جامعهای که نمیداند باید با حوادثطبیعی مانند زلزله یا سیل چه کرد و حادثهدیدگانی که هنوز آشفته و سرگشته رخدادهایی هستند که برسر آنها فرود آمده است؛ این تصویر عینی مردم در هنگام بروز حوادث طبیعی در ایران است.
به گزارش ، آرمان نوشت: واقعیت این است که کمتر در ارتباط با مدیریتبحران حین و پس از حادثه آموزش دیدهایم و حتی آموزش قبل از بحران نیز مشکلات جدی در کشور دارد. زهرا ساعی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس از لزوم آموزش توام با فرهنگسازی در ارتباط با حوادث طبیعی میگوید و میافزاید:«رسیدگی به مسائل و آسیبهایاجتماعی متعدد زلزلهزدگان، سیلزدگان و... از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است که اغلب آن را به وادی فراموشی میسپاریم. کمک به حفظ آرامش و رسیدگی به مشکلات روحی و روانی حادثهدیدگان نه تنها وظیفه دولت بلکه اقدامی است که باید توسط مردم و سازمانهای مردم نهاد انجام شود.»
مهمترین تبعات اجتماعی زلزله را چه میدانید؟
هر حادثه طبیعی خسارتهایمالی را در پی دارد که هم به دولت و هم به مردم وارد میشود. از سوی دیگر متاسفانه ترمیم آثار اجتماعی، روحی و روانی همراه با زلزله سالها زمان میبرد و برخی از آنها مانند از دستدادن عزیزان و اطرافیان جبرانناپذیر هستند. هنگامی که یکی از اعضای خانواده در اثر زلزله فوت میکند این موضوع شرایط بسیار بد روحی و روانی را برای سایر اعضای خانواده ایجاد میکند. علاوه بر این مساله کودکان بیسرپرستی که والدین خود را به سبب زلزله از دست میدهند نیز وجود دارد. تعداد زیادی از کودکان بر اساس آمار ارائه شده از زلزله کرمانشاه هیچفامیل درجه یکی ندارند و همه اطرافیان و خانواده خود را از دست دادهاند و تنها یک فرزند از یک خانواده بزرگ به جا مانده است.
بنابراین اگر نتوانیم خساراتروحی و روانی وارده به این جوامع هدف را ترمیم کنیم تبعات اجتماعی متعددی دامن جامعه را خواهد گرفت و این مساله تبدیل به آسیباجتماعی خواهد شد. اگر سازمانهای مسئول دولتی و مردم نهاد واقعا در حل مسائل آنها فعالانه عمل کنند، کمکهای مالی به کودکان و زنان زلزله دیده را افزایش دهند، زنان سرپرستخانوار تحتپوشش سازمانهایحمایتی و دولت قرار بگیرند و از کودکان بیسرپرست بهجا مانده از زلزله مراقبت شود، میتوان این تبعاتاجتماعی را کاهش داد. این کودکان باید توسط سازمانهایمتولی شناسایی شوند و اقداماتحمایتی بعدی به موقع و در زمان مناسب در ارتباط با آنها انجام شود.
چه تمهیداتی به منظور کاهش خسارات اجتماعی زلزله باید اندیشید؟
بخشی از وظایف ستادبحران کشور رسیدگی به مسائل سختافزاری مانند بازسازی ویرانیهای به جا مانده در منازل، سازمان و مراکز دولتی است، اما بحث دیگر نیز مرتبط با حوزه نرم افزاری این حوادث است. در واقع رسیدگی به وضعیت روحی و روانی زلزلهزدگان به ویژه در حوزه زنان و کودکان بسیار مهم است. طبیعی است در زمان کمک به زلزلهزدگان ابتدا نیازهای زیستی آنها مطرح میشود و مردم از نظر تامین غذا و پوشاک و... به آنها کمک و امدادرسانی میکنند، اما مردم و سازمانهای مردم نهاد توجه کمتری به بعد نرم افزاری، مسائل روحی و روانی و بحثهایاجتماعی زلزلهزدگان میکنند و این موضوع به نوعی مغفول مانده است. بنابراین در حوزه مسائل اجتماعی نکوست که پیگیر مسائل آنها باشیم و باید سازمانهای متولی مانند سازمان بهزیستی و همچنین سازمانهای مردم نهاد مردمی به کودکان بازمانده از این حوادث که نیازمند توجه، محبت و عاطفه مردم هستند، رسیدگی کنند. پذیرش و فرزندخواندگی این کودکان توسط خانوادههایی که قادر به سرپرستی آنها هستند، برای آنها ایده آل است.
نیازمند همت جمعی به منظور رسیدگی به نیازهای عاطفی این کودکان هستیم. البته سازمان بهزیستی در تلاش است این کودکان را به خانواده درجه دو، عمو، خاله و... آنها واگذار کند، اما نیاز است اقدامات فرهنگی ارزشمندی نیز در راستای فرزندخواندگی آنها انجام دهیم. این کودکان نباید جدا از بستر خانواده رشد کنند و این موضوع نیازمند توجه، آموزش و تذکر به مردم و کار فرهنگی در این زمینه است. از سوی دیگر باید به مشکلات زنان سرپرست خانوار رسیدگی شود و آنها را رها نکرد، زیرا این زنان تنها نیازمند سرپناه نیستند و در آینده باید از آنها حمایتهای جامع و کاملی صورت گیرد. رسیدگی به این مسائل در هنگام بروز بحرانهایی مانند زلزله فراموش میشود و برای حل آنها نیازمند مشارکت جمعی شهروندان هستیم.
