به گزارش ایسنا، علیمرادی از 18 - 19 سالگی وارد کار ادبیات شد و از 22 سالگی بهطور حرفهای شروع به نوشتن شعر و بعدها داستان کرد و درنهایت به سراغ پژوهش در حوزه فرهنگ و ادب شفاهی بخشی از جنوب ایران رفت که محصول این فعالیتها، تألیف و تدوین مجموعهای هفدهجلدی در حوزه فرهنگ عامه است که از این مجموعه تاکنون هفت مجلد منتشر شده است.
او در آخرین اثر خود که رمانی حدوداً سیصدصفحهای است، به زندگی «حبیبه بدایت» (برومند) نقاش معروف و پرکار کرمانی پرداخته است که موضوع این گفتوگو شد..
- آقای علیمرادی در ابتدای گفتوگو عرض کنم از اینکه بنده با نویسندهای که همشهری من است و این روزها دارد درباره هنرمندی که باز همشهری من است، رمانی مینویسد، گفتوگو میکنم بسیار خوشحالم.
من قبلاً باخانم حبیبه بدایت (برومند) گفتوگویی داشتهام و آن زمان متوجه شدم که شما هم رمانی درباره زندگی ایشان مینویسید و یک جمله زیبا از رمانی که در حال نوشتنش هستید شنیدم که «اصلاً کرمان خود اوست، رنجدیده و کهن ...»؛ و همین شد که خواستم گفتوگویی با شما داشته باشم.
بگذارید اولین سؤال ما از شما این باشد که نوشتن این کتاب را چگونه ارزیابی میکنید؟
- خب، باید عرض کنم که من هم از اینکه با روزنامهنگاری که همشهری من است و درباره نقاش همشهری که آثارش مورد علاقه من است گفتوگو میکنم خوشحالم.
خانم برومند بهزعم من نقاشی بزرگ با آثاری ارزشمند است، هنرمندی شریف، خلاق و پرکار که توقعی از روزگار ندارد. او جزو معدود هنرمندان بزرگی است که جان فرزانه و وارستهای دارد بهدور از تبلیغها و هیاهوهای متداول، و نوشتن از زندگی ایشان برای من افتخاری است.
آثار، شخصیت و رسوم شهر کهن کرمان که با هم در هماهنگی و یگانگیاند سه عامل مهمی بود که باعث نوشتن این کتاب شد.
کرمان برای من همیشه شهری بوده سرشار از رمز و راز و اسطوره. در و دیوار کرمان روایتگر است. از طرفی آثار اصیل و شگفتانگیز یک نقاش استاد که در این شهر رشد کرده و با همه جانش فرهنگ پیچیده این شهر را فهم کرده، واقعاً دیدنی است.
از طرفی نوشتن رمان درباره شخصیتی حقیقی، که کاراکتر اصلی آن زن است و هنرمندی قابل با آثاری ارزشمند، کاری است بس مشکل و همین امر باعث کندی کار شده وگرنه کتاب باید مدتها پیش چاپ میشد.
سازه هر رمانی بیشتر بر شخصیت استوار است و نوشتن درباره آدمی که حی و حاضر در زمانه ما زندگی میکند و نقاش شناختهشدهای هم هست، کاری است واقعاً سخت و البته برای من نویسنده از طرفی جذاب. کمتر کسی از ما مردهای نویسنده توانسته شخصیت زنی را آنچنانکه باید، در اثرش بسازد.
این اثر دو مسئله را برای من در برداشته است؛ یکی ترس از ناتوانیام در به داستان درآوردن یک شخصیت حقیقی که هنرمندی با ذهنی انتزاعی و هنری شگفت است و از طرفی رفتن به سراغ فضایی متفاوت از آثار قبلی که روایت این زندگی در شهر کویری و کهن کرمان شکل میگیرد.
حرکت در مرز مستند و داستان و روایت صرف داستانی، نوعی بندبازی است که باید خیلی با دقت به سراغ آن رفت.
- آیا هدف شما از نوشتن این کتاب تنها معرفی این زن هنرمند بوده است؟
- برای نویسنده، ایده و سوژه خوب یک امر حیاتی است، وقتی برای اولینبار آثار ایشان را دیدم به این فکر افتادم که میتوان کتابی در اینباره نوشت، نوشتن درباره هنرمندی که یک کرمانی اصیل است، هنرمندی که در بخش کهن کرمان بزرگشده و زندگیای سراسر پرفرازونشیب داشته قاعدتاً مسئلهای است که برای من نویسنده جذاب است؛ از دوران سرخوشی و پر از نشاط نوجوانی در باغهای بُندر گرفته تا مرگ دختر جوان، نابغه، زیبا و هنرمندش؛ همه این مسائل هر نویسندهای را ترغیب میکند.
- این کتاب شامل چند بخش است؟
این اثر چند فصل دارد؛ بخش کودکی، نوجوانی و تحصیل که روایتگر زندگی یک دختر نوجوان خاص و عصیانگر در دوران مدرسه است. جوانی و ازدواج، مدیریت دومان که یک پسر استثنایی است، مرگ زویا و فوران نقاشی از ذهن و زبانی غریب عین گدازههایی مذاب از درون یک آتشفشان.
- جذابترین بخش کتاب از نظر شما کدام بخش است؟
- در این اثر که بیش از 300 صفحه دارد، فضاهای جذاب بسیارند. منتها دو سه بخش خاص در این کتاب هست که خودم بیشتر دوستشان دارم، بخش کودکی در روستای بکر بنُدر، با آن فضاهای روستایی، گلههای گوسفند، درختان چنار، باغهای شاد، جویهای پرآب و خنک زلال، عمارت اربابی، رنگها، عطرها و سایهها. یک بخش همجاهایی که بازار کرمان را بنا به موقعیتهای مختلف ساختهام. مثلاً در بازار صحنهای فوقالعاده دارد و احتمالاً در بازنویسی، دوباره این صحنه جاندارتر ساخته شود، صحنهای از شتر عصاری در کاروانسراست در فضایی نیمهتاریک و به قول امروزیها خوف.
رفتار و کاراهای عصیانگرانه شخصیت - دختری جوان در شهری دورافتاده - در دوران مدرسه و نوجوانی هم جذاب است.
- آیا در این کتاب تحلیلی بر کارهای خانم بدایت (برومند) هم ارائه دادهاید؟
- خیر؛ این کتاب تحلیل نقاشیهای یک هنرمند نقاش نیست و نمیتواند وارد بحث تخصصی نقاشی شود و به مبانی تئوریک و ساخت و عناصر بدیع آثار بپردازد. اصلاً ورود به آن حوزه، کاری است تخصصی که باید یک آدم عالم به عوالم هنر رنگ، طرح و نقش نظر بدهد و البته که همهچیز را همگان دانند. من فقط سعی کردم زندگی این شخصیت را در اثری داستانی بسازم؛ حالا جاهایی هم بوده که بنا بهضرورت اثر به نقاشیها هم پرداخته شده، منتها از دید یک نویسنده، نه منتقد هنرهای تجسمی.
- زبان این اثر آیا متفاوت از زبان دیگر آثار شما است؟
- بله؛ یک تجربه کاملاً متفاوت و تازه است، چه در زبان و چه در ساختار.
- از نام کتاب بگویید؟
- نام کتاب هنوز انتخاب نشده است. عادت خود من این است که وقتی کتابی را در حوزه ادبیات - شعر و داستان - تمام میکنم چند اسم را که از روح اثر برآمده باشد با چند نفر از دوستان اهل تخصص و تشخیص به اشتراک میگذارم که درنهایت هر عنوانی که رأی بیاورد انتخاب میشود.
- قطعاً نوشتن در رابطه با یک هنرمند آن هم زاده کویر، موضوع جذابی است که میتواند سوژه انتخابی هر فیلمساز و نویسندهای باشد. نظر شما در اینباره چیست؟
- من هم با شما موافقم. تابهحال هم از زندگی خانم برومند یک فیلم مستند ساخته شده که گویا جایزه هم برده است. به نظر من اگر رمان چاپ شود، فیلمسازان و فیلمنامهنویسانی به سراغ زندگی خانم برومند خواهند رفت.
- چقدر از نگارش کتاب در این فاصله باقی مانده است؟
- حدوداً 20 درصد.
- فکر میکنید زمان انتشار کتاب کی خواهد بود؟
- امیدوارم که برای نمایشگاه سال آینده منتشر شود. این کتاب به همت نشر نون چاپ خواهد شد، حتی قرارداد آن هم بسته شده، و تنها یک مقدار گرفتاریهای شخصی باعث شد که انتشار آن به تعویق بیفتد. در سال آینده صددرصد منتشر خواهد شد.
- آقای علیمرادی تاکنون چه تعداد کتاب و در چه حوزههایی کار کردهاید؟
- تقریباً 10 کتاب در سه حوزه ادبیات داستانی (رمان تاریک ماه و دو مجموعه داستان: نام دیگرش باد است سینیور و زیبای هلیل)، در بخش پژوهش (ضربالمثلها و آدابورسوم و افسانهها و ...) و در بخش شعر (مجموعه آوازهای عقیم باد) از بنده توسط نشرهای مختلف منتشر شده است.
- کدامیک از کارهایتان را بیشتر میپسندید؟
- صادقانه عرض کنم همه را. آثار یک مؤلف، یک نویسنده و هنرمند به بچههای آدم میمانند. آدمیزاد اگر بچهاش زشت هم باشد به چشم خود او زیباترین است.
گفتوگو از معصومه قطبالدینی، خبرنگار ایسنا منطقه کویر