کودکی که شما مشتاقانه در انتظار او هستید، در نهایت به دنیا میآید، اما بنا به دلایلی ممکن است کودکی نباشد که شما در انتظار او بهسر میبردید. شاید اول مشکل را انکار کنید و یا توقع داشته باشید به شما بگویند آنچه در مورد مشکل کودکتان شنیدهاید، کاملا اشتباه بوده است. این قابل درک است، زیرا از عهدهی یک مشکل غیرقابل انتظار برآمدن و پذیرفتن فوری آن ممکن است برای همه مشکل باشد، اما بهخاطر داشته باشید هر قدر بیشتر به خود اجازه دهید که در مورد شرایط کودک خود اطلاع کسب کنید، بیشتر امکان دارد که شرایط را راحتتر پذیرفته و در نتیجه قادر شوید به کودک خود کمک کنید. این حتی به شما کمک میکند تا از اندوه کودکی که رؤیای آن را داشتید رهایی یابید و به دوستداشتن کودک استثنایی خود عادت کنید. در مقاله حاضر توصیه هایی را برای کسب بهداشت روان توسط والدین کودکان استثنایی ارائه می دهیم.
کودک استثنایی کیست؟
کودک استثنایی اول یک کودک است (انسانی است با همهی خصوصیات و صفات یک انسان) و بعد کودکی است با خصوصیات و تفاوتهای استثنایی نسبت به سایر کودکان. همین ویژگیها و خصوصیات است که معلمان و اولیاء باید خودشان را با آن سازگار کنند. «کودک استثنایی» از نظر هوشی و جسمی و روانی و اجتماعی بهمیزان قابلتوجهی نسبت به دیگر همسالان خود متفاوت است و نمیتواند بهنحو مطلوبی از برنامههای آموزشوپرورش عادی استفاده کند. اغلب متخصصان، کودکان استثنایی را به سه دستهی بزرگ تقسیم میکنند: 1٫ کودکان و نوجوانانی که به علت اختلافات هوشی و فعالیتهای ذهنی از کودکان عادی متمایزند؛ در این دسته کودکان و نوجوانان عقبماندهی ذهنی و افراد تیزهوش قرار دارند. 2٫ کودکان و نوجوانانی که به علت اختلالات و ضایعات مغزی یا اختلالات عملی مبتلا به اختلالات رفتاری هستند. در این دسته، کودکان و نوجوانان ناسازگار یا دشوار قرار دارند. 3٫ کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلالات و نقایص حسی و حرکتی و اختلالات عملی رشد، در این دسته نابینایان و همچنین مبتلایان به اختلالات تکلمی، اختلالات طیف اوتیسم و ناتوانیهای حرکتی قرار دارند.
حدود 500 میلیون کودک و نوجوان در سراسر دنیا و 12 تا 18 درصد کودکان و نوجوانان، جزء گروه استثنایی هستند و نیازمند خدمات ویژه هستند.
مشکلات والدین کودکان استثنایی
زمانی که والدین برای اولین بار بدون اطلاع و شناخت کافی با یک وضعیت یا پدیدهی غیرمنتظره و غیرعادی مواجه میشوند، احساسات تازهای را تجربه میکنند. در واقع بسیاری از والدین قبل از مراجعه به پزشک اطلاعی از ناتوانی کودک خود ندارند و همهی رفتارها و واکنشهای کودک را به عللی غیر از اختلال نسبت میدهند، ولی پس از مراجعه به پزشک و براساس شواهد تجربی به ناگاه درمییابند که کودکشان استثنایی است. واکنش والدین در مواجهه با این مشکل غالبا متفاوت است. شایعترین این واکنشها عبارتند از:
احساس گناه و تقصیر:
این واکنش نسبت به سایر واکنشها نزد والدین شایعتر است، بهخصوص اگر کودک بدون برنامهی قبلی یا اصولا در یک بارداری ناخواسته به دنیا آمده باشد. در این حالت والدین ناتوانی کودک را به بیتوجهی در مسائل بهداشتی مادر و کودک در دوران بارداری ربط میدهند، خود را سزاوار تنبیه و عقوبت میدانند و فکر میکنند که خداوند بدین نحو خواسته آنها را مجازات کند.
احساس ناکامی و محرومیت:
یکی دیگر از واکنشهای والدین کودکان کمتوان و ناتوان، احساس ناکامی و محرومیت است که نه تنها به علت داشتن فرزند کمتوان و ناتوان، بلکه به علت نبود یا کمبود وسایل درمانی یا نگهداری و مراقبت از این کودکان بهوجود میآید. معمولا ناکامی زمانی شدت مییابد که خانواده احساس میکند وجود کودک کمتوان و ناتوان، تعادل روانی و اقتصادی خانواده را به خطر انداخته و ممکن است برای سایر کودکان خانواده مضر باشد.
