اشاره
آیین بودایی تنترهیانه یکی از فرقههای بودایی است که در کنار دو سنت عمدة هینهیانه و مهایانه جای دارد. این سنت بیشتر مکتبی سری و باطنی شناخته میشود و دربردارندة مجموعهای از عقاید و اعمال دینی است که با متون «تنتره» مرتبط است. ظهور این متون به طور مستقل از حدود قرن سوم میلادی شروع شد و شمار عظیم آن نشاندهندة اهمیت این آیین است. این آیین با انواع خاصی از مراقبه و آداب و مناسک سر و کار دارد که هم ناظر بر اعمال دنیوی و هم وسیلهای سریع برای رستگاری و رسیدن به بوداگی است. در حدود قرن هفتم این آیین به نام وجره یانه (راه الماس) نیز شناخته شد. همچنین منترهنیه به معنای راه (نیه) منترهها اصطلاح دیگری است که برای آیین تنتره به کار میرود. این عنوان نشان میدهد که کاربرد منتره وجه شاخص عمل تنتری است؛ تشرف، تجسم، فراخوانی و پرستش خدایان، استفاده از مندله و وجود استاد از دیگر شاخصههای این آیین است.
کلیدواژهها: آیین بودا، تنتره یانه، وجره، منتره، مندله، تشرف، استاد
آیین بودایی تَنترَهیانه یکی از سنتهای اصلی در آیین بوداست. این آیین که عمدتاً بهعنوان مکتبی سری و باطنی شناخته میشود، در کنار دو سنت عمده هینهیانه و مهایانه سومین جایگاه را به خود اختصاص داده است. این جستار چکیدهای است از آخرین فصل کتاب تفکر بودایی، اثر پل ویلیامز و آنتونی ترایب، که البته این فصل آخر به دست آنتونی ترایب نگاشته شده است.
مطالعه دربارة آیین تَنترَه با مشکلاتی مواجه است. یکی از این مشکلات عدم دسترسی به اطلاعات است. برخی از متون اولیة تنتری و تفاسیر مرتبط با آن به زبان سنسکریت باقی مانده و به چینی و تبتی ترجمه شدهاند؛ اما فقط تعداد اندکی از آنها، به نحو قابلاعتمادی تصحیح یا به زبانهای اروپایی و دیگر زبانهای امروزی ترجمه شدهاند.[1]
مشکل بزرگتر در مطالعة آیین تَنترَه به برداشتهایی بازمیگردد که در خصوص آن، چه از نظر علمی و چه از نظر عمومی، وجود دارد؛ زیرا این آیین مشتمل بر مجموعهای از خدایان، اعمال، و نمادهای پرنقش و نگار و شگفتانگیز است که با شناخت اولیه از آیین بودا تعارضاتی دارد.[2] تا پیش از مطالعات تطبیقی اخیر، تحقیقات مربوط به این آیین خارج از روال مرسوم بود. یکی از دلایل این امر به پیشفرضهایی باز میگشت که برخی از محققان نسبت بدان داشتند. از این دیدگاه آیین بودایی تَنترَه نوعی انحطاط محسوب میگردید؛ مظهر اعمالی نفرتانگیز و ملغمهای از خدایان که بسیار دور از مفهوم اولیه و حقیقی آیین بودا است که آیینی است با فلسفهای عقلانی و انسانی و از لحاظ اخلاقی تعالیبخش و به دور از شوائب جادو و بتپرستی که در آیین هندویی وجود دارد؛ مثلاً به نظر لوئی دولا واله پوسن (Louis de La Vallée Poussin) (1922: 193)، محقق برجستة آیین بودا در قرن بیستم، آیین بودای تنتری، عملاً هندوییسم بودایی است؛ یعنی هندوییسم در لباس بودایی. در واقع وجود اینگونه برآوردهاست که موجب نادیده گرفتن این آیین و همچنین کمبود اطلاعات نسبت بدان شده است.
از دیگر مسائلی که در شناخت آیین تَنترَه مشکل آفرین است، وجود برخوردهای غیرعلمی نسبت به آن، بهویژه در غرب معاصر است. امروزه واژههایی چون «تَنترَه»، «تنتری» و «آیین تنتره» میان عموم رواج یافته، اما در مجموع غلط جا افتاده و معانی ضمنی آنها منبعث از انواع مختلف بازنمودهای آیین تَنترَه هندی است. این واژهها غالباً جذاب و هیجانبرانگیزند و تلویحاً ناظر به مسائل جنسی هستند؛ بدین معنا که تَنترَه بیشتر در مورد آداب جنسی (بهویژه به شکل هیجانانگیز و غیرمعمول آن) به کار میرود. شاید همین عوامل است که تصورات عالمانه و عامیانه را برانگیخته و باعث ارزیابیهای مخالف دربارة آن شده است. مسئله این نیست که در آیین تَنترَه هیچ آداب جنسی وجود ندارد؛ وجود دارد، اما نه بدان صورتی که محققان گذشته یا تصورات عمومی (به دلایل مختلف) برساختهاند. در واقع هرگونه کوششی برای یکسان فرضکردن آیین تَنترَه با اشکال جنسی (یا رفتار انحرافی) درکی بسیار کوتهبینانه از این آیین است؛ بهویژه آنکه عوامل جنسی در تحول آیین بودای تَنترَه نسبتاً دیر ایفای نقش نمودند.
