ماهان شبکه ایرانیان

تواضع و فروتنی

با این که پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) از تکبر و غرور به دور بوده است، اما به جهت اهمیت تواضع، خداوند به او دستور ویژه به تواضع در مقابل مؤمنان می دهد؛ آنجا که می فرماید:

تواضع و فروتنی

دستور تواضع به شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)

با این که پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) از تکبر و غرور به دور بوده است، اما به جهت اهمیت تواضع، خداوند به او دستور ویژه به تواضع در مقابل مؤمنان می دهد؛ آنجا که می فرماید:

وَ اخْفِضْ جَناحَک لِمَنِ اتَّبَعَک مِنَ الْمُؤْمِنِینَ[1]؛

« [ای پیامبر!] بال و پر خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی می کنند، بگستر [و نسبت به آنها تواضع و مهربانی کن ]!»

تواضع، نشانه بندگی و برتری

خدای متعال در آنجا که صفات و ویژگی های بندگان خاص خود را بر می شمارد یکی از آن امتیازات را تواضع می داند و می فرماید:

وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً[2]؛

«بندگان [خاص ] خدای رحمان، کسانی هستند که با آرامش [و بی تکبر] بر زمین راه می روند و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند [و سخنان نابخردانه گویند]، به آنها سلام می گویند [و با بی اعتنایی و بزرگواری می گذرند]».

علی (علیه السلام) فرمود:

«عَلَیک بِالتَّوَاضُعِ فَإِنَّهُ مِنْ أَعْظَمِ الْعِبَادَةِ»[3]؛

«بر تو باد به تواضع که برترین عبادت است».

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

«خداوند به پنج دسته [از انسان ها] به فرشتگان مباهات می کند: به رزمندگان [راه خدا]، فقرا [یی که دین را به دنیا نمی فروشند]، کسانی که به خاطر خدا تواضع می کنند، ثروتمندانی که بی منت به مستمندان کمک می کنند و کسانی که در خلوت از خوف خدا گریه می کنند»[4].

امام صادق (علیه السلام) فرمود:

«التَّوَاضُعُ أَصْلُ کلِّ خَیرٍ نَفِیسٍ وَ مَرْتَبَةٍ رَفِیعَةٍ»[5]؛

«تواضع ریشه هر کار نیک و با ارزش و مقام والایی است».

آن حضرت در ادامه فرمود:

«لَیسَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَادَةٌ یقْبَلُهَا وَ یرْضَاهَا إِلَّا وَ بَابُهَا التَّوَاضُعُ»[6]؛

«هیچ عبادتی برای خدا مورد رضا و قبول نخواهد بود، مگر این که باب آن تواضع است».

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

«إِنَّ التَّوَاضُعَ یزِیدُ صَاحِبَهُ رِفْعَةً فَتَوَاضَعُوا یرْفَعْکمُ اللَّهُ»[7]؛

«به راستی فروتنی باعث زیادی بالا رفتن صاحبش می شود. پس فروتنی کنید که خداوند شما را بالا برد».

امام باقر (علیه السلام) فرموده اند:

«خدا به موسی وحی کرد: ای موسی میدانی چرا تو را برای وحی و سخنم از میان همه خلقم برگزیدم. فرمود: پروردگارا نمی دانم. فرمود: ای موسی من یک نظری به همه خلقم انداختم و کسی را با تواضع تر از تو ندیدم، و ازاین رو تو را مخصوص به وحی و سخنم کردم از همه خلق خودم»[8].

