هر یکی دو هفته یک بار به همان جایی میرود که تا چند هفته پیش خیابانهای منتهی به آن مملو از ماشینهای شخصی و کامیونهای بنر زده کمک به زلزلهزدگان، اهدایی از فلان بود.
به گزارش ، فرهیختگان نوشت: حالا به گفته او گرد مرده پاشیدهاند بر این خیابانها، مگر نهادی انقلابی و چند ماشین از جوانان دغدغهمند که یادشان نرفته و نمیرود زلزله چیست و روزهای بعد از آن چگونه است، ساعتها باید بگذرد تا غیر از غیرمحلیها ماشینی با پلاکی غیر از پلاک کردزبانهای کرمانشاه از آنجا بگذرد. دکتر علی حکیمیمنش همین دو روز پیش میهمان ما بود و با ما از آنچه دید، میبیند و همچنان خواهد دید گفت و شنیدیم و حالا مینویسیم. بعد از سلام و خداقوت به او و تمام آنهایی که دلسوزانه در حال خدمت به زلزلهزدگان کرمانشاهی هستند، سوالها را شروع کردیم. حکیمیمنش چندین بار از سوی انجمن فیزیوتراپی ایران و بسیج جامعه پزشکی و گاهی هم به صورت داوطلبانه برای کمک و یاری به مناطق زلزلهزده سفر کرده است؛ سررسیدی همراه او بود پر از گلایه، شکایت و تقریر کمبودها، از روی آن خط به خط، شروع به بیان وضعیت کرد.
بهعنوان سوال نخست و به رسم تمام گفتوگوها، شرایط را چطور ارزیابی میکنید؟
راستش را بخواهید به من گفتند که نگو، خیلی از موضوعات را از من خواستهاند که نگویم. اما نمیشود، بیشتر از دو ماه است که از زلزله وحشتناک کرمانشاه میگذرد و اگر در یک کلمه بخواهم ارزیابی کنم، همهچیز بهم ریخته است و آن اتفاقی که باید و انتظارش میرفت، نیفتاد و در مسیر کمکرسانی و ارائه خدمات کمبود فراوان است. مشکل مردم حل نمیشود، وقتی امروز به این مناطق میروید و دوباره دو هفته بعد میروید مشکلات قبلی همچنان بر سر جای خود باقی است و شاید مشکلات جدید نیز به آن افزوده شده باشد.
منظور شما از مشکلات جدید چیست؟
حالت طبیعی این است که شما در چنین وضعیتی انتظار بروز تغییر دارید؛ یعنی امروز آنها باید با فردا متفاوت باشد. سرمای هوا، مشکلات روحی و جسمی و این دست از معضلات زیر سایه بیتوجهی آسیب روی آسیب گذاشته و اگر حل نشوند و سهلانگاری صورت بگیرد، ادامه خواهند داشت. از آنجا که در یک محیط کوچک تعداد زیادی از افراد در حال زندگی با هم هستند بیماری یک فرد به سرعت به سایرین منتقل میشود و این مشکل باید زود حل شود.
نوع رسیدگی در مناطق به چه صورت است، همه مناطق دچار این مشکلات هستند؟
باید بگویم که در این زمینه یک سری مشکلات پیش پا افتاده وجود دارد. برخی مناطق در بین نواحی زلزلهزده حائز اهمیت ویژهای هستند و مسئولان توجه خاص و ویژهای به این مناطق دارند. در سرپل ذهاب وضعیت نه اینکه خیلی خوب باشد ولی در قیاس با سایر مناطق بهتر است. اما در منطقه ثلاث باباجانی اینطور نیست و مشکلات هنوز در سطح دریافت چادر برای اسکان است. هشت نفر و گاهی 12 نفر در یک چادر در حال زندگی هستند و نکته قابل توجه این است که این تعداد افراد همه اعضای یک خانواده نیستند و به خاطر نبود چادر کافی چند خانواده در کنار هم زندگی میکنند. اندازه چادرها هم اندازه عجیب و بزرگی نیست، 2 در 2 یعنی یک چادر 4 متری این تعداد آدم را در خود جای داده است که نشاندهنده وضعیت اسفبار زندگی آنهاست.
وضعیت بهداشتی به چه صورت است؟
خیلی از مردم زلزلهزده به دلیل نبود امکانات ساده و اولیه بهداشتی مجبور به کوچ شدند، چادرهای خود را از جایی که به آنها داده بودند برداشتند و به محل زندگی سابق خود رفتند تا از سرویس بهداشتی و سایر مسائل در آنجا استفاده کنند. افرادی هستند که در این دو ماه حمام نرفتهاند و به انواع بیماریهای پوستی دچار شدهاند.
نوع نگاه مردم به وضعیت رسیدگیها چگونه است؟
همانطور که به شما گفتم وضعیت اصلا مناسب نیست، از گذشته نوعی نگاه تبعیضآمیز از سوی مسئولان محلی به برخی مناطق این استان بوده است و حالا هم رگههایی از آن موجود است. وقتی مردم آسیبزده وضعیت رسیدگیها را مشاهده میکنند حتی اگر تفکرات تبعیضآمیزی هم وجود نداشته باشد ولو اینکه در بسیاری از مواقع هم چنین نگاهی نیست، آنها با این دید به قضیه مینگرند و این درد و آلام آنها را بیشتر میکند. بهعنوان مثال مردم ثلاث وضعیت خودشان را با مردم سرپل ذهاب قیاس میکنند و میبینند آنها اوضاع بهتری دارند و خودشان درگیر دریافت یک چادر هستند برای اسکان و این موضوع آنها را آزار میدهد. نتیجه این نوع نگاه فقط متوجه مدیران آن مناطق نیست و آنها هم البته نمیدانند که دولت نسبت به همه همین رویه را دارد و کمکی نمیکند و باز هم همان نگاه تبعیضآمیز را بر خود مستولی میدانند.
در خلال صحبتها گفتید دولت هیچ کمکی نکرده است، بیشتر در اینباره توضیح میدهید؟
رویه کار اینگونه است که هر نهادی چه دولتی و چه خصوصی در صورت کمک آن را اعلام میکرد و گزارش میداد. کوچکترین کامیون و وانتی هم اگر از جایی به مناطق زلزلهزده ارسال میشد روی آن یک بنر معرفی ارسالکننده وجود داشت. مدتی که آنجا بودم چیزی جز کمکهای سازمانی محدودی که به افراد تحت تکفل آن سازمان تعلق میگرفت ندیدم و به صورت کلی هم اگر دولت به اندازه کافی کمک میکرد به نظر شما وضعیت مردم بعد از بیشتر از دو ماه به این صورت بود؟
این کانکسها و خدمات موجود از کجا آمده بود؟
یک سری ارگانهای خاص، بهعنوان مثال کمیته امداد به تعداد خاص برای خانوادههای تحت پوشش خود کانکس، چادر و بعضی امکانات دیگر ارسال کرده است. بهزیستی هم همینطور به افراد تحت پوشش خود امکانات داده است. آموزش و پرورش و به صورت کلی سایر نهادها برای افراد تحت پوشش و نظارت خود محمولههایی را ارسال کردهاند اما قاطبه مردم که وابسته به هیچ نهاد دولتی نیستند کمکی را به غیر از جانب برخی خیرین دریافت نکردهاند.
در مناطق روستایی اوضاع به چه صورت است؟
اینهایی که گفته شد بیشتر مربوط به مناطق شهری بوده است و در روستاها وضعیت متفاوت است. روستاهایی که تحت نظارت و ساماندهی سپاه بودهاند از لحاظ کانکس تامین هستند و حتی ساخت منازلشان آغاز شده است. چند روز پیش اولین خانه با کمک سپاه پاسداران به بهرهبرداری رسید.
