ماهان شبکه ایرانیان

فلسفه و گستره تواضع و فروتنی

چگونه فروتنی را می توان مهم ترین راهبرد دین اسلام برای روابط میان فردی انسان ها دانست؟ پاسخ به این سؤال، فلسفه فروتنی را آشکار می سازد

چگونه فروتنی را می توان مهم ترین راهبرد دین اسلام برای روابط میان فردی انسان ها دانست؟ پاسخ به این سؤال، فلسفه فروتنی را آشکار می سازد. برای پاسخ، تبیین جایگاه انسان و برخورداری از کرامت و حرمت ذاتی، ضروری است. گفتیم که انسان ها نسبت به یکدیگر دو نوع فضیلت و برتری می توانند داشته باشند. یکی برتری باطنی یا واقعی و دیگری برتری ظاهری یا غیر واقعی. برتری ظاهری، در دنیا به راحتی شناسایی و با کمترین جستجویی، مشاهده می شود؛ مانند برتری از حیث علمی، جاه و مقام اجتماعی یا توان مالی. ویژگی این نوع برتری، حقیقی نیست؛ زیرا موجب کمال انسانی نمی شود. چه بسیار عالمان و اندیشمندانی که از انسانیت بویی نبرده اند و چه بسیار صاحبان جاه و ثروت که از کمالات انسانی فاصله بسیار دارند.

نوع دیگر برتری و فضیلت، با معیارهای دنیوی شناسایی نمی شود و تنها خداوند از حقیقت آن آگاه است. این نوع برتری، برتری از حیث تقوا و پرهیزگاری و داشتن فضایل و سجایای اخلاقی پسندیده و در یک کلام، محبوبیت و تقرّب نزد خداوند است؛ معیاری که خداوند آن را با آیه شریفه إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکمْ به صراحت بیان فرموده است. این معیار برتری، از جمله معیارهایی است که همیشه آشکار نیست. چه بسیارند افرادی که تقوا و پرهیزکاریشان در ظاهر به چشم نمی آید اما در نهان، رابطه خود را با پروردگار خویش اصلاح کرده اند، و از مقرّبان درگاه اویند. کم نیستند افرادی که در پاکی، تقوا و پرهیزکاری سرآمد روزگار خود هستند اما از مال، ثروت، علم و منزلت اجتماعی بی بهره اند و در جامعه در نهایت گمنامی زندگی می کنند اما نزد آسمانیان چون خورشید تابان می درخشند و مشهورند.

قرآن کریم، سُخره گرفتن برادر ایمانی را نهی می کند و علت زشتی آن را احتمال بهتر بودن فرد مسخره شده می داند و می فرماید: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یکونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یکنَّ خَیراً مِنْهُنَّ.[1] ای کسانی که ایمان آورده اید، هیچ گروهی نباید گروه دیگر را مسخره کند که شاید آنان از خودشان بهتر باشند و نیز نباید زنانی زنان دیگر را مسخره کنند که شاید آن زنان از خودشان بهتر باشند.

نکته دیگری که از علم و آگاهی بشر عادی به دور است، عاقبت و سرانجام افراد است. همانگونه که اشاره شد هیچ یک از افراد بشر از این که خود یا دیگری در پایان سعادتمند می شود و به رستگاری می رسد آگاه نیست. این نادانی اقتضا می کند در تعاملات اجتماعی اش با بندگان خدا بویژه با مؤمنان، با احترام، مهربانی و فروتنی برخورد کند و هرگز خود را برتر از دیگری به شمار نیاورد. چه، ممکن است کسی را که کوچکش می شمرد، در قیامت در پیشگاه خدا مقامی والا داشته باشد و اما خود او درمانده و گناه کار در انتظار عفو و بخشش پروردگار سرگردان باشد.

با این نگاه، هیچ کس نمی داند نسبت به دیگری برتری دارد یانه؛ ازاین رو می بایست نسبت به همگان ادب و تواضع را رعایت کند و حرمت آنان را پاس دارد. بنابراین انسان مؤمن، در برابر هم نوع خود فروتن است؛ زیرا احتمال برتری او در پیشگاه خدا را می دهد.

