفید کار عاقلانهای نیست.