به گزارش ایسنا، سروان جواد سالمیان یکی از رزمندگان ارتشی در دوران هشت سال دفاع مقدس است. او در خاطرهای چگونگی شهادت یک رزمنده را اینگونه روایت میکند: ستوان یکم بهنام کریمی یکی از رزمندگان با ایمان و بااخلاص تیپ هوابرد شیراز بود و در منطقه عملیاتی سومار درکردستان انجام وظیفه میکرد. رفتار او با سربازان با صمیمیت و محبت توأم بود به طوری که گاهی اگر سربازی را درهنگام نگهبانی خسته میدید بامهربانی به وی میگفت: « تو برو استراحت کن، اسلحهات را به من بده تا نگهبانی بدهم.»
کریمی ارادت خاصی به حضرت فاطمه (س) داشت. از آن حضرت سخن به میان میآورد و به ایشان توسل میجست و یاری میطلبید. روزی در حالی که نمیتوانست هیجان و خوشحالیاش را پنهان کند گفت: «درخواب بانوی بزرگوار رامشاهده کردهام که بامحبت خاصی بامن سخن گفت و فرمود که به زودی به نزد ما خواهی آمد.»
درسال 1366 در منطقه سومار درمحور «سلمان کشته» و مقابل تپه «شترمیل» ازابتدای صبح مشغول کندن سنگرهای جدید بودیم. کریمی نیز در کنار سربازان حضور داشت. هنگام ظهربرای اقامه نماز، صرف ناهار و استراحت، کار تعطیل شد. به کریمی گفتم: «برویم داخل سنگر برای خواندن نماز و استراحت.» او با تواضع و فروتنی گفت: «چون اوّل اذان است من نماز را همین جا میخوانم، شما به سنگرهای خود بروید.»
گفتم: «اما از اینجا تاسنگر فقط پنج دقیقه بیشتر راه نیست.» جواب داد: «ممکن است در فاصله همین پنج دقیقه به شهادت برسم، حیف است نماز اول وقت را از دست بدهم. اگر توفیق شهادت داشتم، دراین مکان مقدس به شهادت نائل خواهم شد.»
من به طرف سنگرحرکت کردم. بعداز وضو گرفتن به سنگر آمدم. آماده نماز شدم که تلفن زنگ زد. گوشی را برداشتم. درعین ناباوری خبر شهادت کریمی را شنیدم. این رزمنده با ایمان درحال اقامه نماز به علت اصابت ترکشهای خمپاره به سر قلبش به شهادت رسیده بود.