زمینه حکمت و هیبت

از امام کاظم (علیه السلام) همان مضمون به صورت کامل تری نقل شده است:

«إِنَّ الزَّرْعَ ینْبُتُ فِی السَّهْلِ وَ لَا ینْبُتُ فِی الصَّفَا فَکذَلِک الْحِکمَةُ تَعْمُرُ فِی قَلْبِ الْمُتَوَاضِعِ وَ لَا تَعْمُرُ فِی قَلْبِ الْمُتَکبِّرِ الْجَبَّارِ لِأَنَّ اللَّهَ جَعَلَ التَّوَاضُعَ آلَةَ الْعَقْلِ وَجَعَلَ التَّکبُّرَ مِنْ آلَةِ الْجَهْلِ»[9]؛

«به حقیقت زراعت در زمین نرم و هموار می روید، نه در کوه. پس همین طور حکمت در قلب متواضع [پرورش می یابد و] آباد می شود و در قلب متکبر ستم پیشه پرورش نمی یابد؛ زیرا خداوند فروتنی را وسیله عقل [و دانش] و تکبر را وسیله جهل قرار داده است».

از دیگر آثار فروتنی، به دست آوردن هیبت و وقار در بین مردم است.

امام علی (علیه السلام) فرمود:

«التَّوَاضُعُ یکسُوک الْمَهَابَةَ»[10]؛

«فروتنی بر تو هیبت و بزرگی می پوشاند».

اثر دیگر فروتنی، محبوبیت مردمی پیدا کردن است؛ همان چیزی که بسیاری تلاش می کنند از راه های ناصحیح به دست آورند، ولی اسلام توصیه کرده که تحصیل محبوبیت و جایگاه اجتماعی در گرو فروتنی است.

حضرت علی (علیه السلام) فرمود:

«ثَمَرَةُ التَّواضُعِ الْمَحَبَّةُ، ثَمَرَةُ الْکبْرِ الْمَسَبَّةُ»[11]؛

«میوه فروتنی، محبوبیت [در میان مردم ] است و میوه [تلخ ] تکبر، بدگویی [مردم]».

مرز تواضع ذلت

در پاسخ این سوال که آیا تواضع موجب کوچکی و خوار شدن انسان در نگاه دیگران نمی شود باید گفت:

همان گونه که در فواید تواضع برشمردیم؛ بر اساس سخنان معصومین (علیهم السلام) این صفت پسندیده اخلاقی نه تنها باعث حقارت انسان نمی شود بلکه زمینه سربلندی و رفعت مقام انسان را فراهم می نماید و چه بسا به دلیل همین تصور غلط بوده است که در روایات پیرامون عزت بخشی تواضع نسبت به دیگر فواید این صفت اخلاقی بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است.

البته «تواضع» مانند سایر صفات، دارای افراط و تفریط و حد وسط است.

حد افراط «تکبر» و حد تفریط «پذیرش ذلت و پستی» و حد وسط «تواضع» است. آنچه فضیلت محسوب می شود و قابل ستایش است، همان کوچکی کردن بدون پذیرش پستی و ذلت است [12].

معیار کلی برای تواضع مثبت و قابل تأیید این است که تواضع برای خدا و در راه خدا باشد و از انگیزه های عالی و اهداف بلند آسمانی نشأت گرفته باشد، مانند: تواضع در مقابل مؤمن به خاطر ایمانش، تواضع در مقابل فقیر و عالم به خاطر رضای خداوند.

چنان که در قرآن مجید می خوانیم:

وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ[13]؛

«عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است».

لذا انسان مؤمن و متخلّق به اخلاق حسنه زیر بار ذلّت و خواری نمی رود.

نکوهش تواضع در برابر متکبّر

یکی از صفات ناپسند تکبّر است که از گناهان کبیره شمرده شده. ازاین رو تواضع در برابر متکبّر پسندیده نیست و در آداب معاشرت تکبر در برابر متکبرین عین تواضع قلمداد شده است.

امام علی (علیه السلام) فرموده اند:

«التّکبّر علی المتکبّرین هو التّواضع بعینه»[14]؛ «تکبّر کردن با افراد متکبّر، خود عین تواضع است».