انکار واقعیت یا کتمان حقیقت:
در این حالت خانواده و اطرافیان بیحالی و بیتحرکی کودک در فعالیتهای بدنی را به آرام بودن، یا تحرک و فعالیت بیش از حد او را به ناآرامی و شیطنت نسبت میدهند و تصور نمیکنند که کودک ناراحتی خاصی داشته باشد. معمولا انکار عقبماندگی کودک با ورود کودک به مدرسه شروع میشود. بعضی از والدین آنقدر در انکار واقعیت پافشاری میکنند که حتی کوچکترین اعمال کودک را نشانهی دانایی و تیزهوشی او دانسته و از اجرای دستورهای دارویی و درمانی بهداشتی و روانی خودداری کرده و در واقع خود باعث تشدید عقبماندگی کودکشان میشوند.
اضطراب و نگرانی:
یکی از واکنشهای نسبتا شایع والدین کودکان کمتوان و ناتوان، تشویش و نگرانی است که در پی آگاهی از عقبماندگی کودک در والدین شروع شده و بعد از مراجعه به متخصصان مختلف و مأیوسشدن از بهبود کودک تشدید میشود.
مکانیسم برونفکنی یا فرافکنی:
در این مکانیسم، والدین عقبماندگی کودک را به سهلانگاری و خطای دیگران نسبت داده و خود را عاری از هرگونه عیب و نقص میدانند.
روان سالم با وجود کودک استثنایی
اگر پدر یا مادر کودکی استثنایی هستید، برای رعایت بهداشت روان باید این کارها را انجام دهید:
1- کودک را همانگونه که هست بپذیرید
والدین کودک بایستی سعی کنند ناتوانی کودک را بپذیرند و در جهت سازگاری به وی کمک کنند. در واقع اولیای کودک کمتوان و ناتوان باید محدودیتهای او را قبول کنند و مطابق گنجایش محدود او رفتار نمایند.
2- پیشداروری را کنار بگذارید
کوشش کنید تا حد امکان، تمایلات و خواستههای خود را در مورد کودکتان کنار بگذارید، زیرا اگر تمایل داشته باشید که کودک را به گونهای که میل دارید ببینید، این تمایل در مشاهدهی شما اثر میگذارد و آن را آلوده میکند.
3- تواناییهایش را دستکم نگیرید
از یکسو از اهداف بلندپروازانه که دستیابی به آنها مشکل است بپرهیزید و از سوی دیگر، بدانید که کودک نیز میتواند کارهای زیادی را انجام دهد و به او کمک کنید تا نیازهای خود را در حد تواناییهایش ارضا کند.
4- احساسات تان را مدیریت کنید
ناامیدی، یأس و بیحوصلگی و عجله و مانند آن، دشمن اجرای موفقیتآمیز هر برنامهی تقویتی و ترمیمی برای کودکان است. تا آنجا که ممکن است این احساسات را نادیده بگیرید تا شاید بتوانید خالصتر و صادقانهتر، تنها احساسات کودک را مشاهده کنید.
5- محیطی امن و با محبت برای کودک خود فراهم کنید
اگر کودک در روابط خانوادگی احساس امنیت کند و بداند که والدین از او مراقبت و حمایت خواهند کرد و از پیشرفتهای کمی که دارد راضی هستند، کودک سازگارتر شده و تلاش او برای یادگیری و سازگاری با دنیای خارج نیز زیادتر خواهد شد. کودکی که احساس اعتمادبهنفس داشته باشد و اولیاء را پشتیبان خود بداند و احساس کند که آنان انتظار بیاندازهای از او ندارند، قادر به سازگاری با مشکلات خواهد بود.
6- در آموزش کودک مشارکت کنید
شرکت خانواده در فعالیتهای حرفهای و آموزشی نیز میتواند احساس شایستگی و کنترل را برای اعضاء خانواده افزایش دهد. آنها می توانند مهارتها و روشهای مختلف آموزشی را بیاموزند و به کودکشان کمک کنند.
7- در فعالیتهای گروهی شرکت کنید
رواندرمانی خانوادهها به صورت گروهی که خانوادهها در غم و ناراحتی یکدیگر شریک میشوند و خود را تنها احساس نمیکنند، اعتماد خوبی به آنها می دهد، زیرا خانوادهها احساس میکنند که فقط آنها نیستند که کودک کمتوان و ناتوان دارند، بلکه هزاران خانواده هستند که گریبانگیر این مسئلهی بزرگ هستند.
8- گاهی او را به مراکز نگهداری بسپارید
در بعضی مواقع نگهداری کودک بهطور موقتی برای چند هفته در مراکز بهداشتی، باعث برانگیختن محبت اعضای خانواده شده و ضمنا به افراد خانواده فرصت میدهد که به مشکلات خود و دیگر اعضای خانواده بپردازند.
9- تعادل را فراموش نکنید
در خانوادههایی که چند کودک سالم و یک طفل ناتوان دارند، نباید بیتوجهی یا توجه زیاد از حد به کودکان کمهوش شود، بلکه لازم است که با این کودکان نیز همانند دیگران رفتار کرد.
10- کمک حرفهای بگیرید
از کمک مشاوران و متخصصان این زمینه، برای سازگاری هرچه بهتر در برهههای زمانی غافل نشوید.