چرا با این وضعیت شهرها، در بحث ساختوسازها مشکل وجود دارد؟
در شهرها باید کارشناس مسکن و ساختمان حاضر شود تا برآورد هزینه و خسارت کند و بعد اجازه ساخت بدهد. همین پروسه الان که بیش از دوماه از زلزله گذشته است هنوز به اتمام نرسیده و خیلیها منتظر حضور کارشناسان بر سر ویرانههای خود هستند. این موضوع باعث سردرگمی زلزلهزدگان در محیط شهری شده، علت این سردرگمی و عدم آغاز عملیات به صورت خودجوش هم این است که تا وقتی خسارات برآورد نشود هیچ وام و کمکی به آنها جهت ساخت منزل تعلق نمیگیرد. نکته تعجببرانگیز و البته تاسفبار در این رابطه هم این است که بعضی افراد بدون برآورد کارشناسان و اجازه آنها شروع به ساخت منازل خود کردند که کارشناسان گفتند با این وجود وام و کمکی به شما تعلق نمیگیرد مگر اینکه بنایی که ساختید را دوباره خراب کنید تا کارشناس برآورد خسارت کند! این موضوع طبیعی است که بعد از گذشت دوماه یک فرد به فکر ساخت سرپناه باشد، بارها هم جهت رجوع کارشناس مراجعه کرده و در نوبت بوده اما خبری نشده و خودش ملک را دوباره ساخته، حالا به او میگویند وام به شما تعلق نمیگیرد. بازدید از این ویرانهها مگر چقدر طول میکشد؟
وضعیت حضور مسئولان محلی و ملی در این مناطق چگونه است؟
یکی از موضوعاتی که میتواند باعث التیام بخشی از دردهای مردم زلزلهزده باشد، دیدن مسئولان و نمایندگان خودشان است. تا جایی که بنده دیدم و اطلاع دارم و سوال کردم اصلا معلوم نیست آقای فرماندار کجاست. استاندار فقط به سرپل ذهاب میرود. میگویند یک بار هم به ثلاث رفته اما کسی او را ندیده است. شهاب نادری نماینده مردم ثلاث در مجلس هم دیده نشده است. فرهاد تجری نماینده اسلامآباد و گیلانغرب بارها در مناطق دیده شده اما نادری و سایر مسئولان حاضر در کرمانشاه حتی حاضر به حضور در مناطق هم نشدهاند و این نارضایتیها را افزایش میدهد.
از لحاظ روانی وضعیت مردم چگونه است؟
باید مشکلات اصلی که مردم زلزلهزده با آن درگیر هستند یک به یک بیان شود و به نظر من مهمترین مشکل در حال حاضر مشکلات روانی آنهاست. بحرانهای بعد از حادثه اولین آسیبی است که از لحاظ روانی متوجه زلزلهزدگان میشود و عوارض این آسیب هم معمولا بعد از سه ماه اگر کنترل نشود در قالب خودکشی، افسردگی، درگیری و... نمایان میشود و ممکن است تا آخر عمر هم ادامه یابد. برای مقابله با چنین آسیبهایی گروههای روانشناختی بسیاری احساس خطر کردند و به مناطق آسیبدیده رفتند اما با کارشناسیهای انجامشده تقریبا کار قابل توجهی صورت نگرفته چراکه این نیروها از سوی یک نهاد هماهنگکننده ساماندهی نشدهاند و هرکس کار خودش را میکند و در این سیستم خیلی از مناطق مغفول میمانند. به اذعان برخی کارشناسان باید افراد همان مناطق در این رابطه توانمندسازی شوند تا در مواقع عدم حضور کارشناسان سایر استانها، خودشان از پس رفع مشکلات برآیند. در همین جهت ما یک دکتر باتجربه را که سابقه حضور در مواردی همچون زلزله بم را داشته به مناطق فرستادیم و برای توانمندسازی بومیها کلاس دایر کردیم و اولین کلاس هم تشکیل شد. مشاهده درگیریهای خانوادگی در یک چادر چند متری نیاز به این نوع موارد را تشدید میکند که باید هر چه سریعتر اقدامات گستردهتر و جدیدتری در اینباره صورت بپذیرد.
مشکلاتی که بیان کردید همگی بعد از این حادثه بروز کرده است؟
نه این استان در زمان جنگ به صورت مستقیم با اتفاقات درگیر بوده است و همین الان هم بسیاری از خانوادهها شهید، جانباز و... دارند. این خود یکی از عوامل آسیبپذیری روانی مردم این مناطق است. موضوعات دیگر مباحث مربوط به فعالیتهای اقتصادی آنهاست، فعالیتهای نامشروعی مثل قاچاق و درگیری با نیروهای نظامی و امنیتی نیز از طرف دیگر آنها را در معرض آسیبهای روانی قرار داده است و همه اینها باعث بروز پرخاشگری میشود.
جایی گفتید موضوعی را از شما خواستند که نگویید، این موضوع چه بود؟
بله، بعضی از دوستان بنده که در گیلانغرب هستند همین چند شب پیش تماس گرفتند که 400 چادر کم دارند و این واقعا تاسفبار است؛ یعنی یک نهاد دولتی یا غیردولتی نبوده که در این سرما چادر به آسیبدیدگان بدهد؟ هنوز زلزله در حال وقوع است، مردم میترسند و آنهایی که خانه دارند هم خیلی وقتها در خیابانها هستند. کمبود همین چادرها خود باعث درگیریهای بسیاری شده است و آنقدر شدت بالا رفته که خیلیها در این درگیریها آسیب دیدهاند. این که چادر نیست یا به مردم نمیدهند، خدا میداند.
مهمترین ایراد اقدامات کمکهای دولت را چه میدانید؟
به نظر من شفافیت در اقدامات دولتی وجود ندارد. همانطور که گفتم دولت اگر اقدامی کرده است باید آن را گزارش دهد تا همه بدانند و طبیعی هم همین است. این که بیاییم یک چیزی را اعلام کنیم، وعدهای را بدهیم ولی گزارشی اعلام نشود که آیا انجام شده است یا نه و نمود میدانی آن هم مشاهده نشود، نشان از شفاف نبودن اقدامات دولتی دارد. در مواردی هم که اقداماتی صورت گرفته کسی پاسخگوی ضعفها نیست. بهعنوان مثال مردم در چادرها از هیتر که با برق کار میکند جهت ایجاد گرما استفاده میکنند، برق هم روزانه چندبار قطع میشود، هیترهایی هم که به مردم دادهاند مثل سشوار است و کمتوان و چادرها را گرم نمیکند و وقتی میگوییم چرا اینها را دادید میگویند برق ضعیف است و توان ساپورت هیترهای قویتر را ندارد. مردم خودشان مبادرت به خرید هیتر قوی میکنند و به قولی دو هیتره میشوند و برق بیشتر مصرف میشود و همین مصرف بیشتر با افزایش فشار همراه است و باز برق قطع میشود. این چرخه در حال تکرار است و نه کسی پاسخگوی قطعی برق است و نه کسی در جهت تقویت شبکه برقی گامی برمیدارد و در این بین مردم میمانند و سرمای بدون وسایل گرمایشی و بروز انواع بیماریها.
بهعنوان سخن آخر اگر موضوعی را مدنظر دارید، بیان کنید.
موضوعی که از نظر بنده بسیار مهم است، گلهمندیهای مردم از این موضوع است که آنها مورد آزمون و خطاهای فعالیتهای مسئولان واقع شدهاند. یک سری اقدامات نسنجیده انجام میشود و نتیجهها قابل قبول نیست و میروند سراغ کار دیگر و این برای کسی که همه چیزش را از دست داده قابل قبول و رضایتبخش نیست. موضوع دیگر عدم پاسخگویی متولیان است، یک سرویس بهداشتی خراب میشود هیچکس پاسخگو نیست، جاده بسته میشود کسی به داد مردم نمیرسد، برق قطع میشود کسی پیگیری نمیکند و اینها همه درد مردم زلزلهزده کرمانشاه است و به توجهات خاص مسئولان نیاز دارد.