چگونه میتوان خدمات مشاورهای به افراد زلزلهزده را استمرار داد؟
خوشبختانه سازمان بهزیستی در زلزله اخیر خدمات مشاورهای قابل توجهی به این زلزلهزدگان انجام داد و مددکاران اجتماعی خود را به این مناطق اعزام کرد. این افراد پس از رسیدگی به نیازهای زیستی اولیه آنها مانند غذا، لباس گرم و مسکن از نظر روحی نیز نیازمند مراقبت و رسیدگی هستند. فردی که تمام خانواده یا بخشی از آن را از دست میدهد دچار شوک روحی و روانی بزرگ میشود که در روزهای آینده علائم آن در او بروز پیدا میکند و متوجه عمق فاجعه، خلأ عاطفی و تنهایی رخ داده در زندگی خود میشود. بنابراین غم و غصه او دوچندان خواهد شد و نقش مددکار اجتماعی دقیقا در این زمان بارزتر میشود. مددکاران اجتماعی با این افراد گفتوگو کرده و به آنها مشاوره میدهند و حمایت معنوی خود را از آنها قطع نمیکنند تا دچار مشکلات روحی و روانی شدید نشوند. در واقع آنها میتوانند التیام بخش روزهای سخت زلزلهزدگان باشند.
اما ارائه این خدمات مشاورهای باید مستمر باشد زیرا ترمیم لطمههای روحی زمان میبرد. به منظور استمرار حمایتهای عاطفی و روانی از زلزلهزدگان نیازمند فرهنگسازی هستیم، زیرا رسیدگی به مسائل روانی زنان و کودکان به دلیل آسیبپذیری عاطفی بیشتر آنها در اولویت است. اینکه آنها بدانند مردم به فکر شان هستند بسیاری از مشکلات روانی این افراد را حل میکند.
به منظور افزایش سرمایه اجتماعی در زمینه کمک به این افراد چه میتوان کرد تا جامعه مسئولیت رسیدگی به آنها را بر شانههای خود احساس کند؟
بار تمام مسائل را نباید بر دوش دولت گذاشت و سازمانهای مردمنهاد نقش بسیار مهمی در این زمینه باید ایفا کنند. این سازمانها کمکهای مالی مردمی و انفرادی خوبی به زلزلهزدگان دارند و در بخش کمکهای معنوی نیز باید به اعضای آنها آموزش داده شود و بر لزوم این کمکها تاکید شود. سازمانهای مردم نهاد به کمک مددکاران، روانشناسان و فعالاناجتماعی میتوانند پیش قدم کمک معنوی به زلزلهزدگان باشند. هنگام وقوع اتفاقات خوب فرهنگی- اجتماعی نخبگان جامعه قدمهای اولیه را برای تغییر و تحول برمیدارند و مردم را نیز با آگاهیرسانی با خود همراه میکنند. رسانههای جمعی، صدا و سیما، فضای مجازی مکتوب و غیرمکتوب نقش بسیار کمککنندهای در این آموزشها دارند. رسیدگی به مسائل روحی آسیبدیدگان نیازمند کار فرهنگی توام با آموزش است.
با تبعات روانی و اجتماعی جامعه تحت عنوان «زلزله هراسی» چه میتوان کرد؟
نیازمند اطلاعرسانی و آموزش دقیق در این حوزه هستیم. اگر فرد احساس امنیت و ایمنی نسبت به محل زندگی خود داشته باشد هراس کمتری خواهد داشت. در هر صورت بلای طبیعی همواره وجود دارد و کشور ما نیز کشوری بلاخیز است. احساس ناامنی از مکان زندگی
یا احتمال عدم امکان امدادرسانی در هنگام زلزله در افراد ایجاد هراس از این حادثهطبیعی میکند. افکارعمومی متشنج شده و ترس بیمارگونه از زلزله ایجاد میشود. در حالحاضر کودکان در برخی خانوادهها نیازمند مشاورههایپزشکی و درمان دارویی ناشی از ترس زلزله شدهاند. والدین باید از قبل به کودکان طریقه برخورد با حوادث طبیعی و مراقبت از خود را آموزش دهند و در این زمان دلگرمشان کنند. توکل به خدا، دعا و
اذکار آرامشبخش بسیار کمککننده است. مانورهای زلزله طریقه رفتار در مواقع بحران و حوادث طبیعی را به کودک و بزرگسال آموزش میدهند. طرحی در هلالاحمر تحتعنوان آموزشهای خانوادهمحور داده شده که بر اساس آن خانوادهها برای مواجهه با حوادث آموزش میبینند تا در این مواقع به داد یکدیگر برسند و اینکار ضریب ایمنی و امنیتروانی خانواده را بالا میبرد.