علت این دستور دینی نیز روشن است، زیرا وقتی مردم برای او تواضع نکنند، چه بسا است به خود آید و تکبّر را رها کند. زیرا متکبّر به تحمّل اهانت از طرف مردم خشنود نیست. و به همین جهت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

«إذَا رَأیتُمُ المُتَواضِعینَ مِن امَّتِی فَتَواضَعُوا لَهُم، وَ إذَا رَأیتُمُ المُتَکبِّرینَ فَتَکبَّروا عَلَیهِم، فَإنَّ ذَلِک لَهُم مَذَلّة و صَغَار»[15]؛

«هر گاه متواضعان امّت مرا ببینید برای ایشان تواضع کنید و هر گاه متکبّران را ببینید بر آنها تکبّر کنید که این باعث ذلّت و کوچکی آنهاست».

تواضع به خاطر ثروت

مورد دیگری که تواضع پسندیده نیست تواضع در برابر ثروتمندان به خاطر ثروت آنها است. اگر کسی در برابر ثروتمندی تنها به خاطر ثروت و مال او تواضع کند اساس ایمانش متزلزل می شود. در حالی که، تواضع ثروتمند نسبت به فقرا بسیار پسندیده و ممدوح است.

حضرت علی (علیه السلام) در این باره می فرماید:

«مَا أَحسَنَ تَوَاضَعَ الأَغنِیاءِ لِلفُقَرَاءِ طَلَباً لِمَا عِندَاللّهِ وَ أَحسَنُ مِنهُ تِیهُ الفُقَرَاءِ عَلَی الأَغنِیاءِ اتّکالًا عَلَی اللّه»[16]؛

«چه خوب است تواضع و فروتنی ثروتمندان در برابر فقرا برای رسیدن به پاداش الهی، و از آن بهتر، بی اعتنایی و تکبّر مستمندان است در برابر اغنیا به خاطر تکیه به خدا».

و نیز می فرماید:

«من تواضع لغنی لأجل غناه ذهب ثلثا دینه»[17]؛

«کسی که در برابر ثروتمندی به خاطر ثروتش تواضع کند دو سوّم دینش از دست می رود».

تواضع در برابر کافران

مورد دیگری که استثناء شده تواضع در مقابل کافران و معاندان است که مؤمنان نباید در برابر کافران خود را کوچک بشمارند و آنان را به دیده احترام بنگرند، بلکه باید تنها در برابر مؤمنان متواضع باشند و در مقابل کافران سرسخت و متکبّر. چنان که قرآن می فرماید:

مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکفَّارِ رُحَماءُ بَینَهُمْ[18]؛

«محمّد فرستاده خدا است و کسانی که با او هستند در برابر کافران سرسخت و شدید و در میان خود با یکدیگر مهربانند».

و نیز می فرماید:

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یرْتَدَّ مِنْکمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یحِبُّهُمْ وَ یحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکافِرِینَ...[19]؛

«ای کسانی که ایمان آورده اید هرکس از شما از آیین خود باز گردد [به خدا زیانی نمی رساند بلکه ] خداوند در آینده جمعیتی را می آورد که آنها را دوست دارد و آنها [نیز] او را دوست دارند. در برابر مؤمنان حقیر و متواضع و در برابر کافران عزیز و نیرومندند».

نکوهش تواضع در برابر بی نماز و می گسار

از مواردی که تواضع پسندیده نیست تواضع نسبت به کسانی است که متجاهر به فسق از قبیل می گساری و رباخواری و ترک نماز و امثال آن باشند.

اسلام اجازه نمی دهد با این گونه اشخاص طوری رفتار کنیم که در گناه و عصیان جرأت پیدا کنند، ازاین رو حتی از سلام کردن به آنها نهی کرده است.[20]

تواضع حقیقی

تواضع یعنی شکسته نفسی که مانع شود آدمی خود را برتر و بالاتر از دیگری ببیند در نتیجه دیگران را برتر از خود دانسته و آنها را اکرام و احترام می نماید. بنابراین تواضع حقیقی تنها برخاستن و خم شدن نیست. بسیارند کسانی که این گونه حرکات را برای صید دیگران و رسیدن به مقامات اجتماعی بیشتر پیشه خود ساخته اند؛ غافل از این که هرگز به آنچه می خواهند، دست نمی یابند. هر چند ممکن است چند صباحی همچون سراب باعث جذب و تمایل دل های دیگران بشوند، ولی این جذب ماندگار و پایدار نخواهد بود. اما فروتنی ریشه دار که رنگ خدایی دارد، از چند راه دست یافتنی است:

1- اصلاح بینش

تواضع در برابر دیگران ارتباط مستقیم با دانش، بینش و تفکرات افراد دارد، لذا کسانی به تواضع حقیقی دست می یابند که از لحاظ بینش دارای شرایط ذیل باشند؛

هرکه بداند در هستی جز خدا بزرگی وجود ندارد و بزرگی نیز جز در پرتو بندگی او میسر نیست، یقیناً جز فروتنی راهی را بر نخواهد گزید.

حضرت علی (علیه السلام) فرمود:

«لَا ینْبَغِی لِمَنْ عَرَفَ عَظَمَةَ اللَّهِ أَنْ یتَعَظَّمَ فَإِنَّ رِفْعَةَ الَّذِینَ یعْلَمُونَ مَا عَظَمَتُهُ أَنْ یتَوَاضَعُوا لَهُ»[21]؛

«سزاوار نیست برای کسی که عظمت خدا را شناخته، بزرگی کند [و خود را برتر بداند]، پس بلند مرتبگی کسانی که عظمت او را می دانند، آن است که در برابر او فروتنی کنند».

آری، درخت پر بار سر به زیر و چنار بی ثمر سر به فلک دارد.

امام علی (علیه السلام) فرمود:

«التَّواضُعُ ثَمَرَةُ الْعِلْمِ»[22]؛

«فروتنی میوه دانش است».

درک حقیقت بندگی

عامل دیگر برای رسیدن به تواضع، رسیدن به توحید الهی به معنای واقعی کلمه، از جمله توحید در عبادت و بندگی است. امام صادق (علیه السلام) فرمود:

«وَ لَا یعْرِفُ مَا فِی مَعْنَی حَقِیقَةِ التَّوَاضُعِ إِلَّا الْمُقَرَّبُونَ [مِنْ عِبَادِهِ ] الْمُسْتَقِلِّینَ بِوَحْدَانِیتِهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً.. .»[23]؛

«و حقیقت تواضع را جز مقربانی که مستقل در وحدانیت خداوندند، درک نمی کنند. خداوند عز و جل می فرماید: بندگان خداوند رحمان کسانی هستند که در زمین با آرامش [و بی تکبر] راه می روند.. .».

درک نقاط مشترک

یکی از راه های رسیدن به تواضع در بعد اصلاح بینش آن است که انسان نقاط برتری خود را نادیده گرفته و توجه خود را به نقاط مشترک دینی و انسانی معطوف نماید.

حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) بر مرد سیاه چهره و بدمنظری گذر کرد، بر وی سلام نمود و کنارش نشست، مدتی با او سخن گفت، سپس آمادگی خود را در تأمین نیازمندی او اعلام فرمود. بعضی که ناظر جریان بودند عرض کردند یا ابن رسول اللَّه، آیا با چنین شخصی می نشینی و از حوائج او سؤال می کنی؟ حضرت در جواب فرمود: «این مرد سیاه چهره بنده ای است از بندگان خدا و برادری است به حکم کتاب خدا، همسایه ای است با ما در بلاد خدا، حضرت آدم بهترین پدران، و آیین اسلام بهترین ادیان، ما و او را به هم ربط داده است».[24]

