به گزارش خبرنگار گروه حقوقی و قضایی خبرگزاری میزان، قصه پر غصه از آنجایی آغاز شد که صفدر بار پالت آهنی بزرگ را جلوی در خانه اش در کوچه گذاشت تا در مسیر برگشت برای صاحبش ببرد.
کامیون مال صفدر نبود، او با کامیون دیگران کار میکرد تا شکم زن و چهار بچه اش را سیر کند. صفدر پالت آهنی را داخل کوچه گذاشت و رفت، بچهها مثل نردبان از پالت بالا و پایین میرفتند و مانند قهرمانان کوهنوردی از این صعود شادی میکردند. محمدمهدی 6 ساله داستان ما هم مثل دیگر دوستانش شادی میکرد. او بیشتر از بچههای دیگه ذوق پریدن از میلهها را داشت، اما اخرین باری که با عجله فاصله یک متری را پایین پرید همه چیز مثل کوه برسرش آوار شد.
شادی بچهها به یکباره به غم تبدیل شد و همه هراسان به سمت خانه محمد مهدی رفتند، مادر با فریاد بچهها به کوچه اومد و با پیکر غرق در خون فرزندش مواجه شد.
پدر کودک بارها به صفدر گفته بود کامیونش را در کوچه پارک نکند و از آن بدتر، بار کامیون و اثاثیه را در کوچه رها نکند. هر بار هم این تذکرها به لجبازی و جمله معروف بعضی از رانندهها که مگر کوچه را خریده ای، تمام میشد!
با کمک همسایهها، محمد مهدی را از زیر پالت بیرون کشیدند و به بیمارستانی در ورامین منتقل کردند، اما خیلی دیر شده بود او قبل از رسیدن به بیمارستان فوت کرد و دنیا را بر سرخانواده اش آوار.
حالا دیگر نه صفدر کوچه را خریده بود، نه پدر محمدمهدی! داغ دل پدر و مادر سوگوار محمدمهدی با به یاد آوردن این جمله، تازه میشد. تقصیر و خطای صفدر محرز است. نباید ماشین سنگین را به کوچه فرعی میآورد و یا بارش را کنار در خانه اش میگذاشت و میرفت. هیچ کدام از والدین نمیدانستند که بازی در کوچههای اینچنینی خطر افرین است.
صفدر در دادگاه به پرداخت 90 درصد دیه کامل محکوم شد و دادگاه 10 درصد کودک را مقصر دانست و او که توان پرداخت دیه را نداشت روانه زندان شد اولیای دم تصمیم گرفتند که هرگز رضایت ندهند تا درس عبرتی برای صفدر باشد.
اما این تمام ماجرا نیست غم دیگری در دل صفدر رخنه کرد و او پس از مدتی فهمید به سرطان روده بزرگ مبتلا شده است. اگرچه کادرزندان به صفدر در مراحل درمان کمک میکند و او را به بیمارستان برای شیمی درمانی میفرستند، اما این درمان با روحیه مرده صفدر جوابگو نیست.
کارشناسان ستاد دیه توانسته اند با صحبتهای مکرر با پدر و مادر محمدمهدی، آنان را راضی کنند تا از 82 میلیون تومان مبلغ دیه گذشت کنند و اکنون 170 میلیون تومان برای رضایت لازم است.
صفدر چنین داغی برای یک پدر و مادر نمیخواست. همه تلاشش یک لقمه نان حلال بود و اکنون چهار فرزندش با اشک منتظر پدری هستند که هنوز به 50 سالگی نرسیده و شاید زمانی هم برای زندگی نداشته باشد!
اگر شما میخواهید در پرداخت بخشی هر چند کوچک از این دیه و آزادی یک بیمار سهیم باشید، با مددکاران نمایندگی ستاد دیه استان تهران با شماره تلفن 8886160 تماس بگیرید. عزیزان نیکوکار میتوانند از طریق سایت نمایندگی ستاد دیه استان تهران به نشانی www.tehiporo.ir و یا لینک اطلاع رسانی tehiporo@ با فعالیتهای این نمایندگی و نیز نحوه ارسال کمکهای مالی و آزادی زندانیان استان آشنا شوند.
خیرین کمکهای خود را به شماره حساب سیبا 0105051111006 بانک ملی و 1414 بانک تجارت، و شماره کارت بانک تجارت 5859837000095519 به نام ستاددیه استان تهران واریز کنند.