ماهان شبکه ایرانیان

موقعیت های بحرانی با زندگی ما چه می کنند؟

مسئله اینجاست که ما انسان‌ها تمایل خیلی زیادی به کنترل داریم، حالا این خصیصه در بعضی‌ها خیلی هم بیشتره که مطمئناً این افراد همیشه در اکثر مواقع مضطربند.

موقعیت های بحرانی با زندگی ما چه می کنند؟

دکتر مریم فولادوند

یکی از مسائلی که بعد از تجربه یک زمین لرزه و یا حتی شنیدن اخبار منفی در مورد زمین لرزه‌هایی که در شهرهای دیگه اتفاق افتاده مارو اذیت می‌کنه، استرس اتفاق افتادن یک زلزله شدید برای ما و در خطر افتادن جون خودمون و نزدیکان‌مونه.

سوالی که پیش میاد اینه که با این استرس چه باید کرد؟

مسئله اینجاست که ما انسان‌ها تمایل خیلی زیادی به کنترل داریم، حالا این خصیصه در بعضی‌ها خیلی هم بیشتره که مطمئناً این افراد همیشه در اکثر مواقع مضطربند.

اصطلاحاً همیشه یک ترسی تو دلشون هست. مسئله‌ای که باید بش توجه کنیم ویژگی غیر قابل کنترل بودن این دنیا و طبیعته، ویژگی اصلی و جدانشدنی از زندگی ما انسان‌ها.

توی این زندگی خیلی مسائل تحت کنترل ما نیست از سرماخوردن و زمین خوردن و زخمی شدن بچه‌هامون گرفته تا زلزله‌ای که چند شب پیش، دل همه ما رو لرزوند.

مسئله اول: پذیرش

باید پذیرفت که ما انسان‌ها نمی‌تونیم همه چیز رو تحت کنترل داشته باشیم و خیلی از مسائل اصلاً در کنترل ما نیستند.

مسئله دوم: رعایت نکات ایمنی

اینکه خیلی از اتفاقات در کنترل ما نیستند به این معنا نیست که مراقبت‌های لازم رو نباید داشته باشیم، بلکه باید تا حد امکان نکات ایمنی رو رعایت کنیم که اگر این مسئله اتفاق افتاد کمترین مشکل رو برای ما پیش بیاره.

مثلاً ما می‌دونیم که رفتن خارج از خونه می‌تونه برای نوجوون من خطر داشته باشه ولی این باعث نمیشه که اجازه خارج شدن از خونه رو بهش ندم تا بتونم استرس‌مو کم کنم بلکه باید آموزش‌های لازم رو بهش بدم تا خطراتی که می‌تونه در کمین‌‌اش باشه به حداقل و حتی به صفر برسونم.

مسئله سوم: متوسل شدن به یک نیروی قدرتمند یعنی خدا

یکی از تکنیک‌های کنترل استرس آینه که مسائلی که کنترلش از قدرت ما خارجه به نیرویی قوی‌تر سپرده بشه، نیرویی که قابلیت کنترل خیلی چیزهارو داراست.

نکات مثبتی هم در تجربه موقعیت‌های بحرانی هست. مثل تصمیمات زیادی که بعد از این موقعیت‌ها گرفته میشه. از تصمیمات کلی و همگانی گرفته تا تصمیمات شخصی و خیلی کوچک.

مثلاً ما تصمیم می‌گیریم زندگی را کمتر سخت بگیریم، راحت‌تر زندگی کنیم، قدر اطرافیان‌مون رو بیشتر بدونیم، مهربان‌تر باشیم و... در کل قدر داشته‌هایمان، که روزمرگی‌ها اثرشان را کم رنگ کرده‌اند بیشتر بدانیم.

اما اکثر ما آدم‌ها خیلی زود فراموش می‌کنیم و دوباره تبدیل می‌شویم به همان افرادی که تصور می‌کنند قرار است 400 سال دیگر زنده باشند.

دوباره بر می‌گردیم روی همان پله اول، با همان اخلاق کمال گرایانه‌مان، که تا همه چیز کامل و آماده در اختیار ما قرار نگرفته باشد، تکان نمی‌خوریم و زندگی نمی‌کنیم، تنها زنده‌ایم.

"زندگی کنیم و قدر لحظه‌هایمان را بدانیم، نه اینکه تنها نفس بکشیم و زنده باشیم".

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان