خیابان ولیعصر، طولانیترین خیابان خاورمیانه است که از تجریش تا میدان راهآهن کشیده شده اما بهجز تشبیه اسمی خیابان هیچ چیز دیگری از ابتدا تا انتهای این مسیر شبیه به هم نیست؛ از مبلمان شهری گرفته تا معماری جدید و قدیمی ساختمانها.
به گزارش ،ابتکار نوشت: این خیابان با 18کیلومتر طول یکی از مهمترین خیابانهای تهران است و حتی نبض پایتخت در این رگ شهر محکمتر میزند و ساختمانهای اداری و تجاری مهمی در این خیابان وجود دارند حتی این خیابان میتواند معیاری باشد برای آدرس دادن. «مهرداد» شهروند 42سالهای است که درباره اهمیت جغرافیایی خیابان ولیعصر به «ابتکار» میگوید: «این خیابان به نوعی برای خیلیها مرزی است که تهران را به دو محدوده غرب و شرق تبدیل کرده است و از همین شاخص، برای آدرس دادن استفاده می کنند، بهعنوان مثال اگر کسی بخواهد از من آدرس میدان فاطمی را بپرسد، ابتدا خیابان ولیعصر را در ذهنم میآورم و با توجه به آن جهتهای جغرافیایی را تعیین میکنم و میگویم باید به سمت غرب برود. حتی اگر خودم بخواهم جایی بروم، ابتدا مکان حدودی آن را روی نقشه مشخص میکنم و اگر حوالی خیابان ولیعصر باشد از روی آن به خاطرمیسپارم که از کدام طرف باید بروم. حتی خیالم کمی راحت میشود زیرا این خیابان معمولا اتوبوس و مترو دارد و از نظر حمل و نقل مشکلی نخواهم داشت.»
اما طی کردن ابتدا تا انتهای این خیابان با خطوط تندرو اتوبوس در صورتی که در ترافیک شدید آن معطل نشوید تقریبا بین یک تا 5/1ساعت طول میکشد و البته در این مسیر طولانی تغییرات شگرفی را در ظاهر و مبلمان شهری میبینید.
در میدان راهآهن، از مسافران چمدان بهدست که تازه به تهران رسیدهاند تا جمعیت زیادی که بیشتر مرد هستند تا زن، در اینجا به چشم میخورد. در چهار سوی این میدان قدیمی، مغازههای کوچک لباس و اغذیه وجود دارد. هر مسافر بدون شناخت از این منطقه تهران، با نگاهی به ظاهر ساختمانها متوجه میشود که در منطقه جنوب قرار دارد.
کنار پیادهرو جایی که اتوبوسهای بیآرتی در یک صف منتظر نوبتشان هستند تا مسافران را سوار کنند، مردی با موهای لخت و نامرتب که از زیر کلاهش بیرون زده ایستاده به طوری که چهره او به خوبی قابل مشاهده نیست. او جلوی ساختمانی آجری و قدیمی نشسته که خالی از سکنه بودن آن دلیلی میشود تا بساط فندک و ورقه نقرهای خود را پهن کند و در انظار عمومی به استعمال مواد مخدر بپردازد درحالی که کمی جلوتر مغازههای لباسفروشی قرار دارند که بدون ویترین مانکنهای نیمتنه خود را بیرون مغازه چیدهاند. از ایستگاه منیریه به بعد خیابان ولیعصر کمی از حالت قدیمی و محروم خارج میشود. ساختمانها از نمای آجری و نیمهریخته به نمای سنگ متمایل میشوند. پس از دیدن قامت عمارت تئاتر شهر به بعد، معماری ساختمانها از آن حالت قدیمی دورتر میشود و حتی گاهی ساختمانهایی قابل رویت میشوند که با شاخصهای مدرن قابل ارزیابیاند. البته شلوغی این محدوده موجب شده تا ظاهر خیابانها چندان تمیز نباشد، وجود سطلزبالههای مکانیزه هم از جنوب تا بخش مرکزی این خیابان به جلوه نازیبای آن افزوده است. اما نیمکتهای سیمانی کوچکی به فاصلههای تقریبا دور به دور وجود دارند تا عابران که بیشتر برای خرید به این منطقه میآیند برای چند دقیقهای از آنها بهمنظور استراحت، استفاده کنند.