امروزه پژوهش علمی و دانشگاهی آیین بودای تَنترَه رواج بیشتری یافته است. طرح بازسازی آیین بودایِ اولیه به شدت خطاآمیز است، چون چنین اندیشهای به این میماند که بخواهیم دین را به مفهوم رستگاری محدود کنیم. جنبة آیینی دین ــ که ویژگی برجستة آیین بودای تَنترَه است ــ کشش فزایندهای دارد و همراه با آن تصدیق این امر است که درک یک سنت دینی مستلزم ایجاد تعادل بین دیدگاههای متنی و انسانشناختی است.
به هرحال شناخت آیین بودای تَنترَه، بهعنوان یکی از مکاتب عمدة آیین بودا، جایگاه و اهمیت ویژهای دارد. این آیین مجموعهای از عقاید و اعمال دینی است که در آیین بودا با متونی که بهعنوان تَنترَه دستهبندی شدهاند، مرتبط است. ظهور این متون، به طور مستقل، از حدود قرن سوم میلادی شروع شد[3] و تا زمان ناپدید شدن آیین بودا از هند، یعنی قرن دوازدهم، استمرار داشت. تقریباً از آغاز قرن هشتم شیوهها و نگرشهای تنتری بیش از پیش اعمال بودایی را در هند تحت سیطره درآورد. یکی از دلایل این امر مراقبه و آداب تنتری بود که وسیلهای قوی و مؤثر در رسیدن به بوداگی محسوب میشد؛ در عین آنکه اسباب دستیابی به قدرت و اهداف دنیوی نیز بود. از نظر تاریخی این آیین، در چین نیز پا گرفت و از آنجا به ژاپن گسترش یافت که تحت عنوان مکتب شینگون (shingon) همچنان در حال شکوفایی است. تبت که طی قرون هشتم تا دوازدهم وارث آیین بودای هندی بود، سنتی را گسترش داد که کاملاً رنگ و بوی تنتری داشت. در نتیجه تمام مکاتب بودایی تبتی آیین بودای تَنترَه را بهعنوان برترین و مؤثرترین شکل این آیین پذیرفتند.
شمار عظیم متون بودایی تَنترَه ــ که به زبان اصلی باقی مانده یا به تبتی ترجمه شدهاند ــ اهمیت این آیین را نشان میدهد. تاکنون بیش از هزار و پانصد متن سنسکریت شناسایی شده است و فهرستبرداری نسخهها همچنان ادامه دارد. ایزاکسون تعداد آنها را بیش از دو هزار متن تخمین میزند. در مجموعه نسخههای تبتی کانجور (bkagur) که سخنان بودا محسوب میشوند، بیش از چهارصد و پنجاه متن دستهبندیشدة تنتری وجود دارد و مجموعة تانجور (bstangur) در بخش تفاسیر و دیگر آثار معتبر تنتری آن، شامل بیش از دو هزار و چهارصد متن است.[4]
چنانکه اشاره شد، این آیین با انواع خاصی از مراقبه و آداب و مناسک سروکار دارد که قوی و مؤثرند. اهداف ناظر بر این اعمال هم دنیوی است ــ مانند رفع بیماری و محافظت از خطر ــ و هم برای رستگاری است. شیوههای تنتری عمدتاً بر پرستش خدایانی متمرکز است که به بیداری دست یافتهاند. کلید این امر استفاده از منتره، سخنانی که قدرت ویژهای در آنها نهفته است، و به کار بردن روشهای تجسم است. تجسم موفقیتآمیزِ یک خدا قدرت دستیابی به هدف مورد نظر را برای مراقبهگر، اعم از مرد یا زن، فراهم میکند. دسترسی به اعمال تَنترَه برای همه میسر نیست، بلکه مخصوص کسانی است که تشرّف یافتهاند و طی آداب ویژهای اجازه تجسم خدای خاصی به آنان داده شده است؛ سوگندهایی که رهروان در دِیرها میخورند، برای تَنترَه نه لازم است و نه کافی.
صرفنظر از مسئلة زمان پیدایش آیین بودایی تنتره، این شیوهها یقیناً در متن تفکر رستگاریشناختی و هستیشناختی مهایانه جای دارند.[6] آداب و مناسک بودایی تَنترَه و مقولات عقیدتی مهایانه همواره تعدیلکنندة یکدیگر بودهاند. اما از آنجا که این آیین بیشتر با فن سروکار دارد، از حیث مهایانی بودنش، در درجة اول میتوان آن را در حوزة شیوة همدردی یا «دستاویز» (اوپایه upaya) دانست تا دانستگی (پراگیا prajñā).
احتمالاً در حدود قرن هفتم، که نقطه عطفی در تاریخ آیین بودای تَنترَه به شمار میآید، این آیین وَجرَهیانه (vajrayāna راه الماس) نام گرفت. این اصطلاح که خود یکی از تعاریف رایج این آیین شد، هنگامی پدید آمد که واژة وجره (هم به معنای «الماس» و هم «آذرخش») در برخی از متون نقش نمادین داشت و بهعنوان مظهر بقا و قدرت دستیابی به حالت بیداری و روشنشدگی (بودی bodhi) به کار میرفت. باید تأکید کرد که واژة وَجرَهیانه پیش از آن زمان، کاربرد نداشت و بنابراین اصطلاح آیین بودای وجرهیانه و آیین بودای تنتری مترادف نیستند. هرچه در مورد آیین بودای وجرهیانه صادق است، لزوماً به وجه کامل در مورد آیین بودای تنتری صدق نمیکند. در حالی که وجرهیانه تحقق سریع بوداگی را هدف خود میداند، آیین بودای تنتری چنین نیست؛ شاید بتوان گفت که دست کم در چهارصد سال نخست عمر خود چنین هدفی نداشت.
واژة دیگری که برای تمایز شکل تَنترَه از اشکال دیگر کردار و عمل بودایی به کار میرود مَنترَهنَیه (Mantaranaya) به معنای راهِ (نیه naya) منترهها است. این اصطلاح با پارمیتانیه (pāramitānaya)، «راه منترهنیه»، هماهنگ است.[7] پیش از این گمان میرفت که این دو طریق با یکدیگر مهایانه را تشکیل میدهند. ارزش منترهنیه را در همدردی و غمخوارگی بودیستوهها برای جانداران جهان که در رنجاند میتوان دریافت. در اینجا دو نکته را باید خاطرنشان کرد: نخست آنکه عنوان منترهنیه نشان میدهد که کاربرد منتره وجه شاخص عمل تنتری است؛ دوم آنکه آیین بودای تنتری، حداقل پیش از وجرهیانه، خود را قسمتی از مهایانه میدید؛ واقعیتی که نظرات مبتنی بر ترکیب سه گانة آیین بودا ــ هینهیانه، مهایانه و وجرهیانه ــ را تحت الشعاع قرار میدهد.
ویژگیهای برجسته آیین بودای تنتری
تعیین ماهیت آیین بودای تنتری، با همة جزئیات آن مشکل است؛ زیرا تعریف آن بدون حذف یا شمول بسیاری چیزها بسیار دشوار است. دونالد لوپز Lopez، که تا حد زیادی با مشکلات تعریف این آیین درگیر است، این احتمال را مطرح میکند که جستوجو برای یافتن ویژگی مشخص مشترک بینتیجه است. در واقع آنچه یک مورد را نمونهای از آیین بودای تنتری میسازد، برخورداری از یک ویژگی خاص و مشخص نیست، بلکه برخورداری از مجموعهای از ویژگیهاست. این شیوة تعریف ریشه در مفهوم «شباهتهای خانوادگی» ویتگنشتاین دارد و میتوان آن را «چندگانگی» در برابر «یگانگی» خواند. بنابراین مشکل اصلی، تصمیمگیری در مورد مجموعه ویژگیهایی است که میتوان بر اساس آنها آیین بودای تنتری را ترسیم کرد. به رغم محدودیتهای این رویکرد، پیش از پرداختن به بررسی ماهیت متون خاص و مراحل تاریخی این آیین، جا دارد برخی از مهمترین ویژگیهای آن را متذکر شویم.
آداب سرّی (باطنی)
آیین بودای تنتری را غالباً آیین باطنی میخوانند، مفهومی که تشرّفْ در آن، شرط لازم است. در برخی از تنترهها آمده است کسانی که این مضامین را برای غیرمتشرّفین فاش کنند، به عواقب هولناکی گرفتار میشوند؛ مثلاً در وَجرهبَیرَوَه تَنترَه (Vajrabhairava Tantra)، پس از شرح تعدادی از آداب و مناسک، هشدار داده شده است که «از این اعمال نباید با دیگران سخن گفت. اگر مرید نادانی چنین کند، قطعاً هلاک خواهد شد». در صفحة 43 این متن آمده است: «تصویر خدای وجرهبیروه را نباید در ملأ عام نمایش داد». به کارگیری درجات مختلف اَشکال زبانی به صورت تلمیحی، غیرمستقیم، نمادین و استعارهای (سَمدیاباشه aSamdhyābhās) نیز وجه دیگری از جنبة باطنی این آیین است. این سنت باعث به وجود آمدن مشکلات جدی در تفسیر شده است. بدین ترتیب نهتنها فهم زبانی عبارات، بلکه فهم مقاصد استعارهای آنها نیز دشوار است. وانگهی خود مفسران تنترة هندی، نیز غالباً در فهم عبارات اتفاقنظر ندارند و قبول دارند که یک عبارت ممکن است چندین معنی داشته باشد.
اهمیت استاد
نقش آموزگار (گوُروُ guru) یا استاد وجره (وجراچاریه vajrācārya) در آیین بودای تنتری اهمیت ویژهای دارد. در واقع آموزگار است که راه دستیابی به عمل تَنترَه را نشان میدهد و تعالیم آن را منتقل میسازد. در گوُیهسَماجَه تَنترَه (Guhyasamāja Tantra) استاد تَنترَه هم بهعنوان بودیچیتّه (bodhicitta، بیداردل) و هم بهعنوان پدر و مادر بوداها (که هستی بوداها به آنها بستگی دارد) تعریف شده است. در این متن آمده است که بودیستوه مَیترِیه (Maitreya) با شنیدن این آموزه به وحشت افتاد، که نشان میدهد تطابق چنین جایگاه والایی با استاد وجره تحولی جدید بوده است.
این دستور که فرد هرگز نباید دربارة آموزگار خود به زشتی سخن براند، حاصل این مقام و مرتبه است. در تنترة گوُیهسَماجه درحالی که به ظاهر تخطی از همة احکام اخلاقی توصیه میشود، مجدداً این شرط لازم اضافه میگردد که «کسانی که از آموزگار خود بدگویی کنند، بهرغم اعمال نیکشان، هرگز موفق نخواهند شد». در مراحل بعدی آیین بودای تنتره، رسیدن سالک به مقصد و کامیابی در مراقبه، به تعالیم آموزگار وابسته است. در مراقبه نیز آموزگار با خدایی که در مرکز مندله قرار دارد برابر است.
پینوشتها:
1. برای دستیابی به جزئیات مربوط به نسخههای خطی سنسکریت بهجا مانده، نک: تسوکا موتو Tsukamoto و دیگران (1989).
2. تعدادی از مباحث مفید (و عموماً) مقدماتی در خصوص آیین تنترة بودایی در هند را میتوان در دایرةالمعارف دین ایلیاده (1987) یافت. نک: مقالات گومز Gomez، هیراکاواHirakawa، اُرزخ Orzech، ری Ray، اسنلگرو Snellgrove و ویمن Wayman. سموئل Samuel (1993) و اسنل گرو (a 1987)، بهخصوص فرد اخیر، منابع مهمی برای مباحث مفصلترند.
3. ترجمههای چینی تاریخدار، برخی از محکمترین شواهد را در مورد تاریخ متنی کهن آیین بودای تنتری و آیین بودای مهایانة کهن فراهم کردند. تعیین قرن سوم برای ظهور متون بودایی تَنترَه بر اساس ترجمهای از قرن سوم از کتاب اَنَنْ تموکهسادَهکه دهارْلی به وسیلة چپه ـ چین است.
4. بسته به تصحیح کانجور و تانجور تعداد دقیق آنها متفاوت است.
5. وجود شکل غیرمهایانانی (تیرهواده Theravāda) آیین بودای تنتری در جنوب شرقی آسیا قابل توجه است.
6. هرچند در مباحث (دانشگاهی) مربوط به آیین بودای تَنترَه، واژة منترهیانه غالباً به جای منترهنیه به کار میرود، آن را تا پیش از ظهور واژة وجرهیانه در متون نمیتوان یافت. در نتیجه منترهنیه واژة مناسبتری برای توضیح ادراک نفس از آیین بودای تَنترَه پیش از وجریانه است.
7. از ویژگیهای بعدی، احتمالاً تنها استفادة آیینی از مندلهها و تفکر تمثیلی را در تمام مراحل تاریخی آیین بودای تَنترَه میتوان یافت.
منبع:www.urd.ac.ir
ادامه دارد...