ولیّ فقیه به خاطر ویژگی هایی نظیر: عدالت، شجاعت، آگاهی و تدبیری که دارد منافع میهن اسلامی را از چنگال و چپاول غارتگران بین المللی حفظ می کند و با ویژگی فقاهت و ولایتی که دارد ملت را با تمامیت انقلاب در برابر دشمنان قرار می دهد تا از موجودی کشور دفاع کنند و اگر کشته شوند به مقام شهادت نایل شده اند.
فلسفه ولایت فقیه از مسائل مهمی است که آگاهی از آن امت اسلامی را از منافع این اصل مطلع می سازد و به فرهنگ دفاع و ایمان به آن عمق و معنا می بخشد. زیرا به این سؤال که چرا باید ولیّ فقیه حاکم مسلمین باشد، پاسخ می دهد.
ولایت فقیه از فلسفه های متعددی برخوردار است که موارد مهم آن را مورد بررسی قرار می دهیم:
1 - مشروعیت حکومت
یکی از فلسفه های ولایت فقیه مشروعیت دادن به دستگاه های حکومتی در ابعاد قضایی، قانونی، اجرایی و لشکری است. به عبارت دیگر، ولیّ فقیه، خورشیدی است که پرتو ولایتش به همه دستگاه های نظام هویت دینی می بخشد.
حکومت کسی که از ویژگی های فقاهت و عدالت برخوردار نباشد از نظر اسلام باطل است و در روایات فراوانی از مراجعه مؤمنین به دستگاه قضایی چنین حکومتی نهی شده است.
عمربن حنظله گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: دو نفر از ما که در مورد قرض یا ارث نزاع دارند نزد سلطان و قضات او می روند آیا این عمل جایز است؟ حضرت فرمود: کسی که در موضوعی حق یا باطل نزد آنها برود تا درباره او قضاوت کنند و مالی را با قضاوت آنها بگیرد اگر چه حق او باشد مال حرامی را گرفته است زیرا آن مال را به حکم طاغوت گرفته است. (وسایل الشیعه، ج 18، ص 99)
حکومت طاغوت حکومت کسی است که از عدالت و فقاهت برخوردار نباشد. از آن جایی که فقیه عادل از این دو ویژگی پرخوردار است، حکومت و قضاوت او مشروعیت می یابد و قوانین مورد تصویب مجلس با تنفیذ او توسط شورای نگهبان از مشروعیت برخوردار می گردند چرا که ولیّ فقیه، خلیفه خدا بر مردم است که به همه دستگاه های نظام هویت دینی می بخشد.
بیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: خدای عزوجل فرموده است: لَاُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعِیَّهٍ فیِ الْاِسلامِ اَطاعَتْ اِماماً جائِراً لَیْسَ مِنَ اللّهِ عزَّوَجلَّ وَ اِنْ کانَتِ الرَّعِیَّهُ فی اَعْمالِها بِرَّهً تَقِیَّهً. (بحارالانوار، ج 25، ص 110 - محاسن برقی، ص 94 - ثواب الاعمال، ص 198 و 199.)
هر آینه مردمی که در اسلام تن به ولایت هر امام ستمگری که از طرف خدا نیست می دهند و از او اطاعت می کنند را عذاب می کنم اگر چه آنها در اعمال خود نیکوکار و با تقوا باشند.
نتیجه آن که ولایت فقیه معیار اصلی مشروعیت حکومت اسلامی است که به ساختار نظام جهت و معنای دینی می بخشد.
امام خمینی قدس سره می فرماید: «اگر چنانچه فقیه در کار نباشد، ولایت فقیه در کار نباشد، طاغوت است. یا خداست یا طاغوت. اگر به امر خدا نباشد، رئیس جمهور با نصب فقیه نباشد، غیرمشروع است، وقتی غیرمشروع شد، طاغوت است، اطاعت او، اطاعت طاغوت است، وارد شدن در حوزه او وارد شدن در حوزه طاعت است.» (صحیفه نور، ج 9، ص 252 - 12/7/58)
2 - هدایت جامعه
فلسفه دیگر ولایت فقیه، هدایت جامعه است.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است: عَلَی الْاِمامِ اَنْ یُعَلِّمَ اَهْلَ وِلایَتِهِ حُدُودَ الْاِسْلامِ وَ الْاِیْمانِ.
بر امام مسلمین است که معارف اسلام و ایمان به خدا را به مردم بیاموزد.(غرر الحکم)
از آن جایی که اجتماعات بشری چشم به رفتار و افکار سران خود دوخته اند و از آنها می آموزند و بر سیره آنها عمل می کنند، مبلغین اسلام درصد کمی از مردم را می توانند در یک نظام غیرالهی تحت بوشش تبلیغات دینی خود قرار دهند.
عصر امروز که عصر ارتباطات و رشد تبلیغات است، رادیو و تلویزیون نماینده تبلیغاتی نظام حاکم در هر منزلی است. از این رو دستگاه های تبلیغاتی بیش از هر کسی در جهت بخشی مردم نقش مؤثری ایفا می کنند. با چنین اوضاع و احوال چگونه می شود امت را به حال خود رها کرد تا طعمه تبلیغات و افکار باطل و فیلم های مسموم حاکمان گردند.
این جاست که باید ولیّ فقیه سرپرستی کشور را به عهده گیرد تا ضمن حفظ مردم در برابر تهاجمات فکری و فرهنگی، آنها را در مسیر هدایت قرار دهد، اسلام را به دور از هر پیرایه ای تفسیر و تبیین کند، مبلغین اسلام را به هدایت و ارشاد مردم گمارد، ائمه جمعه و جماعت را برای هدایت مردم منصوب نموده و دستگاه رادیو و تلویزیون را وسیله هدایت آنها سازد، و مطبوعات را آئینه ارزش های اسلامی نماید تا پرچم دین و عَلَم های هدایت فرا روی امت به اهتزاز درآید و مردم هدایت شوند و به ارزش های اسلامی رو آورند.
3 - صیانت از اسلام
حفظ احکام و ارزش های اسلامی از هر گونه انحراف و در نتیجه سلامت دینی جامعه، فلسفه دیگر ولایت فقیه است. به عبارت دیگر ولیّ فقیه پاسدار هویت دینی نظام اسلامی است. حکومت اسلامی و اساساً هر نوع حکومت مکتبی دیگر که براساس مبانی فکری و عقیدتی خاصی شکل می گیرند با حکومت های دیگر تفاوت هایی دارند که مهم ترین آنها این است که باید در رأس حکومتی که می خواهد اهداف آن مکتب را به منصّه ظهور درآورد شخصیتی آگاه و صاحب نظر وجود داشته باشد تا جهت مکتبی آن را صیانت کند، و البته حضور جنین شخصیتی یک ضرورت اجتناب ناپذیر است.
در رأس حکومت اسلامی هم باید فقیهی جامع الشرایط قرار گیرد تا پاسدار هویت اسلامی نظام باشد. چه این که ولیّ فقیه حافظ اسلام است و باید هر گونه کجروی، انحراف، بدعت و تفسیر به رأی از اسلام را تشخیص داده و آن را برای مردم تبیین نماید و در اولین فرصت، شعله آن را خاموش سازد. از این روست که ولیّ فقیه پرچمدار اسلام در مبارزه با کفر و شرک و نفاق و کجروی هاست.
4 - وحدت
فلسفه دیگر ولایت فقیه حفظ وحدت جامعه است. ولیّ فقیه محور وحدت جامعه است و از تفرقه ها و بروز مشکلات جلوگیری می کند. وقتی ولایت بر مجموعه های حکومتی و جامعه اسلامی سایه افکنده باشد حکومت اسلامی روال طبیعی خود را پیدا می کند. اگر مشکلی در هر یک از موارد مذکور به وجود آید یعنی در دولت؛ مجلس یا در بین امت اختلافی ایجاد شود، یا به افراط و تفریط و سستی گرایش پیدا کنند، یا بین هر یک از این مجموعه ها درگیری به وجود آید، این سر انگشتان ولیّ فقیه است که با جایگاه بلندی که دارد گره ها را باز می کند و حرکت به سوی کمال را هموار می سازد.
بنابراین ولیّ فقیه محور وحدت امت اسلامی است که در فراز و نشیب ها آن را همسو کرده، از غرقاب مخاطره آمیز اختلاف به ساحل نجات بخش وحدت رهنمون می سازد.
5 - اجرای احکام اسلام
فلسفه دیگر ولایت فقیه اجرای احکام اسلام و حرکت در جهت رسیدن به اهداف و آرمان های اسلامی می باشد. برهمین اساس است که ولایت فقیه عمود خیمه دین است. اسلام دین قانون و ضابطه است و دستورات آن جامع، کامل و برای همیشه تاریخ زندگی بشر است که در هیچ زمانی تعطیل بردار نیست. بدیهی است اجرای احکام اسلام با آن گستردگی که دارد تمام جوانب زندگی بشر را در بر می گیرد و فلسفه ولایت فقیه اجرای این احکام است. فقیه سرپرستی کشور را به عهده می گیرد و به احکام اسلام جامه عمل می پوشاند تا دین خدا به کهنگی نگراید، غریب نشود و احکام آن تعطیل نگردد و راهزنان فرهنگی، دین را مورد دستبرد بیگانه خود قرار ندهند.
امام رضا(ع) می فرماید: اگر رهبر امینی برای مردم گمارده نشود اسلام به کهنگی می گراید و دین از بین آنها می رود و سنت و احکام الهی تغییر می یابد.( بحارالانوار، ج 23، ص 32.)
6 - حفظ منافع میهن اسلامی
حفظ منافع کشور اسلامی بویژه در عصر حاضر از جمله مسائل مهمی است که کوتاهی در آن بسیاری از کشورهای اسلامی را رنج می دهد زیرا آنها به خاطر حفظ قدرت خود بیت المال کشور را به راحتی به جیب استکبار جهانی ریخته و ملت خود را فقیر نگاه داشته اند، و در برابر، دشمنان ملت مسلمان را غنی کرده اند. نفت و طلای این کشورها در مسیر اهداف استکباری جهان به کار گرفته می شود، سران این کشورها از سرمایه داران محسوب می شوند و تضییع بیت المال جزء مسائل معمول جامعه آنها در آمده است.
ولیّ فقیه به خاطر ویژگی هایی نظیر: عدالت، شجاعت، آگاهی و تدبیری که دارد منافع میهن اسلامی را از چنگال و چپاول غارتگران بین المللی حفظ می کند و با ویژگی فقاهت و ولایتی که دارد ملت را با تمامیت انقلاب در برابر دشمنان قرار می دهد تا از موجودی کشور دفاع کنند و اگر کشته شوند به مقام شهادت نایل شده اند.
به خاطر فلسفه ولایت فقیه است که آمریکا از منافع ایران محروم مانده و بر علیه اصل مهم ولایت فقیه این مترقی ترین نمود حکومت دینی همواره توطئه می کند، اصل مهمی که امام خمینی قدس سره درباره آن فرموده است: «ولایت فقیه برای مسلمین یک هدیه ای است که خدای تبارک و تعالی داده است.» (صحیفه نور، ج 10، ص 87 - 9/8/58.)