مردی از اهل بلخ می گوید: در سفری که علی بن موسی الرّضا (علیه السلام) به خراسان می رفت من با آن حضرت بودم. روزی در کنار سفره خود تمام نوکرها و غلامان سیاه و سفید را برای صرف غذا جمع کرد. عرض کردم بهتر بود برای غلامان و نوکرها سفره جداگانه ای می گستردند. فرمود:

«مَهْ انَّ الرَّبَّ تَبَارَک وَ تَعَالَی وَاحِدٌ وَ الامَّ وَاحِدَةٌ وَ الأَبُ وَاحِدٌ وَ الْجَزَاءَ بِالاعْمَال»[25]؛

«ساکت باش، خدای همه یکی است، مادر و پدر همه یکی است، پاداش و کیفر هر کس بسته به طرز عمل او است».

قطعاً چنین بینشی در حوزه اعقتاد و فکر است که سرمنشأ رفتارهای متواضعانه خواهد شد.

2- اصلاح روش

بعضی از مردم در مقام ادّعا خود را متواضع جلوه می دهند اما در مقام عمل میان گفتار و کردار آنها تفاوت فاحشی دیده می شود. در لابه لای روایات به برخی علائم تواضع و ویژگی های واقعی اهل تواضع اشاره شده که عمل به آنها می تواند افراد را در دست یابی به اخلاق متواضعانه یاری نماید؛

ابتدا به سلام

امام صادق (علیه السلام) فرمود:

«مِنَ التَّواضُعِ أَنْ تُسَلِّمَ عَلَی مَنْ لَقِیت»[26]؛

«نشانه تواضع این است که به هر کس برخورد کردی سلام کنی».

گذشت

امام رضا (علیه السلام) پیرامون تواضع چنین فرموده است:

«تواضع درجاتی دارد، از آن جمله، انسان جایگاه خویش را بشناسد و با دلی سالم در جایگاه خود نشیند. با مردم چنان که دوست دارد با او رفتار شود رفتار کند. اگر بدی بیند، آن را با نیکی بپوشاند. فرو خورنده خشم و درگذرنده از (لغزش) مردم باشد و خداوند نیکوکاران را دوست دارد»[27].

پایین مجلس نشستن

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

«مِنْ رَأسِ التَّوَاضُعِ انْ تَبْدَأَ بِالسَّلَامِ عَلَی مَنْ لَقِیتَ وَ تَرُدَّ عَلَی مَنْ سَلَّمَ عَلَیک وَ انْ تَرْضَی بِالدُّونِ مِنَ الْمَجْلِسِ وَلَا تُحِبَّ الْمِدْحَةَ وَالتَّزْکیة»[28]؛

«تواضع این است که از هر کس گذشتی به او سلام کنی و هر کس بر تو سلام کرد پاسخ او را بدهی و هرجای مجلس پیش آمد بنشینی و از ستایش و تعریف دیگران خوشحالی نکنی».

ترک جدل

امام صادق (علیه السلام) فرمود:

«إِنَّ مِنَ التَّوَاضُعِ... أَنْ یتْرُک الْمِرَاءَ وَ إِنْ کانَ مُحِقّاً وَ لا تُحِبَّ أَنْ یحْمَدَ عَلَی التَّقْوَی»[29]؛

«به راستی از [نشانه های ] تواضع آن است که.. . جدل و جر و بحث را رها کند؛ هر چند حق با او باشد. و دوست نداشته باشد که بر تقوا ستایش شود».[30]

الگو گیری از معصومین (علیهم السلام)

امیرمؤمنان (علیه السلام) رفتار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با مردم را چنین توصیف می کند:

«وقتی به مجلسی می آمد، پایین آن می نشست؛ کنار آخرین نفر و دیگران را نیز به همین رفتار سفارش می کرد و همگان را بهره مند می ساخت به گونه ای که هیچ کسی احساس نمی کرد که دیگری بیش از او نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) احترام دارد. با همنشین خود می نشست تا او برخیزد. هر کس نیازی داشت یا آن را بر می آورد و یا سخنی نیک بدو می گفت که یاری اش دهد. اخلاق خوش او سبب شد تا مردم او را پدر مهربان خویش بدانند و جملگی در برابرش خوش رفتار شدند و محضر او همواره محضر بردباری و حیا و صداقت و امانت بود و جنجال و هیاهو بدان راه نداشت و حرمت ها در آن شکسته نمی شد».[31]

پیامبر، با فقیر و غنی مصافحه می کرد، کم خرج و کم زحمت بود و فروتنی اش همراه ذلت نبود و برخوردی زیبا و رویی خوش داشت.[32]

امام باقر (علیه السلام) فرمود:

«پدرم با کسانی مسافرت می کرد که او را نشناسند و با کاروانیان شرط می کرد که برخی نیازمندهایشان را بر آورده سازد و به آنان خدمت کند، در سفری آن حضرت سرگرم خدمت به مسافران بود که فردی از آن میان او را شناخت و به اهل کاروان گفت: آیا می دانید این شخص کیست؟ گفتند: نه. گفت: این علی بن الحسین (علیه السلام) است، مسافران گرد آن حضرت حلقه زدند، دست و پای ایشان را بوسیدند و گفتند: ای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آیا می خواهید ما دوزخی شویم؟ اگر خدای نخواسته ما به شما بی ادبی می کردیم، بدبخت می شدیم، چه سبب شده که شما چنین کنید؟ فرمود: من هرگاه با آشنایان مسافرت کنم، آنان به احترام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بیش از حد به من خدمت می کنند، از بیم آن که مبادا شما نیز چنین کنید، ناشناخته با شما همراه شدم».[33]

پی نوشت ها

[1] . شعراء(26)، آیه 215.

[2] . فرقان(25)، آیه 63.

[3] . بحارالانوار، ط بیروت، ج 72، ص 119.

[4] . جامع الاخبار، ص 96.

[5] . همان، ص 121.

[6] . مصباح الشریعه، ترجمه مصطفوى، ص 243.

[7] . امالى، مفید، ص 239.

[8] . عدة الداعى و نجاح الساعى، ص 178.

[9] . تحف العقول، ص 396.

[10] . کافى، ج 8، ص 23.

[11] . عیون الحکم والمواعظ، لیثى، ص 209.

[12] . علم‏اخلاق‏اسلامى، ج 2، ص 441.

[13] . منافقون(63)، آیه 8.

[14] . شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 20، ص 298.

[15] . مجموعه ورام، ج 1، ص 201.

[16] . مستدرک الوسایل و مستنبط المسائل، ج 11، ص 296.

[17] . الجواهر السنیه فى الاحادیث القدسیه(کلیات حدیث قدسى)، ص 161.

[18] . فتح(48)، آیه 29.

[19] . مائده( 5)، آیه 54.

[20] . براى اطلاع بیشتر در این مورد رک.: تفسیر نور الثقلین، ج 1- صص 526 و 527.

[21] . کافى، ج 8، ص 390.

[22] . عیون الحکم والمواعظ، ص 42.

[23] . مصباح الشریعه، ص 72.

[24] . تحف العقول، النص، ص 413.

[25] . کافى، ج 8، ص 230.

[26] . الکافى، ج 2، ص 646.

[27] . همان، ج 2، ص 124.

[28] . مشکات الانوار فى غرر الاخبار، ص 200.

[29] . بحارالانوار، ج 2، ص 131.

[30] . راغب اصفهانى در مفهوم لغوى آن مى‏گوید:«الجدال المفاوضة على سبیل المنازعة و المغالبة واصله من جدلت الحبل اى احکمت فتله». جدال عبارت است از بحث و گفت‏وگویى که به منظور کوبیدن طرف و غالب شدن بر او صورت مى‏گیرد.

[31] . سنن النبى، ص 104.

[32] . همان، ص 118- 117.

[33] . سفینةالبحار، ج 1، ص 382.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان