زمانی که بزرگ ترین ها را انتخاب می کنیم، بهترین چیزی که به آن دست پیدا می کنیم، متوسط ها هستند؛ اما رسیدن به بزرگ ترین ها به چه عواملی نیاز دارد؟ به طرز فکر و ذهنیتی قدرتمند که بر پایه ی اصول و قواعدی ساده بنا شده است. دستیابی به موفقیت، چندان که فکر می کنیم پیچیده و دشوار نیست. هر چیزی که پیچیدگی های بسیاری داشته باشد، اجرای آنها در زندگی روزانه نیز از لحاظ ذهنی، بیش از اندازه دشوار و پر فشار خواهد شد؛ نتیجه ی این پیچیدگی های غیر معمول این است که تسلیم می شویم و به دستاوردهای کوچک قناعت می کنیم.
بزرگی یک نگرش است و بزرگ بودن یک انتخاب. برای شروع می توان این 5 طرز فکر را به کار گرفت که بر مبنای یکدیگر قرار گرفته اند؛ افرادی که به دنبال دستیابی به اهداف بزرگ تر هستند، می توانند این موارد را به سادگی در زندگی خود به کار بگیرند؛ در ادامه با یوکن همراه شوید:
1. از اول شروع کردن
فرقی نمی کند که سال جدید میلادی چه برنامه ها و اتفاقاتی را برای شما در نظر گرفته است، مهم این است که در هر صورت باور داشته باشیم که هر روزی که زندگی می کنیم، روزی است که می توان دوباره و از اول شروع کرد. زمانی که هر روز را با ایده ی یک شروع تازه آغاز کنیم، در واقع با طرز فکر "فرصت" وارد روز جدید شده ایم. این رویکرد کاملا طبیعی است، همزمان که با زندگی روزمره حرکت می کنیم، به گونه ایست که گویی روزها در هم ادغام شده اند و هر کدام از روز ها، محتوای فرد بودن خود را از دست می دهند. زمانی که روز ها و هفته ها نامحسوس می شوند و هیچ چیزی، آنها را از هم متمایز نمی کند، بنابراین فرصت هایی که هر روز برایمان به ارمغان می آورد را از دست می دهیم. علاوه بر این، زمانی که ذهن ما منظم و سازمان یافته نباشد، ترجیحا روی چیزهایی که آنها را در اختیار نداریم، چیزهایی که هنوز به آن نیاز داریم و چیزهایی که کارساز و کارآمد نیستند، متمرکز می شویم. این مدل از تنبلی ذهنی ما را از دستیابی به سطح موفقیتی که می خواهیم، باز می دارد، چرا که هنوز در مشکلاتمان زندگی می کنیم، به جای اینکه به فکر راه حل ها باشیم.
زمانی که تصمیم می گیریم روزها را به صورت مجزا سپری کنیم و آنها را متمایز از یکدیگر بشناسیم، در حقیقت به ذهن خود نظم می دهیم تا تمرکز و بهره وری بالا تری را روی کاری که در حال حاضر انجام می دهیم، داشته باشد. البته که باید برای دستیابی به اهداف آینده، برنامه ریزی طولانی مدت داشته باشیم، با اینحال باید ذهنیت منحصر به فرد بودن و مجزا بودن هر روز را نیز در نظر داشته باشید تا با بهره وری بالاتری به هدف مورد نظر دست پیدا کنید. زندگی به برنده بودن یا باختن ارتباطی ندارد، بلکه درباره ی آغاز دوباره و یادگیری از دانش های تجربیات گذشته است. داستان ما هنوز به پایان نرسیده است، مگر اینکه هیچ تصمیمی را برای شروع دوباره اتخاذ نکنیم.
2. الگوی جدیدی از افکار
افکار ما در اکثر مواقع، در حالت اتوماتیک و یکنواختی هستند. یکی از روش ها برای بهره وری بالاتر هر روز، آگاه بودن از کارهایی است که انجام می دهیم. اگر افکار خود را قسمت بندی کرده و هر روز، یک لغت یا مفهوم را زندگی کنیم، ایجاد و توسعه ی الگوی جدید برای فکر کردن، چندان هم دشوار نخواهد بود. لغت هایی مثل بهره وری، افزایش انگیزه، الهام، تعهد، مسئولیت پذیر، فهیم، آرام، پر انرژی، امیدوار، موفق و یا فراوان را انتخاب کنید. لغت مورد نظر را در نظر بگیرید و برای مثال به این فکر کنید که افرادی که بهره وری بالایی دارند، چطور مشکلات خود را برطرف می کنند و یا اینکه عکس العمل آنها در مواجهه با شرایط استرس زا چگونه است؟ اگر لغتی مثل موفق را در نظر بگیریم، به این فکر می کنیم که افراد موفق چطور حرکت می کنند، چطور حرف می زنند، رفتار می کنند، ارتباط برقرار کرده و عملکرد آنها در محل کار چگونه است.
زمانی که هر روز، تنها یک مفهوم را زندگی کنیم، مغز ما می تواند ماهیت لغت را در هر کدام از افکار، عقاید و رفتار ما بگنجاند. اگر هر روز به یک لغت فکر کنید، راحت تر می توانید "تفکر مثبت" را در زندگی خود به جریان بیاندازید، تا اینکه بخواهید به یکباره وارد این جریان شوید؛ به ویژه اگر هیچ چیزی در زندگی شما، مطابق میل پیش نمی رود. برای مثال اگر لغت افزایش انگیزه را انتخاب کنید، به این فکر می کنید که افراد با انگیزه های بالا، چطور می توانند استرس و کشمکش ها را مدیریت کنند. آن را پیش بینی می کنید و در صورت نیاز، خودتان آن را اعمال خواهید کرد.
3. موج جدیدی از احساسات
احساسات منفی نیز همانند افکار منفی، آسان است و بدون هیچ تلاش اضافه ای، در وجود ما شکل می گیرد. رسیدن به حالت پایداری از احساست و در اختیار گرفتن کنترل آن، به تلاش هایی در زمینه ی خود آگاهی نیاز دارد. زمانی که طرز فکر خود را عوض می کنیم، در واقع موج جدیدی از احساسات را تجربه می کنیم که با ما سازگارتر هستند. احساسات ما می توانند بر اساس عادت ها، منفی یا مثبت باشند اما لزوما معتبر نیستند. برای اینکه بتوانیم موفقیت خود را افزایش دهیم، باید موج جدیدی از احساسات را به سمت دستیابی به رویاهایمان هدایت کنیم.
باید این حقیقت را در دنیای کسب و کار قبول کنیم که در آن روزهای خوب و روزهای بد وجود خواهند داشت. زمانی که زندگی کردن با ذهنیت ساده را تمرین می کنیم، احتمال اینکه اجازه دهیم تا احساسات بتوانند قدرت تصمیم گیری های مهم را تحت کنترل خود بگیرند، کمتر خواهد شد. ما انسان ها، لزوما نمی توانیم احساسات خود را انتخاب کنیم، چرا که آنها در واقع در اثر آمیگدال موجود در مغز به وجود می آیند؛ با اینحال می توانیم عکس العمل خود نسبت به آنها را انتخاب کنیم. در ادامه ی ماجرای ورود موج جدیدی از احساسات بالغ به استراتژی های کسب و کار، امنیت بالاتری را در ذهن و تصمیم های خود به دست می آوریم.
4. یک ارتباط جدید با جهان
همزمان که طرز فکر شروع دوباره را زندگی می کنیم، به صورت طبیعی می توانیم افکار خود را به صورت آگاهانه انتخاب کنیم. آگاه بودن هرچه بیشتر باعث می شود که در شرایط پر فشار و احساسات مضطربانه، آرامش خود را حفظ کرده و کنترل اوضاع را به دست بگیریم. همین پروسه، ما را مستقیما به طرف یک ارتباط عمیق تر با وجود خودمان، زندگیمان، اشتیاق هایمان و کسب و کارمان هدایت می کند. زمانی که بتوانیم روی خودمان به عنوان مدیر افکار، عکس العمل ها و احساساتمان حساب کنیم، اعتمادی را به دست می آوریم که به ما اجازه می دهد که آرامش خود را حفظ کرده و شنونده های بهتری باشیم. اگر گفتگوها و درگیری های ذهنی ما کمتر باشد، حواس پرتی ما نیز کمتر شده و عمیق تر به حرف های دیگران گوش می دهیم و بیشتر درباره ی موارد مورد نیاز برای موفقیت های مختلف در جهان یاد می گیریم. موفقیت واقعی همیشه در نتیجه ی احساسات به وجود می آیند، به گونه ای که در حال ایجاد یک تفاوت معنادار و چشمگیر در جهان هستیم.
5. باور جدید به خود
در صورتیکه با استفاده از روش های ساده ای که در اینجا معرفی شده، با دقت و توجه بیشتری به زندگی خود ادامه می دهیم، به آرامی می توانیم باورهای جدیدی را به وجود خودمان توسعه دهیم. به مرور زمان، این باورها به جای اینکه یک عکس العمل موقتی باشند، به بخشی از شخصیت ما تبدیل خواهند شد. باور به خود چیزی نیست که آن را در اختیار داشته باشیم، بلکه کاری است که انجام می دهیم. ما می توانیم انتخاب کنیم که هر روز صبح از خواب بیدار شویم و هر روز را به عنوان یک فرصت جدیدی برای تمرین باور به خود بدانیم. هر روز را با یک باور قاطع درباره ی اینکه می توانیم از هر مانعی عبور کنید، آغاز کنید؛ شما می توانید به هر چیزی که می خواهید، دست پیدا کنید. همه ی ما می توانیم به مربی درون خود دسترسی داشته باشیم. آگاه بودن از اینکه تمامی ما یک مربی درون داریم، همان گام اول به شمار می رود. این بخش از وجود ما، کمک می کند که با اشتیاق و انرژی بیشتری به کار و زندگی خود بپردازیم. اگر به کسی که هستیم، باور داشته باشیم، زندگی نیز هیجان انگیز تر می شود. تجسم انرژی هیجان، تا اندازه ای واگیر دار است که می تواند سطوحی از موفقیتی که به آن نیاز داریم را به سمت ما بکشاند.
مجبور نیستید که زندگی خود را از چیزی که هست، پیچیده تر کنید؛ موفقیت نیز لزوما چیز پیچیده ای نیست. هرچقدر که زندگی خود را پیچیده تر کنیم، استرس بیشتری خواهیم داشت؛ علاوه بر این، دستیابی به موفقیت و خوشبختی آینده نیز دشوار تر خواهد بود. زمانی که بتوانیم زندگی خود را با اصول و ایده های ساده تر بسازیم، موفقیت نیز به صورت ساده تر و آرام تر محقق خواهد شد. شکی نیست که سخت کوشی و انظباط بخشی از مسیر انسان های بزرگ بوده است، اما اگر این مسیر با طرز فکر و ذهنیتی ساده همراه باشد، لذت بخش خواهد بود.
منبع: Entrepreneur