شیب بیشتر، ساختمانهای بلندتر
از میدان راهآهن به بالا که حرکت کنیم با افزایش شیب خیابان، به طبقات ساختمانها نیز افزوده میشود. علاوهبر رشد عمودی ساختار شهری، مغازههای لباسفروشی نیز از نظر مساحت رشد میکنند. دستفروشان و نوازندگانی که داخل اتوبوسها هرروز مشغول هستند از میدان منیریه به پایین سوار بیآرتی نمیشوند. در واقع، تمرکز بیشترشان تردد از محله یوسفآباد به بالا است. دستفروشان کنار خیابان نیز نزدیکی میدان راهآهن انگشت شمارند، اما رفته رفته حوالی ونک تعدادشان بیشتر و با تنوع محصولات بیشتر نمایان میشوند که باعث یکی از تفاوتهای مبلمان شهری بین شمال و جنوب خیابان ولیعصر هستند. «سمیرا» که دانشجوی دانشگاه تهران است به همین موضوع اشاره میکند و به «ابتکار» میگوید: «در خوابگاهی ساکن هستم که در نزدیکی میدان ولیعصر است. حال و هوای این منطقه را دوست دارم، خیلی از ساختمانها قدیمی هستند و خیلی وقتها بعد از دانشگاه اگر بخواهم گشتی بزنم یا خریدی داشته باشم به میدان ولیعصر میروم. اینجا علاوهبر تعداد مغازههای زیاد، دستفروشهای زیادی با قیمتهای ارزان هستند که روبروی مغازهها بساط کردهاند. اگر هم بخواهم استراحت کنم یا با دوستانم اوقات خوبی داشته باشم انتخابمان پارک دانشجو در چهارراه ولیعصر است.»
تضاد حضور دستفروشان در فضای فرهنگی
در این میان، از آنجایی که تمرکز بیشتر دستفروشان از تئاتر شهر تا میدان ولیعصر است این موضوع موجب شد تا هنرمندان نسبت به آن واکنش نشان دهند چراکه آنان معتقدند دستفروشان این محدوده، منظره شهری را از حیث فرهنگی بهم میریزند. شهرداری زمانی این مکان را یکی از 20نقطه ساماندهی شده برای دستفروشان اعلام کرده بود، اما پس از آن اعلام کرد که دستفروشان از ماه جاری جمعآوری خواهند شد.
«رایین» شهروندی است که در اینباره به «ابتکار» میگوید: خیابان ولیعصر به خصوص تئاتر شهر یکی از مهمترین خیابانهای تهران است چراکه بسیاری از جشنها در این جا برگزار میشود، مثلا بعد از اعلام نتایج انتخابات تئاتر شهر خیلی شلوغ شده بود که این اتفاق بیانگر این است که ساختار خیابان در محدوده چهارراه ولیعصر مناسب برای اقدامهای جمعی است.
فضایی برای استراحت عابران
اما این میزان حضور دستفروشان در محدوده مرکزی و جنوبی خیابان ولیعصر درحالی است که هر چه بیشتر به سمت شمال قدم برمیداریم تعداد آنان هم کمتر و کمتر میشود. ظاهر ساختمانها هم از آن حالت کهنهگی و خیابانها از فرسودگی دورتر و دورتر میشوند. همزمان شیب خیابانها هم بیشتر میشود و برای آنهایی که قصد پیادهروی از سمت جنوب این خیابان به شمال را دارند کار کمی سخت میشود. البته همچنان نیمکتها در کنار پیادهروها وجود دارند با ظاهری تمیزتر و شکیلتر. از سوی دیگر، پارک معروف ساعی نیز در همین محدوده است. «میترا» 31ساله است و در کنار یکی از غرفههای پرندگان این پارک با دوستانش درحال تماشای گونههای مختلف پرندهها است. او به «ابتکار» میگوید: «این مکان، فضای مناسبی برای استراحت عابران و البته خانوادهها و جمعهای دوستانه است. من هر وقت بخواهم با دوستانم اوقات خوشی داشته باشم به دلیل دسترسی و زیبایی پارک ساعی به اینجا میآیم.»
اظهارات این شهروند درحالی است که حالا در محدوده ونک، دستفروشان بار دیگر به چشم میخورند اما با یکسری تفاوتها. به عنوان مثال در میدان ولیعصر از کارتن یا تکهای پلاستیک برای پهن کردن وسایلشان روی آن استفاده میکنند که همین منظره شهری را زشت میکند اما حضور دستفروشان در مناطق شمالی خیابان ولیعصر شکل و ظاهر بهتر و مرتبتری دارد.
از محدوده ونک به بالا، کاملا ساختمانها مدرن میشوند و لباس اکثر عابران درحال تردد هم ظاهری مرتبتر دارد. دیگر از بوی بد سطلهای زباله در منطقه مرکزی خیابان ولیعصر هم خبری نیست. انگار کار رفتگران این محدوده هم بیشتر به چشم میآید چراکه از شلوغی مناطق جنوبی و مرکزی خیابان ولیعصر در این محدوده خبری نیست. پاساژها و مغازههای لوکس بیشتر خودنمایی میکنند و البته اگر به داخل آنها هم بروید احتمالا قیمتهای بالای اجناس هم تعجب شمار را برمیانگیزد.
حالا در محدوده میرداماد و نیایش برجها و ساختمانهای اداری توجه هر عابری که به این مناطق نیامدهاند را جلب میکند. وجود پارک ملت، یکی از بزرگترین پارکهای تهران هم در این محدوده فضای این منطقه را مطبوع کرده است. رستورانها و مراکز خرید با شکل و شمایلی شیک و گران از دیگر مواردی است که در اینجا قابل مشاهده هستند.
آب جوی کنار پیادهرو نیز همچنان جاری است البته با این تفاوت که برخلاف محدوده مرکزی و جنوبی خیابان ولیعصر خبری از موشها نیست یا لااقل تعدادشان آنقدر کم است که در هر لحظه دیده نمیشوند. بنابراین با خیالی آسوده میتوان روی نیمکتهای این منطقه نشست و به صدای آب گوش سپرد. باغ فردوس هم در محدوده زعفرانیه مکان زیبا و آرامشبخشی است که به شکل زیبایی توجه عابران را به خود جلب میکند. با رفع خستگی در این جا، میتوان قدم به سوی میدان تجریش برداشت که دوباره همچون میدان راهآهن شلوغ و پرتردد است اما با این تفاوت که اگرچه ساختمانها و بازار سرپوشیده قدیمی هستند اما معابر شهری با وجود کوههای سربهفلک کشیده قله توچال حال و هوای بهتری دارند. در سالهای اخیر هم ساخت مجتمعهای تجاری مختلف در کنار بافت قدیمی میدان تجریش، این منطقه را بیش از پیش شلوغ و پرترافیک کرده است.
در ایستگاه پایانی به این فکر میکنم معدود چیزی که از ابتدا تا انتهای خیابان ولیعصر مشترک است درختان کنار خیاباناند که در زمستان عریان و در بهار سبزند، هرچند ریشه در خاک دارند و جابهجا نمیشوند، اما تنها دست طبیعت با عدالت از بالا تا پایین این خیابان را سبز یا عریان میکند. همانطور که ساختمانها و فضای شهری از فرمانیه تا شوش تنها به دلیل اینکه داخل یک خط فرضی قرار دارند، تهران نامیده میشوند و از پایانه معین تا تجریش نیز تنها به دلیل اینکه در مجاورت یک خیابان هستند، به خیابان ولیعصر تفاوت و شباهت و معنا و مفهوم میدهند.