سرویس فرهنگی فردا: گروه «فیتیله» متشکل از محمد مسلمی، حمید گلی و علی فروتن که با عنوان عموهای فیتیلهای شناخته میشوند نزدیک به یک دهه در تلویزیون و در برنامههای کودک فعالیت دارند. همخوانی آهنگهای شاد و اجرای آیتمهای نمایشی کمدی، جایگاه این گروه سه نفره را در یک دهه به عنوان یکی از چند گروه محبوب هنرمندان عرصه کودک تثبیت کرد.
البته اعضای این گروه پیش از تشکیل گروه فیتیله در برنامههای مختلفی حضور داشتند. یکی از برنامههای قدیمی که این گروه در آن نقش آفرینی میکردند «یک تابلو یک حماسه» به کارگردانی رضا فیاضی بود.
محمد مسلمی، علی فروتن و حمید گلی به مرور توانستند با تشکیل یک گروه سه نفره، سبک جدیدی از اجرای نمایشهای کمدی همراه با موسیقی را در تلویزیون به نمایش بگذارند.
پس از نزدیک به 10 سال، پخش یک آیتم نمایشی با عنوان هتل فیتیلهای در سال 94 که در آن از لهجه آذری استفاده شده بود باعث شد تا واکنشهای منفی زیادی نسبت به این برنامه و اعضای این گروه صورت بگیرد. پخش این برنامه باعث شد تا مدت زیادی فعالیت اعضای این گروه در تلویزیون در برنامه «فیتیله» ممنوع باشد. اگرچه این گروه بعدها با برنامه «بهترین شو» به تلویزیون بازگشتند، اما تولید برنامه فیتیله همچنان متوقف ماند.
در ماه گذشته، اعضای این گروه با حضور در برنامه تلویزیونی فرمول 1 خبر از اجرای یک نمایش کودک به اسم «چتر سفید» دادند. نمایشی که فقط 2 نفر از اعضای این گروه در آن بازی میکنند و خبری از محمد مسلمی عضو دیگر این گروه در آن نیست. عدم حضور محمد مسلمی در این نمایش باعث شد تا گمانههایی مبنی بر جدایی اعضای این گروه بعد از بیش از یک دهه فعالیت در کنار هم، زده شود.
نمایش «چتر سفید» که به کارگردانی حمید گلی اجرا میشود و علی فروتن نیز در کنار او نقش آفرینی میکند، به دلیل محبوبیت اعضای این گروه و شناخت مخاطب از آنها با استقبال خوب کودکان و والدینشان مواجه شد. «چتر سفید» البته دارای نکات قابل توجهی است که به نظر میرسد بخشهایی از آن برای مخاطب کودک امروزی نه تنها قابل درک نیست بلکه خالی از ضرر نیز نمیباشد.
«چتر سفید» نمایش بی کلام و موزیکالی است که با روایت دختربچهای که در روستایی مرزی در زمان جنگ زندگی میکند آغاز میشود. روستایی که توسط سربازان دشمن محاصره شده. یک خلبان ایرانی قصد دارد پیام صلح را با هواپیما به کشور طرف جنگ برساند اما با سقوط هواپیمایش در روستا و حضورش در این خانه، سعی میکند از کمک این دو کودک استفاده کند و بتواند از دست سربازان دشمن فرار کند و خودش را به کشور مهاجم (عراق) برساند تا جنگ تمام شود.
«چتر سفید» قرار است برای مخاطب کودک در سال 96 که در مواجهه با فیلمها و انیمیشنهای مختلفی قرار دارد قابل فهم باشد اما متاسفانه اجرای بی کلام آن باعث شده تا در طول نمایش، کودکان بارها با نقاط مبهمی از قصه روبرو شوند و درباره علت رویدادهای نمایش و رفتار بازیگران از والدینشان سوال بپرسند.
مهمترین ضعف نمایش چتر سفید عدم توانایی پاسخ به سوالات مخاطب است. درست است که مخاطب نمایش «چتر سفید» کودک است، اما نویسنده باید حداقل پیامهای موجود در متن را به درستی به مخاطب منتقل کند. متاسفانه هیچ توضیحی درباره جنگ ایران و عراق داده نمیشود. اینکه پیام صلح باید توسط یک خلبان به کشور مقابل برسد و اگر نتواند این پیام را برساند صلح نخواهد شد، تصوری کودکانه و حتی کاریکاتوری از جنگ است. در طول نمایش هیچ دلیلی برای جنگیدن بین دو طرف بیان نمیشود و حتی زندگی کودکانی که ساکن خانه هستند و قرار است مخاطب کودک با آنها همدلی کند اصلا با خطر چندانی مواجه نیست. به نظر میرسد جنگی که در «چتر سفید» مطرح میشود، میتواند هر جنگ دیگری و در هر جای دیگری باشد و این یعنی بی هویت نمایش دادن بخش مهمی از تاریخ کشور به کودکان.
شاید اگر یک گروه دانشجویی چنین محتوایی را در یک نمایش کودک به اجرا میگذاشتند میتوانستیم دلیلی برای آن پیدا کنیم، اما از اعضای گروه «فیتیله» که سالها در رسانه ملی و در برنامههای مناسبتی حضور داشته اند توقع میرود تا لااقل اشارهای به علتهای جنگ 8 ساله داشته باشند تا به عنوان نکتهای هرچند کوچک در ناخودآگاه مخاطب باقی بماند.
مسئله دیگر مربوط به فضای ترسیم شده از خانه محل اقامت کودکان و طراحی لباس و صحنه است. با توجه به اشارهای که نویسنده نمایش به آیین ساخت مترسک برای طلب باران در روستا دارد، طبیعتا باید این روستا، یکی از روستاهای جنوب بوشهر باشد، اما فضای ترسیم شده در نمایش به هیچ وجه کوچکترین ارتباطی با موقعیت مکانی اش ندارد. اینکه این کودکان اصلا چرا پدر و مادری ندارند خودش محل سوال است، اما در طراحی لباس آنها هیچ عنصری از پوشش محلی ایرانی وجود ندارد. طراحی صحنه، لباس و حتی موسیقی اجرایی یاداور فضای سینمای وسترن است و همین باعث شده تا «چترسفید» هیچ هویت ایرانی نداشته باشد.
متاسفانه بخش زیادی از شوخیهای نمایش مربوط به مخاطب اصلی آن یعنی کودک نیست و برخی از شوخیها حتی برای کودکان زننده است. وقتی میتوان از موقعیت کمیک برای خنداندن استفاده کرد چرا همچنان باید با پایین کشیدن شلوار و تحمل سختیهای ناشی از دستشویی رفتن، سعی کنیم کودکان را بخندانیم؟
موضوع دیگر نیز درباره تصویری است که خالق «چتر سفید» از سربازان دشمن نشان میدهد. علاوه بر اینکه در درام باید نیروی مقابل را قوی و مقتدر نشان دهیم تا نمایش جذابتر باشد، توجه به این نکته در یک اثر جنگی مهم است که هنگامی که دشمن را ابله نمایش دهیم درواقع بیشتر به خودمان توهین خواهیم کرد، زیرا به کودکان این نکته را آموزش میدهیم که 8 سال بیهوده جنگیده ایم.