از سویی دیگر، انسان، خلیفه خدا روی زمین و برترین مخلوق اوست، پروردگار نیز او را تکریم و فرشتگان الهی را به سجده بر او مکلف کرده است؛[2] پس فروتنی در برابر او و تکریمش، در حقیقت، فروتنی در برابر خدا و تکریم پروردگار است.

به هر حال، پنهان بودن جنبه های پرهیزکاری، و شناخت مقام برجسته انسان در پیشگاه خداوند، تکبّر را از آدمی سلب می کند. همچنین کرامت انسانی و احتمال سعادتمندی، تقرّب و محبوبیت نزد پروردگار، اقتضا می کند تواضع نسبت به بندگان خدا، اصلی مهم و خدشه ناپذیر در رفتارهای میان فردی شمرده و به آن توجه و اهتمام شود.

گستره فروتنی

مقصود از گستره فروتنی، اشخاصی هستند که فروتنی نسبت به آنان شایسته و سزاوار است. در اهمیت تواضع بیان شد که در روابط و تعاملات میان فردی، تواضع اصلی فراگیر است و باید به عنوان فضیلت اخلاقی در ضمیر انسان نهادینه شود و اثر آن با ابراز فروتنی، در رفتار تجلّی یابد. پس آگاهی نسبت به این که تواضع و فروتنی نسبت به چه کسانی سزاوارتر است ما را در کسب و بروز این سجیه اخلاقی یاری می رساند. بر این اساس، فروتنی نسبت به اشخاص زیر در آموزه های دینی توصیه شده است:

1.فروتنی در پیشگاه خداوند

منتهای فروتنی، به خشوع و تذلل می انجامد. این نوع فروتنی، فقط در پیشگاه خدا پسندیده و شایسته است. اظهار خشوع و ذلّت در پیشگاه خداوند، ازآن روست که او خالق و ولی نعمت و هستی بخش است و انسان بنده مملوک او که از خود هیچ ندارد و هر آنچه به او عنایت شده از سوی خدا و از آنِ اوست. دلیل دیگر این که خشوع و خضوع در پیشگاه پروردگار، آقایی و عزّت انسان را به دنبال دارد. از پیامبر خدا (ص) در باره خشوع در پیشگاه خدا سؤال شد. آن حضرت فرمود: «فروتنی در نماز آن است که بنده با تمام دلش به پروردگار خود رو کند».[3]

2.فروتنی در پیشگاه والدین

وَ قَضی رَبُّک أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیاهُ وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً إِمَّا یبْلُغَنَّ عِنْدَک الْکبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا کرِیماً وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کما رَبَّیانِی صَغِیراً.[4]

یکی از موارد فروتنی، فروتنی در پیشگاه پدر و مادر است. بی شک دلیل تواضع نسبت به والدین بر کسی پوشیده نیست. به همین جهت از قلم فرسایی پرهیز می کنیم اما در اهمیت آن همین بس که خداوند در قرآن کریم فرموده است: «پروردگار تو چنین مقرر فرمود: جز او کسی را نپرستید و به پدر و مادر خویش نیکی و مهربانی کنید. هر گاه یکی از آنها یا هر دو پیش تو به سنّ پیری برسند، با آنها تندی مکن و آنها را آزرده خاطر نساز و از خود مران و با آنان با احترام و محبت سخن بگو».

علامه طباطبایی در بخشی از تفسیر این آیه می گوید:

کلمه «خفض جناح» یا گستراندن بال و پر، کنایه از مبالغه در تواضع و خضوع زبانی و عملی است. به این جهت کلمه «جناح» را به «ذلّت» مقید کرد و فرمود: جَناحَ الذُّلِّ. بر اساس این آیه، در معاشرت و گفتگو با پدر و مادر، تواضع و خضوع فرزند به گونه ای پسندیده است که آنان فروتنی و خضوع فرزند خود را حس کنند و مهر و محبت او را آشکارا دریابند تا در ازاء دستگیری های فرزند، احساس شرمندگی و حقارت بر آن ها عارض نشود.[5]

قرآن کریم در سه آیه دیگر، نیکی و احسان به پدر و مادر را سفارش کرده است.[6] این تکرار، نشان از اهمیت نیکی به والدین است. البته تعبیر قرآن کریم در این آیات، احسان و نیکی به پدر و مادر است اما به روشنی پیداست که احسان و نیکی همراه با فروتنی، مطلوب است و با فخرفروشی و تکبّر، پسندیده نیست و اجر و پاداشی ندارد.

میان تواضع در پیشگاه خدا و نیز در برابر پدر و مادر یا کسانی که در حکم والدین اند، با تواضع نزد مردم، تفاوت وجود دارد و آن این است که فروتنی در نزد گروه نخست باید با تذلّل همراه باشد زیرا آنان ولی نعمت اند. ازاین رو، بنده یا فرزند، باید برای پروردگار یا پدر و مادر خویش، پر و بال بگشاید و با تذلل، محبّت و نیکی کند. این در حالی است که فروتنی پیامبر خدا (ص) نسبت به مؤمنان فقط از روی محبت است. استاد جوادی آملی در بیان تفاوت این دو نوع تواضع می نویسد:  این پر و بال گشودن (فروتنی فرزند برای والدین)، با نوعی ترحّم و تذلّل به معنای ذلولانه، آمیخته است؛ امّا پر و بال گشودن پیامبر (ص) از روی محبت و رئوفانه است نه ذلولانه.[7]

3.فروتنی با مؤمنان

اهمیت تواضع نسبت به مؤمنان در ایجاد و استحکام روابط خوب بین فردی به اندازه ای است که قرآن کریم ابتدا پیامبر (ص) را به فروتنی و مهربانی با مؤمنان فرمان داده است: لا تَمُدَّنَّ عَینَیک إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَک لِلْمُؤْمِنِینَ.[8]

اگر بعضی از مردان و زنانشان را به چیزی بهره ور ساخته ایم تو بدان نگاه مکن و غم آنان را مخور. و در برابر مؤمنان فروتن باش.

در این آیه شریفه از اصطلاح «خفض جناح» استفاده شده است. این اصطلاح، تعبیری مثالی برای مفهوم فروتنی و نرم خویی و مهربانی است؛[9] زیرا پرندگان برای مهربانی و پشتیبانی از جوجه هایشان، پاهای خود را خم و بال هایشان را کمی باز می کنند تا جوجه ها در زیر گرمی بال مادر در آرامش به سر برند و استراحت کنند.[10] ازاین رو پیامبر (ص) هم با مهربانی و فروتنی می تواند مؤمنان را به سوی خود متمایل و از فیوضات معنوی و هدایتی خویش آنان را بهره مند و سیراب سازد. این سفارش در آیه دیگری نیز تکرار شده است که از اهمیت آن حکایت می کند: وَ اخْفِضْ جَناحَک لِمَنِ اتَّبَعَک مِنَ الْمُؤْمِنِینَ.[11] در برابر هر یک از مؤمنان که از تو پیروی می کند، بال فروتنی فرود آر.

البته علامه طباطبایی تعبیر «خفض جناح» را بر معنای دیگری نیز حمل کرده است: صبر و خویشتنداری و سازگاری با مؤمنان. وی در توضیح این معنا می گوید:

صبر با این معنا مناسبت دارد؛ یعنی پیامبر (ص) هم در معاشرت و تربیت و تأدیب مؤمنان، به آداب الهی پایبند است یا کنایه از لزوم ملازمت آن حضرت با آنان و تنها نگذاشتن و جدا نشدن از ایشان است، چنانچه مرغ نیز وقتی خفض جناح می کند، دیگر پرواز نمی کند و از جوجه هایش جدا نمی شود.[12]

به هر روی، فرمان خدا به همراهی، مهربانی، فروتنی و صبر و بردباری با مؤمنان، در حقیقت، تأثیر این ویژگی های اخلاقی و نقش آنها را در محکم شدن روابط اجتماعی بیان می کند. اما این نوع فروتنی با مؤمنان- که مستحق چنین توجهی از سوی نبی اکرم (ص) هستند- ازاین روست که آنان نیازمند دستگیری و هدایتند، در حالی که به اهمیت این دستگیری آگاه نیستند. پس اگر نسبت به آنان تواضع و مهربانی صورت نگیرد، از گِرد پیامبر (ص) پراکنده و در نتیجه از هدایت های نبوی محروم می شوند. این معنا در آیه دیگری از قرآن کریم اشاره شده است. خداوند در این آیه، پیامبر خود را خطاب می فرماید: فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک.[13] یقیناً مهر و محبتی از سوی خداست که با ایشان نرم (یعنی فروتن و خوش اخلاق) گشتی؛ و اگر تندخو و سنگدل می بودی، آنان از اطراف تو پراکنده می شدند.

به نظر می رسد در این آیه خداوند خطابش به پیامبر است و با کنایه، رمز موفقیت را در تبلیغ رسالت، مهربانی و فروتنی بر می شمرد و از آن حضرت می خواهد که با مردم مهربان و خوش خو و فروتن باشد تا از گِردش متفرق نشوند و از فیوضات آن حضرت در امر هدایت محروم نگردند. بر این اساس نقش پیامبر (ص) همانند پدری است که اگر با فرزندانش مهربان و فروتن نباشد، فرزندان، دلسوزی های پدر را به جان نمی خرند و در دام دوستان ناباب گرفتار و از سعادت دور می شوند. ازاین رو آن حضرت به امام علی (ع) فرمود: «ای علی! من و تو پدران این امَّتیم».[14]

البته نباید از نظر دور داشت که این نوع فروتنی، از سوی مقامی عالی نسبت به مقام دانی ابراز می شود و از کارکردهای مهم آن، موفقیت فرد متواضع در امر تربیت است و نکته درس آموز آن نیز آن است که مربی، بدون مهربانی و تواضع نسبت به شاگردان و افراد تحت تربیتش، هرگز موفق نمی شود.

تواضع فقط به پیامبر توصیه نشده است، بلکه مؤمنان نیز مکلّفند تا با برادران ایمانی خود فروتن و مهربان باشند. لذا خداوند در آیه دیگری مؤمنان را خطاب می کند و به آنان این گونه هشدار می دهد: «ای کسانی که ایمان آورده اید، هر کس از شما از دین خود برگردد [ضرری به خدا نمی رساند]، خدا در آینده جماعتی را پدید می آورد که آنها را بسیار دوست می دارد و آنها نیز خدا را بسیار دوست خواهند داشت. آنان برابر مؤمنان، فروتن و برابر کافران، بسیار نیرومند و انعطاف ناپذیرند».[15]

پی نوشت ها

[1] حجرات: 11.

[2] ر. ک: بقره: 30 و 34؛ اعراف: 11؛ اسرا: 70؛ حجر: 30؛ ص: 73.

[3] دعائم الإسلام، ج 1، ص 158؛ میزان الحکمة، ح 10750: «التَّواضُعُ فی الصَّلاةِ، و أن یقبِلَ العَبدُ بقَلبِهِ کلِّهِ علی رَبِّهِ».

[4] اسرا: 24.

[5] ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 13، ص 81 و 82.

[6] بقره: 83، نساء: 36، انعام: 151.

[7] تفسیر تسنیم، ج 14، ص 43.

[8] حجر: 88.

[9] ر. ک: روح المعانی، ج 10، ص 133؛ مجمع البیان، ج 7، ص 324؛ فی ظلال القرآن، ج 5، ص 2620.

[10] ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 192 و 193؛ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج 22، ص 118.

[11] شعرا: 217.

[12] ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 193.

[13] آل عمران: 159.

[14] الأمالی، صدوق، ص 411، ح 13: «یا علی! انا و انت ابوا هذه الامة».

[15]  مائده: 54: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرِینَ.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان