دو دهه پیش بود که برای نخستینبار موج شکلگیری شرکتهای هرمی در ایران به راه افتاد؛ موجی که به یکباره بازار معاملات هرمی را بین مردم داغ کرد. شرکتهای هرمی وارد کشور شدند، ولی همچنان برای هشدارهای مکرر مسئولان قضائی و پلیسی درباره فعالیتهای غیرقانونی این شرکتها پایانی نیست، اما هرمیها همچنان به فعالیت ادامه میدهند و افراد زیادی هم در این شرکتها عضو میشوند.
اعضای شرکت به امید رسیدن به سرشاخههای این هرم و دستیابی به ثروت کلان سرمایههایشان را از دست دادند، زندگیشان را گذاشتند و در آخر تنها کاغذهای بیاعتباری روی دستشان ماند که رویای ثروتهای بادآورده را نقش بر آب کرد. همین دیروز بود که سردار محمدرضا مقیمی، رئیس پلیس آگاهی کشور از پلمپ ٨ دفتر شرکت هرمی در سال جاری خبر داد. او که در اختتامیه نشست تخصصی روسای ادارات مبارزه با جعل و کلاهبرداری پلیس آگاهی سراسر کشور سخن میگفت، به شناسایی متهمان شرکتهای هرمی از سوی کارآگاهان پلیس آگاهی به صورت مستمر اشاره کرد و در اینباره گفت: «در ٩ماه سال جاری ٨ دفتر شرکت هرمی پلمپ شد و متهمان این پروندهها دستگیر شدند.» هرچند رئیس پلیس آگاهی کشور در این نشست به کاهش نسبی کشف و دستگیری شرکتهای هرمی در مقایسه با سال گذشته هم اشاره کرد، اما فعالیت و مهمتر از آن اقبال مردم برای جذب و حضور در شرکتهای هرمی همچنان جای
سوال دارد.
در مورد چرایی بقا و ادامه فعالیت شرکتهای هرمی باید به سراغ عوامل زمینهساز اجتماعی و اقتصادی آن رفت. در واقع ادامه فعالیتهای مجرمانه این شرکتها بیش از آنکه متوجه دستگاه قضا و برخورد پلیس باشد، به عوامل زمینهساز آنها مربوط میشود. مشکلات اقتصادی چون مسکن، شغل و ازدواج سبب گسترش این پدیده مجرمانه است. در چنین شرایطی نمیتوان انتظار داشت که تنها با برخوردهای قضائی بساط این شرکتها برای همیشه از کشور جمع شود.
اینها را علی نجفی توانا، عضو هیأتمدیره کانون وکلا به «شهروند» میگوید. به گفته این جرمشناس، هیچ بزه و جرمی تنها با اقدامات انتظامی و قضائی از بین نمیرود و در چنین جرایمی باید با آسیبشناسی میدانی و تجزیه و تحلیل برای رفع عوامل زمینهساز آن اقدام کرد. وقتی خانواده، زندگی و جامعه زمینههای بروز جرمی را مهیا میکند، گسترش سیستمهای پلیس و امنیتی نمیتواند مانع ارتکاب باشد. درخصوص شرکتهای هرمی چنین شرایطی وجود دارد. این عضو هیأت علمی دانشگاه در توضیح بیشتر میگوید: «اعضای شرکتهای هرمی عمدتا جوانان هستند. وقتی در جامعه فرصتهای شغلی وجود ندارد، تهیه مسکن کار بسیار دشواری است و دخل و خرج زندگی همخوانی ندارد، در چنین شرایطی عضوگیری و فعالیت این شرکتها دور از انتظار نیست.» او ادامه میدهد: «از سوی دیگر، جامعه هم نیازهای کاذب و غیرواقعی را بهخصوص در بین جوانان ایجاد میکند.
شما تصور کنید که یک جوان با درآمد ماهیانه ٢میلیون تومان یک زندگی ساده را برای خودش مهیا کرده است. اما او مدام در معرض تبلیغات و القای نیازهای غیرواقعی از سوی جامعه قرار دارد. خودروهای خارجی گرانقیمت، تفریحات لوکس، لباسهای مارک، رستورانهای لاکچری و مواردی از این دست در جامعه به ارزش تبدیل شده است. در چنین شرایطی این جوان هم برای دستیابی به چنین ارزشهایی به دنبال درآمدهای هنگفت و بادآورده میرود. به این شرایط باید مدیریتهای غلط، ناکارآمد و فسادهای کلان را هم اضافه کرد. با این توضیحات شرکتهای هرمی که مهمترین ترفندشان دستیابی به درآمدهای نجومی است، به راحتی میتوانند با فریب مردم آنها را جذب کنند و فعالیتشان را گسترش دهند. پلیس و دستگاه قضائی هم تنها میتوانند با آنها برخورد کنند. اما حذف ریشهای آن امکان ندارد.»
ریسکی برای زندگی بهتر
فقر وقتی در برابر رویا قرار میگیرد، قدرت ریسک و بختآزمایی بیشتر میشود، به گفته مصطفی اقلیما، آسیبشناس اجتماعی افرادی که در شرکتهای هرمی عضو میشوند، چنین وضعی دارند: «عمده افرادی که در شرکتهای هرمی فعالیت میکنند از اقشار کمدرآمد و آسیبپذیر جامعه هستند؛ جوانهایی که هیچ آینده روشنی برای دستیابی به خواسته و رویاهایشان وجود ندارد، درواقع آنها چیزی ندارند که از دست بدهند، همان سرمایه محدود و اندکشان را هم در این راه هزینه میکنند تا شاید اتفاق خوبی که برای آنها توسط سرشبکهها ترسیم شده، محقق شود.» فقر، بیپولی و فاصله طبقاتی دلایلی است که باعث میشود این شرکتها همچنان عضوگیری کنند.
اقلیما با ذکر مثالی در اینباره میگوید: «سالها پیش یکی از دانشجویان من در یکی از همین شرکتها عضو شده بود. وقتی از او درباره اینکه چرا چنین ریسکی را انجام داده است، سوال کردم او در پاسخ به من گفت، خانواده من پولی ندارد، همه اندوخته من ٢میلیون تومان بود، از خانواده هم ٣میلیون قرض کردم و وارد شدم. به چشم خودش دیده بوده یکی از دوستانش توانسته پول قابل توجهی از این راه به دست آورد. آن پسر به من گفت من وارد این کار شدم، یا میبرم یا میبازم. اگر بردم که هیچ، ولی باخت برای من زیاد مهم نیست. من که سرمایه ندارم، در صورت شکست فکر میکنم که همین ٥میلیون تومان را هم نداشتم. خوب این طرز تفکر در بین اقشار ضعیف جامعه وجود دارد. قاچاقچیان موادمخدر هم به دلیل فقر ریسک میکنند. من سالها در حوزه مواد مخدر و اعتیاد کار کردهام. آنها با علم و آگاهی از مجازاتهای سنگینی مانند اعدام دست به این جرم میزنند، به امید اینکه شاید بتوانند پول زیادی به جیب بزنند و طبقه اجتماعی و اقتصادیشان را تغییر دهند. درواقع آنها با جانشان بهعنوان تنها سرمایه وارد این بازی خطرناک میشوند و در شرکتهای هرمی این جوانان و نوجوانان هستند که با سرمایه اندک خود به این ریسک تن میدهند.»